کارآیی حق وتو در پیشگیری از نقض حقوق بشر با تاکید بر مناقشه فلسطین
شورای امنیت سازمان ملل متحد مسئولیت اولیه حفظ صلح و امنیت بین المللی را بر عهده دارد. واژه «وتو» در منشور ملل متحد وجود ندارد بلکه برآمده از مفهوم بند 3 ماده 27 منشور است که تصمیم گیری در خصوص مسائل خارج از آیین کار را مستلزم رای 9 عضو می داند که شامل 5 عضو دائم نیز باشد. از نظر تاریخی، حق وتو را باید سازوکاری دانست که پس از جنگ جهانی دوم زاده شده و در اختیار اعضای دایم قرار گرفته است. همواره مباحث زیادی در باب ماهیت و بکارگیری این حق مطرح شده است. از یک سو؛ دیدگاه سنتی به صلح و امنیت بین المللی تغییر یافته و شورای امنیت وظیفه رعایت موازین حقوق بشر را نیز بر عهده دارد. از سوی دیگر؛ جامعه جهانی با استفاده از حق وتو توسط برخی اعضای دایم شورا در موارد نقض حقوق بشر دچار تناقض گردیده است. در این خصوص، مطالعه موردی فلسطین راهگشا است. در این مناقشه پیش نویس قطعنامه های بسیاری به شورای امنیت ارایه شد، اما بیشتر آنها توسط اعضای دایم شورای امنیت وتو شدند. در نتیجه، قطعنامه هایی که ممکن بود تبلور اجماع جهانی برای کاهش آلام فلسطینیان باشد و از نقض حقوق بشر جلوگیری کند، در دام سیاسی کاری افتاد و توسط شورای امنیت وتو شد. مقاله حاضر در مقام پاسخ به این موضوع مهم است که شورای امنیت در موارد نقض حقوق بشر نباید از حق وتو به عنوان ابزاری سیاسی استفاده کند و در این راستا به تبیین آمره شدن برخی از حق های بشری می پردازد.
شورای امنیت ، حق وتو ، قاعده آمره ، حقوق بشر ، مناقشه فلسطین
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.