تجربه دینی مولوی در مثنوی بر اساس الگوی گلاک و استارک

پیام:
نوع مقاله:
مقاله پژوهشی/اصیل (بدون رتبه معتبر)
چکیده:
چالش های دین در دنیای معاصر، جامعه شناسان دینی را بر آن داشت تا الگوها و راهکارهای عملیاتی کردن گسترده و متنوع آن را تبیین نمایند از این رو،برای دین ابعاد متعددی قائل شده، آن را به عنوان پدیده ای چند بعدی معرفی کردند. نظریه گلاک و استارک از جمله مهم ترین نظریه های مطرح در حوزه مذکور است در این نظریه برای دین پنج بعد ذکر شده: 1- اعتقادی 2- مناسکی 3- تجربی 4- فکری 5- پیامدی
بعد تجربی دین شیوه ای برای احساس حضور خداوند در درون می باشد گلاک و استارک برای تجربه دینی چهار شاخص برشمردند: 1- شناخت 2- توجه 3- ایمان 4- ترس
مولوی در مثنوی از سه نوع شناخت حسی، عقلی و شهودی سخن می گوید. نقش توجه و دعا را در شکل گیری و تکامل شخصیت فردی و اجتماعی آحاد جامعه بسیار تعیین کننده می داند. ایمان در مثنوی به عنوان باور قلبی و عملی، عزت، امنیت و اصلاح نابه سامانی های اخلاقی– اجتماعی را به ارمغان می آورد؛ اما درباره ترس، مولوی دیدگاه های متفاوتی دارد؛ در مراحل و موقعیت هایی آن را می پذیرد و در جایگاه هایی، ترس را حجاب بین خلق و خالق دانسته، امید را جایگزین آن می گرداند، لیکن در گام های بعدی، از امید هم فراتر رفته، در مسیر خواست و پسند حق به پیش می رود.
این پژوهش توصیفی – تحلیلی از نوع کیفی و کتابخانه ای است. بنابراین پس از جمع آوری داده های لازم، به تجزیه و تحلیل آن ها پرداخته می شود.
زبان:
فارسی
صفحات:
105 تا 125
لینک کوتاه:
https://www.magiran.com/p1890709