درنگی در پیرنگ نبرد یازده رخ در شاهنامه فردوسی
پیرنگ از عناصر مهم داستانی است. در یک داستان، اجزایی چون شخصیت و حادثه در پیوند با یکدیگر و با رابطه علی و معلولی بر اساس طرح و نقشه ای مرتب شده و پیرنگ داستان را پدید آورده اند. داستان نبرد یازده رخ شاهنامه فردوسی علی رغم برخورداری از شیوه ها و تکنیک های داستان پردازی به ویژه ساختار پیرنگی خاص در مقایسه با داستان های مشابه شاهنامه کمتر مورد توجه پژوهشگران این حوزه بوده است و ضرورت تحقیقاتی از نوع اخیر را توجیه می کند. این پژوهش ضمن نقل ابیاتی از داستان نبرد یازده رخ شاهنامه فردوسی در پی بررسی عوامل اصلی در زنجیره علی ومعلولی رخدادهای این داستان و هم چنین طرح و نقشه ای است که پیرنگ داستان نبرد یازده رخ بر اساس آن به وجود آمده است. در این زمینه، با روش توصیفی و تحلیلی و با استفاده از داده های کتابخانه ای پس از شناختی نسبی از مهم ترین علل حوادث در داستان نبرد یازده رخ طرح یا الگوی پیرنگ این داستان از دو جنبه الگوی ادبیات کلاسیک فارسی و الگوی ادبیات نوین داستانی بررسی و تحلیل شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که در ساختار پیرنگ داستان نبرد یازده رخ؛ تقدیرگرایی و کین خواهی، دو عامل اصلی رخدادهای این داستان هستند و از جنبه الگوی ادبیات کلاسیک فارسی سنخ یا تیپ و از جنبه الگوی ادبیات نوین داستانی عناصر طرح در ساختار پیرنگ این داستان نقش مهمی دارند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.