پایش روند تغییرات کاربری اراضی و نقش آن بر سنجه های سیمای سرزمین (بررسی موردی: شمال شرق اهواز)
اثر فعالیتهای انسان بر کاربری اراضی و سیمای سرزمین و اثرات متعاقب آن بر محیط طبیعی همواره مورد توجه بوده است. بنابراین آگاهی از این تغییرات به منظور برنامهریزی پایدار سرزمین مهم است. در این پژوهش به منظور بررسی روند تغییرات و تهیه نقشههای پوشش، از تصاویر ماهوارهای سنجنده TM در سال 1990، سنجنده +ETM در سال 2002، سنجنده OLI لندست 8 در سال 2013 استفاده شد. مراحل اجرایی شامل تجزیه وتحلیل گرادیان ساختار کاربری اراضی در طول هشت جهت جغرافیایی، برای سنجههای مساحت کلاس (CA)، تعداد لکه (NP)، متوسط اندازه لکه (MPS) در هفت طبقه کاربری بیشهزار (جنگل کم تراکم و باغ)، پهنه آبی، کشاورزی، رهاشده، مرتع، شهری و تپه ماسهای است. نتایج نشان داد که کاربری اراضی بیشه زار، شهری و تپه های ماسه ای دارای روند افزایشی درحالی که کاربری اراضی بایر (رهاشده) دارای روند کاهشی بوده است. نتایج حاصل از تحلیل تغییر گرادیان در هشت جهت جغرافیایی در منطقه نشان داد که بیش ترین تغییرات در غرب و مرکز منطقه بوده است. هم چنین تحلیل بررسی نرخ تغییرات سنجهها نشان داد که در دوره زمانی (2002-1990) کاربری مرتع، بایر (رهاشده) و شهری، در دوره زمانی(2013-2002) کاربری بیشهزار، کشاورزی و شهری و در دوره زمانی(2013-1990) کاربری مرتع، بیشه زار و شهری بیش ترین تغییرات را داشتهاند. بنابراین با توجه به این که بخشی از جنبه های تغییر کاربری اراضی به جنبه های انسانی بستگی دارد، می توان از ارتباط بین این شاخص های کمی برای تعیین سطح پایداری و هم چنین روند آتی تغییر کاربری برای مشخص کردن مناطق بحرانی تحت تاثیر استفاده کرد. در این رابطه سنجه های مساحت لکه، تعداد لکه و متوسط اندازه لکه نیز به عنوان شاخص های کلیدی در بحث پایش تغییرات کاربری اراضی و تغییر چیدمان سیمای سرزمین می باشند.