ارتباط گرایش به تفکرانتقادی با مهارت استدلال بالینی رزیدنت هایدانشگاه علوم پزشکی اصفهان
قضاوت در موقعیت های خطیر بالینی، تصمیم گیری برای حفظ حیات در مشکلات پیچیده و تفکر در مواقع بحرانی نیاز به تفکر انتقادی در حوزه سلامت را الزامی می نماید. این مطالعه به منظور بررسی میزان گرایش به تفکر انتقادی با مهارت استدلال بالینی در رزیدنت های دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال 1396 انجام شد.
در این مطالعه توصیفی- تحلیلی مقطعی جامعه آماری شامل دستیاران مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 1396بیمارستان های الزهرا و امین دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بود. نمونه گیری به صورت سرشماری انجام پذیرفت و 48 دستیار شامل 22 پسر (8/45 درصد) و 26 دختر (2/54 درصد) در این مطالعه شرکت نمودند. اطلاعات توسط پرسشنامه های سمتاک (سنجش میل به تفکر انتقادی کالیفرنیا) و سنجش میزان مهارت استدلال بالینی (Diagnostic thinking inventory) جمع آوری شد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون آنالیز واریانس تحلیل گردید.
از میان شرکت کنندگان6/89 درصد ازگرایش مثبت و قوی به تفکر انتقادی و4/10 درصد از گرایش متزلزل برخوردار بودند. میانگین نمره مهارت استدلال بالینی13/105 از مجموع150 نمره بود. از نظر آماری بین گرایش به تفکر انتقادی و میزان مهارت استدلال بالینی در کل ارتباط معنادار مشاهده نشد (198/0p=) اما در سطح خرده مقیاس ها ارتباطات جالب توجهی ملاحظه گردید.
با استفاده از نتایج خرده مقیاس های تفکر انتقادی می توان کیفیت امتحانات انتخاب دستیار را ارتقا بخشید و اهمیت این دو مسآله در امر تصمیم گیری بالینی و ارتقای سطح مهارت های بالینی لزوم توجه بیش تر به این مسآله در حوزه سلامت و ایجاد تغییرات و گنجاندن فعالیت هایی برای ارتقای آنها در برنامه های آموزشی دستیاران را ضروری می نماید.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.