خاستگاه سیمرغ از دیدگاه اسطوره شناسی تطبیقی
شاید بتوان سیمرغ را از مهمترین جانورها در ادب فارسی برشمرد. دانشمندان زیادی از ،çyena دیرباز به این پرنده در اساطیر ایرانی و شباهتهای آن با مرغان دیگری همچون گرودای هندی، وارغن، کرشیفت، امرو و کمروی اوستایی، چمروش و کمک در ادبیات پهلوی، عنقای عربی، هما و ققنوس در ادب فارسی، فونیکس یونانی، انزوی اکدی، و سیرنگ در ادبیات عامیانه پرداخت هاند. بعدها سیمرغ از حوزه اسطوره به دیگر حوزه ها مانند ادب حماسی، عرفانی، هنر، نگارگری، میناکاری، فلزکاری و غیره نیز وارد شد. ریشه اوستایی (saena) و سنسکریت (cyena) نام سیمرغ در اصل به معنی «عقاب، مرغ شکاری» بوده و با واژه هند و اروپایی meragh و به معنی «مرغابی» مرتبط است. علاوه بر شباهتهای زبانشناسی، مشابه های زیادی نیز در بنمایه های اساطیری و داستانی مربوط به این مرغان اساطیری وجود دارد. مانند خاصیت جادویی پر، پرورش و دایگی قهرمانان، ارتباط با عالم ایزدان، درمانگری و حیاتبخشی، ارتباط با گیاه بیمرگی، دشمنی عقاب با مار و غیره (که همگی از بنمایه های بسیار کهن و هند و اروپایی هستند). شخصیت سیمرغ چنان تاثیرگذار بود که در پیدایش یا خویشکاری مرغان اساطیری ملل همجوار که نامشان رفت، تاثیر شگرفی گذاشت. در این مقاله پس از بررسی موارد مذکور، به ارتباط سیمرغ با مباحثی همچون نجوم، مقایس هاو با مرغان اساطیری ذکر شده در بالا و مولفه های ظاهری تشکیل دهنده هیات و شکل سیمرغ اشاره شده است. برخلاف نظر عامه که سیمرغ را پرنده ای زیبا و دلربا تصور می کنند، ظاهر آن ترکیب هیات چندین حیوان است یعنی سرخفاش، بدن (و گاها سر) سگ، بال عقاب، و دم طاووس، این هیات از همان دوره ساسانی شناخته شده بود و سیمرغ با این ترکیب بر روی پارچ ه ها، نقوش، ظروف سیمین و زرین، سنگنگاره ها و سکه ها نقش بسته شد. این امر باعث شد تا بعدها سیمرغ به صورت موجودی ترکیبی به نام بشکوج (baskuj) در روایات همسایگانی ایرانی مانند ارامنه، و بخصوص قفقازها و اوستی ها ظاهر شود. در این کارکرد جدید، بشکوج بیشتر شبیه به سیمرغ هماورد اسفندیار است تا سیمرغ حامل زال و رستم.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.