فهرست مطالب

نشریه پژوهش های ادبی
پیاپی 28 (تابستان 1389)

  • تاریخ انتشار: 1389/05/05
  • تعداد عناوین: 7
|
  • محبوبه خراسانی* صفحات 9-39

    هدف این پژوهش، تحلیل و شناخت دقیق و علمی آثاری است که در تاریخ ادبیات فارسی به نام دهنامه شناخته شده اند. ما از آغاز با دو پرسش بنیادین روبه رو بودهایم: نخست اینکه دهنامه چیست؟ دوم اینکه سرچشمه آنها کجاست؟ برای شناخت، تعریف ده نامه ها و دریافتن اینکه امکان طبقه بندی به مثابه یک نوع ادبی را دارند یا نه از عوامل روش محور نقد ساختگرا بهره بردیم و مطالعه ریشه شناختی این نوع را با بررسی تاریخ محور منظومه های فارسی دنبال کردیم؛ یعنی به نوعی تلفیق مطالعه همزمانی و درزمانی. دهنامه از دید این تحقیق، منظومهای است مستقل و روایی، که به لحاظ ساختار، دو قالب مثنوی و غزل را تلفیق کرده است. قهرمان یعنی عاشق، نامه هایی را با مضمون عاشقانه به معشوق مینویسد و معشوق بدانها پاسخ میدهد. این نامه ها را پیکی به گیرنده میرساند. روایت از عاشق شدن قهرمان آغاز می شود و با پشت سر گذاشتن کنشهای میانی به کنش پایانی (وصال) میرسد. از بعد مطالعه اصل و خاستگاه میتوان گفت، عشاق نامه عراقی سرآغاز دهنام هسرایی به عنوان نوعی مستقل است، ولی سرچشمه های آن را باید منظومه های ویس و رامین و ورقه و گلشاه دانست. غیر از عراقی، همام، اوحدی، ابن نصوح، عبید زاکانی، رکن صاین سمنانی، شاه شجاع، ابن عماد و حریری دهنامه سروده اند.

    کلیدواژگان: ده نامه در ادب فارسی، انواع ادبی فارسی، ساختارگرایی در ادبیات، مطالعه تطبیقی در ادبیات، شعر کلاسیک فارسی
  • مسعود روحانی، محمد عنایتی قادیکلایی* صفحات 41-60

    از میان عناصری که از زبان ، آشنایی زدایی می کند، موسیقی است تا ج ایی که بیشتر نظریهپردازان، وزن را جزء ماهیت و ذات شعر می دانند . موسیقی شعر فارسی در دور ه های مختلف چهار نوع بوده که عبارت است از: موسیقی بیرونی (وزن عروضی)، موسیقی کناری (قافیه و ردیف)، موسیقی درونی (بدیع لفظی) و موسیقی معنوی (بدیع معنوی). با ظهور نیما در شعر معاصر تغییراتی در موسیقی شعر انجام پذیرفت. پیروان نیما پا را فراتر نهاده و حتی برخی چون شاملو در پی رهایی کامل از قید و بند عروض کلاسیک بوده اند. با این حال، این شاعران نیز نتوانستند کارکرد موسیقایی را کاملا نادیده بگیرند و به جای موسیقی بیرونی از موسیقی درونی بهره گرفته اند. در این پژوهش سعی شده است آن گروه از آرایه های ادبی در اشعار شاملو را که عناصر سازنده آنها بر تکرار واکها استوار است، واکاوی و بررسی، و نقش این عناصر در ایجاد موسیقی درونی شعر وی نشان داده شود . از آنجا که مدار موسیقی به معنی عام کلمه بر تنوع و تکرار استوار است، هرکدام از جلوه های تنوع و تکرار در نظام آواها، که از مقوله موسیقی بیرونی و کناری نباشد در حوزه مفهومی این نوع موسیقی یعنی موسیقی درونی قرار می گیرد. بررسی ها نشان می دهد که شاملو از انواع آرای ه های تکرار و واجآرایی بهره برده اس ت؛ عمده دلایل کاربرد این آرایه ها عبارت است از: غنی ساختن موسیقی، تاکید بر مضمون خاص، رفع تردید خواننده، ایجاد تکیه گاه کلام و جلب نظر مخاطب.

    کلیدواژگان: شعر معاصر، موسیقی شعر، موسیقی درونی، واج آرایی، شعر شاملو
  • خسرو قلیزاده صفحات 61-96

    شاید بتوان سیمرغ را از مهمترین جانورها در ادب فارسی برشمرد. دانشمندان زیادی از ،çyena دیرباز به این پرنده در اساطیر ایرانی و شباهتهای آن با مرغان دیگری همچون گرودای هندی، وارغن، کرشیفت، امرو و کمروی اوستایی، چمروش و کمک در ادبیات پهلوی، عنقای عربی، هما و ققنوس در ادب فارسی، فونیکس یونانی، انزوی اکدی، و سیرنگ در ادبیات عامیانه پرداخت هاند. بعدها سیمرغ از حوزه اسطوره به دیگر حوزه ها مانند ادب حماسی، عرفانی، هنر، نگارگری، میناکاری، فلزکاری و غیره نیز وارد شد. ریشه اوستایی (saena) و سنسکریت (cyena) نام سیمرغ در اصل به معنی «عقاب، مرغ شکاری» بوده و با واژه هند و اروپایی meragh و به معنی «مرغابی» مرتبط است. علاوه بر شباهتهای زبانشناسی، مشابه های زیادی نیز در بنمایه های اساطیری و داستانی مربوط به این مرغان اساطیری وجود دارد. مانند خاصیت جادویی پر، پرورش و دایگی قهرمانان، ارتباط با عالم ایزدان، درمانگری و حیاتبخشی، ارتباط با گیاه بیمرگی، دشمنی عقاب با مار و غیره (که همگی از بنمایه های بسیار کهن و هند و اروپایی هستند). شخصیت سیمرغ چنان تاثیرگذار بود که در پیدایش یا خویشکاری مرغان اساطیری ملل همجوار که نامشان رفت، تاثیر شگرفی گذاشت. در این مقاله پس از بررسی موارد مذکور، به ارتباط سیمرغ با مباحثی همچون نجوم، مقایس هاو با مرغان اساطیری ذکر شده در بالا و مولفه های ظاهری تشکیل دهنده هیات و شکل سیمرغ اشاره شده است. برخلاف نظر عامه که سیمرغ را پرنده ای زیبا و دلربا تصور می کنند، ظاهر آن ترکیب هیات چندین حیوان است یعنی سرخفاش، بدن (و گاها سر) سگ، بال عقاب، و دم طاووس، این هیات از همان دوره ساسانی شناخته شده بود و سیمرغ با این ترکیب بر روی پارچ ه ها، نقوش، ظروف سیمین و زرین، سنگنگاره ها و سکه ها نقش بسته شد. این امر باعث شد تا بعدها سیمرغ به صورت موجودی ترکیبی به نام بشکوج (baskuj) در روایات همسایگانی ایرانی مانند ارامنه، و بخصوص قفقازها و اوستی ها ظاهر شود. در این کارکرد جدید، بشکوج بیشتر شبیه به سیمرغ هماورد اسفندیار است تا سیمرغ حامل زال و رستم.

    کلیدواژگان: اسطورهشناسی تطبیقی، سیمرغ در اساطیر، ققنوس در اسطوره، گرودادر اسطوره
  • محسن محمدی فشارکی، گلپر نصری صفحات 97-122

    کتاب ذخیره خوارزمشاهی (نگاشته سید اسماعیل جرجانی)، از بنیان های گران سنگ طب سنتی ایران و دانشنامه ای کم نقصان از دانستنی های پزشکی تا زمان مولف است که به زبان پارسی شیوا و به گونه ای آسان یاب نگاشته شده است. پارسی گویی و پارسی گزینی اسماعیل جرجانی در روزگاری که زبان تازی، زبان دانش و ابزار پیوند با جهان دانش بود، شایسته تامل است. او کوشیده است تا برای واژگان و مصطلحات طبی و دارویی از برابرهای فارسی استفاده کند؛ اما برای اینکه این پارسی نویسی، کارکرد و دلالت زبان را خدشه دار نکند در بیشتر موارد ابتدا واژه عربی را که در آن روزگار مرسوم تر بوده به دست داده و سپس برابر پارسی آن را ذکر کرده است. پرشمار است. در « ذخیره » این برابرنهاده های فارسی در آثار جرجانی بویژه در کتاب این مقاله، شمار اندکی از این واژگان، که در کتاب های شعر و نثر هم شواهدی دارد با توضیحاتی آمده است. ابتدا جمله از کتاب ذخیره نقل، و سپس توضیحات و شواهد آن از متون نظم و نثر به دست داده شده است.

    کلیدواژگان: سید اسماعیل جرجانی، ذخیره خوارزمشاهی، برابرهای فارسی واژگان ذخیره
  • جلیل مسعودی فرد* صفحات 123-146

    قرن هشتم دوره نزدیکی و هماهنگی بیشتر تصوف و تشیع است. تمایلات شیعی در میان عارفان موجب گسترش مبارزات عدالت خواهانه شده، و به تشکیل نهضت های اجتماعی از قبیل سربداران منجر می شود. سوال پژوهش این است که خانقاه و خانقاه نشینی در اوضاع اجتماعی قرن هشتم چه تاثیراتی دارد. این مقاله به بررسی نقش اجتماعی خانقاه در قرن هشتم و پیدایش سلسله های تصوف و نهضت های اجتماعی برخاسته از آن می پردازد. روش تحقیق، توصیفی و بر مطالعات کتابخانه ای مبتنی است. نتیجه تحقیق به اختصار این است که در قرن هشتم، مبارزه مستقیم با حاکمان و ادعای تشکیل حکومت های مردمی در میان صوفیان رشد چشمگیری دارد. سلسله های شیعی چون سربداران، موفق به تشکیل حکومت می شوند و پیروان صفی الدین اردبیلی و شاه نعمت الله ولی در صحنه های اجتماعی حضور پررنگ تری می یابند و از خشونت و وحشی گری حاکمان قدری می کاهند و برای کاهش آلام مردم تلاش می کنند. در این قرن دروغ و تزویر و ریا در همه طبقات اجتماعی رواج دارد. صوفیان و خانقاه آنان نیز از این مفاسد در امان نیست.

    کلیدواژگان: عرفان و تصوف، خانقاه و خانقاه نشینی، نقش اجتماعی تصوف، نقدخانقاه، تصوف در قرن هشتم
  • علی اصغر میرباقری فرد، لیلا میرمجربیان* صفحات 147-164

    سوانح العشاق تالیف احمد غزالی از جمله کتاب های برجسته عرفانی و اولین اثر مستقلی است که به زبان فارسی درباره عشق سخن میگوید. زبان نویسنده در این اثر، زبانی است بالیده در بستر بلاغت خاص صوفیه که در جای جای آن به مقتضای کلام از آیه یا حدیثی بهره برده است. در این میان شگردهای قاعده کاه و قاعده افزای زبان، سبب برجستگی و تشخیص آن در دو محور همنشینی و جانشینی شده است. عوامل قاعده افزای زبانی، که در این مقاله بررسی و تحلیل شده از مهمترین عوامل برجسته ساز زبان سوانح در محور همنشینی است که سبب ایجاد توازن و نظم در لایه های مختلف این کتاب شده است. از میان این عوامل، نویسنده بیش از همه به توازن حاصل از تکرار واژگانی بویژه تکرار ناقص آن توجه داشته است. آنچه در این اثر سبب بسامد چشمگیر کاربرد این شگرد برجسته ساز زبانی (تکرار واژگانی) و اوج و فرودهایی در متن کتاب شده نوعی تشابه گرایی درونی و باطنی است که در زبان احمد غزالی دیده می شود. بدین ترتیب توازن سوانح بیشتر بر مبنای تشابه آوایی پدید می آید و در این تشابه گرایی نه تنها در محور همنشینی زبان سوانح بلکه در محور جانشینی نیز سبب کاربرد بیشتر انواع تشبیه به جای استعاره شده است.

    کلیدواژگان: سوانح العشاق، قاعده افزایی در زبان، توازن آوایی در جمله، توازن واژگانی در نحو، توازن نحوی فارسی
  • ناصر نیکوبخت، میرعباس عزیزی فر* صفحات 165-189

    قصه های عامیانه صرفا افسانه ها و حکایات دور از ذهن، آرمان گرایانه و فاقد پیرنگ واقعیت نیست که بتوان از دیدگاه تفنن و گذر روزگار بدانان نگریست؛ در لابه لای این قصه ها شیوه زندگی گذشتگان نهفته است که می تواند چراغ راه آیندگان باشد . یکی از زیباترین و جذابترین قصه های عامیانه فارسی، داراب نامه طرسوسی است که بیش از اینکه به شرح احوال داراب اردشیر بپردازد، شرح احوال اسکندر رومی، بوران دخت و حکمای یونان است . این قصه در قسمت های انتهایی شدیدا به رمز و تاویل و بیان مسائل رمزی می گراید.گام نهادن اسکندر به سرزمین های فرا واقعی به منظوریافتن چشمه حیات، دستمایه اصلی طرسوسی در پردازش این داستان است و همین مسئله باعث ظهور و حضور برخی موجودات، اشیا و زمان و مکان فرا واقعی در این قصه شده و آن ر ا قابل رمز و تاویل کرده است. این مقاله در پی بررسی این سوال خواهد بودکه آیا داراب نامه طرسوسی واقعا دارای ظرفیت رمزی است و چگونه می توان انواع آن ر ا دسته بندی کرد . نگارندگان این پژوهش به روش توصیفی - تحلیلی به نتایجی از رمزهای آن دست یافته، و انواع آن را در پنج دسته انسانی، حیوانی، مکانی، نباتی و شیئی (سایر) تقسیم کرده اند.

    کلیدواژگان: قصه عامیانه، قصه های رمزی، داراب نامه طرسوسی، اسکندر در ادبیات