تحلیل تاریخی دلایل گسترش نداشتن و ماندگاری مذهب تشیع در مغرب اسلامی
پس از تماس اسلام با مغرب در جریان فتح های اسلامی، اهالی مغرب به دنبال عملکرد نخبگان جامعه و به تناسب، ویژگی های ایدیولوژیکی و ژیوپلیتیکی خویش، پذیرای اندیشه های فرقه ها و مذاهب اسلامی گردیدند. مذهب تشیع نیز از این قاعده مستثنا نبود. بر این اساس، پژوهش حاضر درصدد است با روش توصیفی تحلیلی و بر پایه منابع کتابخانه ای، با در نظر گرفتن مولفه هایی همچون عملکرد نخبگان جامعه و شرایط اجتماعی مغرب، موانع موجود در مسیر رشد و توسعه تشیع در مغرب را بررسی و تحلیل نماید که از این موانع، می توان به ناکامی رهبران شیعی در اغنای خواسته های مردم، موضع فقهای مالکی، موضع خصمانه خلافت عباسی و امویان اندلس با شیعه و فعالیت های صوفیان به عنوان رقیبی قدر، همخوانی خوارج با خلق وخوی اهالی مغرب، طبع سرکش و استقلال طلبی قبایل بربر، گریز بربرها از تعصبات مذهبی و گرایش به عقاید ساده و بی پیرایه، اشاره کرد. با تبیین آسیب شناسی تشیع در مغرب اسلامی، می توان دریافت که چرا در بین فرقه های شیعی، تنها زیدیه، اسماعیلیه و موسویه به مغرب راه یافتند و همین فرقه ها نیز در مقایسه با نحله و مذاهبی همچون مذهب مالکی و مسلک تصوف، از اقتدار و ماندگاری کمتری برخوردار بوده اند.