بررسی و نقد دو راه حل صدرالمتالهین در تطابق نظریه جسمانی بودن حدوث نفس انسانی با متون دینی
از مهم ترین دغدغه های صدرالمتالهین ایجاد هماهنگی میان فلسفه و شریعت است. جمله «تبا لفلسفه تکون قوانینها غیر مطابقه للکتاب و السنه» او، برای همه متعلمین حکمت متعالیه آشناست. با این حال صدرالمتالهین در مسئله حدوث نفس، خود راهی غیر از ظواهر برخی متون دینی (که ظهور در حدوث نفس پیش از بدن دارند) را برگزیده و قایل به حدوث جسمانی نفس شده است. صدرالمتالهین که خود متفطن به تعارض نظریه خود با ظواهر این دسته از متون دینی است، برای برون رفت از این تعارض و ایجاد هماهنگی میان نظریه خود با متون دینی، دو وجه جمع ارایه می دهد. یک راه حل او تمایز نهادن میان نفس و روح و همچنین نفوس کملین و غیرکملین بوده و راه حل دیگرش قایل شدن به کینونت عقلی برای نفس است. در این مقاله در پی آن هستیم که با روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد انتقادی، به بررسی و نقد راه حل های صدرالمتالهین پرداخته، عدم توفیق وی را در این مسئله روشن کنیم.