به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "جسمانیه الحدوث" در نشریات گروه "فلسفه و کلام"

تکرار جستجوی کلیدواژه «جسمانیه الحدوث» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • سید عباس موسوی *، بهناز تقوی بیات

    ظرفیت ها در تربیت توحیدی همواره سبب توجه اندیشمندان بوده است. شیوه های تربیتی بر مبانی و اصولی از قبیل تفکرات دینی، قومیتی و فلسفی استوار است. عقاید و آموزه ها آثار خود را در ابعاد زندگی فردی و اجتماعی انسان ها نشان می دهند. لذا بهره مندی از نظرات فیلسوف برجسته جهان اسلام، صدرای شیرازی که برگرفته از عقل، وحی و عرفان است در این راستا رهگشاست. در این پژوهش با رویکرد توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر برخی از اصول فلسفی در مکتب صدرا، مانند فطری بودن بحث توحید و نگاه ویژه به خالق و باور به اینکه تنها وجود مستقل اوست و سایر موجودات عین الربط و تعلق به او هستند؛ همچنین شناخت ساحت وجودی انسان به عنوان وجودی سیال که قابلیت رشد و اشتداد وجودی به صورت حرکت از مرحله نباتی به حیوانی و انسانی و درنهایت عقلانی است بررسی شده است، و نتیجه آن شد که این مکتب می تواند ازجمله کارآمدترین و جامع ترین برنامه ها و روش های تربیت محسوب شود.

    کلید واژگان: تربیت توحیدی, فطرت, حرکت جوهری, جسمانیه الحدوث, مکتب صدرا
    Abbas Moosavi *, Behnaz Taghavibayat

    Capacities in monotheistic education have always been considered by scholars. Educational methods are based on foundations and principles such as ethnic, religious and philosophical thoughts. Beliefs and teachings have their impact on the different aspects of individual and social life. Therefore, it is useful in this respect to examine some views of Mullā Ṣadrā, the prominent philosopher of the Islamic world, which are derived from reason, revelation and mysticism. This research adopts a descriptive-analytical approach and draws upon Mullā Ṣadrā’s philosophical principles, for instance, the idea that it is an innate quality to believe in One God or the idea that the Creator is the only independent existence and other beings are nothing other than connection to Him or the idea that man is potentially capable of growth and existential intensity so that he can move from the vegetative stage to the animal and human or even rational stage. As a result, this research shows that Mullā Ṣadrā’s school can be considered as one of the most efficient and comprehensive training programs and methods.

    Keywords: Monotheistic Education, Innate Nature, Trans-Substantial Motion, Coming Into Being With Body, Mullā Ṣadrā
  • مصطفی عزیزی علویجه*

    «حدوث جسمانی نفس» از جمله مباحث مشترک کلام اسلامی و حکمت متعالیه است. در کلام اسلامی، دو رویکرد تبعی و اصالی در این باب مطرح است؛ رویکرد تبعی، نفس را مشروط به حدوث مزاج معتدل در بدن، حادث دانسته و رویکرد اصالی، نفس را همچون دیگر اجسام و به نحو مطلق حادث می داند. دیدگاه حدوث اصالی نفس نیز نسبت به نحوه حدوث، تفسیرهای مختلفی ارایه کرده است؛ عرض بودن، یکسانی با هیکل محسوس، جسم لطیف بودن، جزء اصلی بدن، و جزء لایتجزا بودن نفس از آن جمله است. دلیل اصلی متکلمان بر حدوث مبتنی بر ناسازگاری قدم نفس با صفاتی چون قادر مختار بودن خداوند است. در مقابل، ملاصدرا معتقد به ناسازگاری میان حدوث زمانی نفس و تجرد ذاتی آن بوده و بر انگاره «جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء» تاکید دارد. مسیله تحقیق، مطالعه تطبیقی و تحلیل دیدگاه کلام اسلامی و حکمت متعالیه در مسیله حدوث نفس است. تفاوت میان رویکرد کلامی و فلسفی به مبانی هستی شناختی و انسان شناختی آن دو بازمی گردد. نظریه حدوث جسمانی نفس در کلام و فلسفه، علاوه بر اشتراک در برخی لوازم، دارای پیامدهای متفاوتی همچون تفاوت در ملاک هویت شخصی است. در این مقاله با روش تحلیلی تطبیقی، حدوث جسمانی نفس از دیدگاه کلام اسلامی و حکمت متعالیه مورد واکاوی قرار گرفته و نقاط تلاقی و تمایز آن دو در مبانی و لوازم برجسته گردیده است.

    کلید واژگان: حدوث نفس, بدن, جسمانیه الحدوث, کلام اسلامی, حکمت متعالیه, حرکت جوهری
    Mostafa Azizi Alvijeh *

    One of the common topics of Islamic theology and transcendent theosophy or al-ḥikmat al-muta’āliyah (Arabic: الحکمه المتعالیه) is the “physical creation of soul”. There are two incidental and original approaches in this regard In Islamic theology: the incidental approach considers the soul conditioned on moderate temperament in the body to be created (originated) and the original approach considers the soul like other bodies and considers it as an originated object in an absolute manner. The original view of the soul has also offered different interpretations about the mode of creation (origination): Being accident, sameness with perceptible (sensible) temple, being rarefied body (subtle body), the main part of the body and being indivisible part of soul. The main reason of theologians for creation based on the incompatibility of pre-eternity of the soul with attributes such as the Almighty and All-Powerful for God. In contrast, Mullā Ṣadrā believes in the incompatibility between the temporal contingency (temporal origin) of the soul and its innate immateriality and emphasizes the idea of “corporeality of creation and the spirituality of continuance” (Arabic: جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء). The research is a comparative study and analysis of Islamic theology and transcendent theosophy in the problem of createdness of the soul (temporality of the soul). The difference between theological and philosophical approaches goes back to the ontological and anthropological principles of them. The theory of the soul corporeality creation in theology and philosophy in addition to sharing in some essential concomitants has different consequences such as differences in the criterion of personal identity. The soul corporeality creation from the perspective of Islamic theology and transcendent theosophy by an analytical and comparative method has been analyzed in this article and the intersection points and their distinction are highlighted in the principles and essential concomitants.

    Keywords: Createdness of the soul (temporality of the soul), Body, Corporeality of creation (Arabic: جسمانیه الحدوث), Islamic theology, Transcendent theosophy or al-ḥikmat al-muta’āliyah (Arabic: الحکمه المتعالیه), Substantial motion
  • حمید رضا عبدلی مهرجردی، فروغ السادات رحیم پور*
    تبیین چگونگی ارتباط نفس و بدن از بحث هایی است که پس از پذیرش دوگانگی آن دو مطرح می شود. یکی از انواع ارتباط بین نفس و بدن، پذیرش علیت بین آن دو و تاثیر و تاثر بین آنهاست. ملاصدرا بدن را علت مادی نفس می داند و پس از آن به اثرگذاری متقابل نفس و بدن اشاره می کند؛ در حالیکه فاستر فقط به جهت دوم می پردازد. فاستر، از حامیان دوگانه انگاری دکارتی، راهکاری برای مشکل اختصاص علی ارایه می کند و وحدت ذهن و بدن را تبیین می نماید. مشکل اختصاص علی یک نفس خاص به بدن خاص، در فلسفه ملاصدرا با مبانی جسمانیه الحدوث و وحدت نفس و بدن، منتفی می شود و این وجه کارآمدی دیدگاه صدرایی است. از نگاه ملاصدرا، نفس و بدن دو روی یک وجود واحدند؛ اما فاستر آرایش های نفسانی را ضامن اتحاد آنها می داند. نحوه این ارتباط در فلسفه ملاصدرا به نوعی یگانگی می رسد که بهتر می تواند تاثیر و تاثر متقابل آن دو را توضیح دهد؛ اما این مسیله همچنان برای فاستر، بی پاسخ خواهد ماند. ملاصدرا مسیله را وجودشناسانه می کاود و فاستر به تبیین معرفت شناختی اکتفا می کند. از اهداف مقاله، بررسی میزان کارآمدی راهکارهای ارایه شده از سوی این دو فیلسوف است.
    کلید واژگان: ملاصدرا, جان فاستر, ذهن, نفس, ترکیب اتحادی, جسمانیه الحدوث
    Hamid Reza Abdoli Mehrjardi, Forough Rahimpour *
    Explaining how the soul and body relate is one of the issues that arises after accepting the duality of the two. One type of relationship between the soul and the body is the acceptance of causality between the two and the impact between them. Mulla Sadra considers the body as the material cause of the soul and then refers to the interaction of the soul and the body; While Foster only deals with the second aspect. Foster, a follower of Cartesian dualism, offers a way for the problem of casual pairing and explains how a mind and a body are united. This problem of casual pairing of a specific soul to a specific body is eliminated in Sadra's philosophy with principles of corporal contingency and the unity of soul and body and this is the effectiveness of Sadra's view. According to Sadra, soul and body are two sides of the same being; but Foster, introduces psychophysical arrangement for the unity of them. The way of this connection in Sadra's philosophy leads to a kind of unity that can better explain the interaction of them; but that will remain unanswered for Foster. Mulla Sadra explores the problem ontologically, and Foster suffices with an epistemological explanation. Examining the effectiveness of the solutions presented by them is one of the aims of this article.
    Keywords: Mulla Sadra, John Foster, mind, soul, organic composition, corporal contingency
  • محمد دانش نهاد*، محمدحسن وکیلی، حامد زرپویان

    در باب نحوه ارتباط نفس و بدن تاکنون نظریات گوناگونی از جانب حکما مطرح گردیده به گونه ای که برخی همانند ابن سینا چنین ارتباطی را بر اساس فضای اصالت ماهیت عرضی و از نوع راکب و مرکوب می داند و برخی دیگر همچون ملاصدرا در مقابل بر اساس فضای اصاله الوجود و نظریه جسمانیه الحدوث بودن نفس ذاتی می داند. این پژوهش مبتنی بر روش تحلیل اطلاعات و مقارنه آرا در پی آن است که نادرستی یا قابل دفاع نبودن هر دو نظریه مذکور را تبیین نماید و پس از آن نظریه رابطه ذاتی نفس و بدن را که تمایزات اساسی با نظریه ملاصدرا دارد تبیین کند. بر این اساس ابتدا نظریه ابن سینا در باب نحوه ارتباط نفس و بدن و اشکالات آن بیان می گردد پس از آن نظریه ملاصدرا در باب کیفیت ارتباط نفس و بدن تقریر می گردد تا به دنبال آن پیش فرضهای اصاله الماهوی در نظریه جسمانیه الحدوث ملاصدرا نمایان گردد و مورد انتقاد قرار گیرد. برای نقد ژرفتر بر نظریه ملاصدرا برخی ادله ملاصدرا بر حدوث نفس نیز مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرد تا ناکارآمدی این ادله در اثبات حدوث نفس و به دنبال آن رابطه ذاتی نفس و بدنی که ملاصدرا در پی آن است مشخص گردد. در گام سوم نظریه رابطه ذاتی نفس و بدن که متمایز از نظریه ملاصدرا است در چهار بخش به تفصیل مورد بحث قرار می گیرد و تمایزات آن با نظریه ابن سینا و ملاصدرا تبیین می گردد.

    کلید واژگان: رابطه نفس و بدن, قدم و حدوث, جسمانیه الحدوث, ملاصدرا, ابن سینا, قوس نزول
    Mohammad Daneshnahad *, Mohammadhasan VAKILI, HAMED ZARPOYAN

    So far, various theories have been proposed by the scholars about the relationship between the soul and the body, so that some, such as Ibn Sina, consider such a relationship based on the originality of transcendental nature and of the type of rider and composite, while others, such as Mulla Sadra, consider it based on the originality of existence. And the theory of the physicality of occurrence considers the soul to be inherent. This research is based on the method of information analysis and comparison of opinions in order to explain the inaccuracy or indefensibility of both theories and then to explain the theory of the intrinsic relationship between the soul and the body that has fundamental differences with Mulla Sadra's theory. On this basis, first Ibn Sina's theory on the relationship between the soul and the body and its defects is stated. To take. For a deeper critique of Mulla Sadra's theory, some of Mulla Sadra's arguments on the occurrence of the soul are also analyzed to examine the ineffectiveness of these arguments in proving the occurrence of the soul and the consequent inherent relationship between the soul and the body that Mulla Sadra seeks. In the third step, the theory of the intrinsic relationship between the soul and the body, which is different from Mulla Sadra's theory, is discussed in detail in four sections, and its differences with the theory of Ibn Sina and Mulla Sadra are explained.

    Keywords: The relationship between the soul, the body, Step, occurrence, Physicality of occurrence, Mulla Sadra, Ibn Sina, Arc of revelation
  • حسین سعادت*، رضا اکبریان

    از مهم ترین دغدغه های صدرالمتالهین ایجاد هماهنگی میان فلسفه و شریعت است. جمله «تبا لفلسفه تکون قوانینها غیر مطابقه للکتاب و السنه» او، برای همه متعلمین حکمت متعالیه آشناست. با این حال صدرالمتالهین در مسئله حدوث نفس، خود راهی غیر از ظواهر برخی متون دینی (که ظهور در حدوث نفس پیش از بدن دارند) را برگزیده و قایل به حدوث جسمانی نفس شده است. صدرالمتالهین که خود متفطن به تعارض نظریه خود با ظواهر این دسته از متون دینی است، برای برون رفت از این تعارض و ایجاد هماهنگی میان نظریه خود با متون دینی، دو وجه جمع ارایه می دهد. یک راه حل او تمایز نهادن میان نفس و روح و همچنین نفوس کملین و غیرکملین بوده و راه حل دیگرش قایل شدن به کینونت عقلی برای نفس است. در این مقاله در پی آن هستیم که با روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد انتقادی، به بررسی و نقد راه حل های صدرالمتالهین پرداخته، عدم توفیق وی را در این مسئله روشن کنیم.

    کلید واژگان: حدوث, قدم, نفس, بدن, کینونت عقلی, روح, جسمانیه الحدوث
    Hussein Sa’adat, Reza Akbariyan

    Among Mulla Sadra’s most important concerns was creating coordination between philosophy and religion. His statement “curse on the philosophy whose laws oppose the Book and the Sunnah” is a familiar statement for all students of transcendental philosophy. On the origination of the soul, however, Mulla Sadra has adopted a way other than paying attention to the appearance of the religious texts (i.e. texts speaking of origination of the soul before the body), believing in the corporeal origination of the soul. Mulla Sadra, who has intelligently noticed the conflict between his own theory and the appearance of the religious texts, offers two way of reconciliation to escape that conflict and create a harmony between his own theory and the religious texts. The first is distinguishing between the soul and the spirit as well as the souls of the perfect men and the non-perfect men; and the second is maintaining a rational existence for the soul.
    Here, we seek to use a descriptive-analytical method with a critical approach to investigate and review Mulla Sadra’s solutions to reveal his failure in this task.

    Keywords: origination, eternity, soul, body, rational existence, spirit, corporeality of origination
  • سعید اسدی *، حجت گودرزی، نرجس توحیدی فر

    در سپهر اندیشه، چه شرقی و چه غربی، ادراک و اندیشه بیش تر بر نفس و عقل محمول بوده و در این میان جسم همواره مورد کم لطفی یا غفلت واقع شده است. ملاصدرا با نظریه حرکت جوهری و مرلو -پونتی با پدیدارشناسی ادراک هر کدام نقش مهم و تعیین کننده ای برای بدن مندی در فاهمه و ادراک قایل شده اند. حدوث جسمانی برای صدرا اولین گام در شکل گیری شناخت است (جسمانیه الحدوث) و بعد به واسطه نفس، جسم لطیفه به روحانیه البقاء می رسد، اما برای مرلو -پونتی بدن آگاهی یگانه راه ادراک هستی است. مقاله حاضر بر آن است تا با روش تحلیلی - توصیفی و با رویکرد تطبیقی آراء علم النفس ملاصدرا و اندیشه موریس مرلو -پونتی در رابطه با ادراک بدن مند را بررسی کند. برای این منظور، ابتدا آراء صدرا در باب «جسمانیه الحدوث» نفس مورد بررسی و کاوش قرار گرفته تا از این رهگذر بدن مندی مورد مداقه قرار گیرد، سپس «پدیدارشناسی ادراک» مرلو-پونتی تشریح می شود؛ و در آخر وجوه اشتراک و افتراق این دو فیلسوف به بوته آزمایش گذاشته می شود.

    کلید واژگان: جسمانیه الحدوث, ملاصدرا, پدیدارشناسی ادراک, مرلو-پونتی, بدن مندی
    saeid asadi *, hojat goodarzi

    In the sphere of thought, whether eastern or western, perception and thought are more conceived on the basis of the spirit and reason. In the meantime, bodiliness is either treated unkindly or is thoroughly ignored. Mulla Sadra with his essential movement and Merleau-Ponty through his Phenomenology of Perception allocated a pivotal role for the bodiliness in understanding and perception. To Mulla Sadra, bodiliness is the first step of perception (bodily initiation); then; through the spirit, this perception leads to the spiritual persistence. To Merleau-Ponty, on the other hand, bodiliness is the sole way to perceive the existence. The present study aims to analyze comparatively Mulla Sadra and Maurice Merleau-Ponty ideas concerning bodiliness through descriptive- analytical method. In so doing, Mulla Sadra's philosophy concerning the bodily initiation of the spirit are carefully studied to scrutinize the bodiliness. Then, Merleau-Ponty's Phenomenology of Perception is described. Finally, the similarities and differences of both philosophers are elaborated.

    Keywords: Bodily initiation, Mulla Sadra, Phenomenology of Perception, Merleau-Ponty, Bodiliness
  • محمدصادق ارزیده

    بحث درباره حدوث یا قدم نفس انسانی، از با سابقه ترین و پرچالش ترین مباحث میان اندیشمندان است. متفکران با مبانی فکری و روش های تحقیقی گوناگون خود، دیدگاه های متفاوتی در این باره دارند. بسیاری از متکلمان اسلامی، قائل به قدم زمانی نفس هستند به استثنای گروه اندکی مانند خواجه نصیر که قائل به حدوث آن است. در بین فلاسفه، افلاطون بنا بر قول به مثل، معتقد به قدم نفس است. در مقابل، شاگرد او ارسطو، ابن سینا و شیخ اشراق، با رد قول به قدم نفس بصورت برهانی، قائل به حدوث آن هستند. در این میان صدر المتالهین شیرازی نیز قائل به حدوث آن است. البته وی با استفاده از مبانی حکمت متعالیه مانند حرکت جوهری، قائل به حدوث جسمانی و بقای روحانی نفس است برخلاف ابن سینا که قائل به حدوث روحانی نفس است. عرفا که در مبانی فکری صدرایی سهم مهمی دارند، به نظر می رسد به حدوث جسمانی نفس همراه با اعتقاد به وجود اندماجی آن نزد وجودات برتر خود قائل هستند.

    کلید واژگان: حدوث نفس, قدم نفس, جسمانیه الحدوث, روحانیه الحدوث, روحانیه البقاء

    Discussion of the origination or pre-eternity of the human soul is one of the oldest and the most challenging discussions among the thinkers. The thinkers, with their various intellectual foundations and research methods, have different views in this regard. Many of the Islamic theologians believe in the temporal pre-eternity of the soul, except a small group including Khaja Nasir who believes in its origination. Among the philosophers, Plato – on the basis of his Ideas – believes in the pre-eternity of the soul. On the contrary, his pupil Aristotle, Avicenna, and Sheikh of Illumination reject the view of pre-eternity of the soul with their arguments, believe in its origination. Similarly, Mulla Sadra of Shiraz believes in its origination. He, however, uses the foundations of transcendental philosophy such as substantial motion to state his belief in corporeal origination of the soul and its spiritual survival – unlike Avicenna who believes in the spiritual origination of the soul. The mystics who have an important share in Mulla Sadra’s intellectual foundations seems to believe in the corporeal origination of the soul along with a belief in its integrative existence with its higher beings.

  • راحله بطلانی اصفهانی*، جعفر شانظری، مجید صادقی حسن آبادی
    هبوط انسان از مهم ترین مسائل حوزه انسان شناسی در دین پژوهی و مطالعات فلسفی است؛ که نه تنها به تبیین ماهیت نفس، بلکه به چگونگی و نحوه پیدایش آن اشاره دارد. اگر چه در بعضی از آیات قرآن و روایات متعدد هبوط به وضوح مطرح شده است؛ اما در آثار فلسفی ملاصدرا آمیخته با بحث حدوث نفس توصیف گردیده است. به همین جهت نوشتار حاضر بر آن است که به واکاوی مسئله هبوط در نظام فلسفی صدرالمتالهین و برخی از آیات و روایات مربوطه بپردازد. و تصویری از هویت و چیستی هبوط از منظر دینی و فلسفی ارائه نماید. و با رویکردی مساله محور به تبیین نظریه جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا بودن نفس انسانی پرداخته و این ادعا را اثبات کند که در نگرش صدرایی نسبت «حدوث» و «هبوط» نه از نوع تقابل و تعارض و نه از سنخ تمایز و تغایر بلکه به گونه ای سازگار و سازوار است؛ و می کوشد با تمایز قائل شدن میان رویکرد فلسفی، عرفانی و تفسیری صدرالمتالهین از اطوار نفس انسان و شناخت صحیح مقام روح و نفس، جایگاه وجودی انسان در دایره هستی را مورد کنکاش قرار دهد؛ و با رهیافتی فلسفی سعی می کند از ابعاد وجود شناختی هبوط انسان، متناسب با دیدگاه خاص ملاصدرا در نحوه تحقق انسان تفسیری عقلانی عرضه نماید.
    کلید واژگان: هبوط, نفس انسان, جسمانیه الحدوث, سازگاری, ملاصدرا
    Raheleh Botlani Esfahani *
    AbstractHuman fall is one of the key issues of anthropological concern in religious studies and philosophical investigations; it not only accounts for the nature of human soul rather it refers to the latter’s origin and its emergence. Although fall has been discussed in some prophetic traditions and sayings; for Mulla Sadra it is of philosophical interest and has been discussed along with the issues of soul’s origination. Thus this essay seeks to study the issue of human soul’s fall in the context of Mull Sadra’s philosophical discussions of soul as a whole and in view of a set of certain prophetic traditions. It aims at providing a picture of fall from a religious and philosophical point of view. Taking a problem-oriented approach, this research struggles to explain the bodily emergence and spiritual eternity of human soul and demonstrate that origination and fall are not of a contradictive or differentiated nature in Sadra’s view rather they are totally coherent; it also studies the philosophical, mystical and exegetical attitudes of Sadra on the existential status of human soul and its knowledge. Finally it seeks to offer a rational interpretation of ontological aspects of the fall of human soul drawing upon Sadra’s ideas concerning human realization.
    Keywords: Fall, Human Soul, Bodily Origination, Coherence, Mulla Sadra
  • محمد مهدی عموسلطانی، محمد مهدی علی مردی*

    در الهیات مسیحی که با الهیات اسلامی بیگانه نیست، راجع به خاستگاه نفس، به طور سنتی سه دیدگاه وجود دارد: «آفرینش گرایی»، «تولدگرایی»، و «تقدم وجودی». «دوگانه انگاری جوهری نوخاسته» دیدگاه چهارمی است که به تازگی با تاثیر از نگاه علمی و تکاملی نوخاسته گرایان مطرح شده است. در این نگاه سیستمی و کل گرایانه، ذهن/نفس از نظام ارگانیک بدن و از طریق فرایندها و تعاملات طبیعی و شبکه ای پیچیده از ارتباطات عصبی تولید شده است، نه اینکه از بیرون بدن قرار داده شده باشد. در این مقاله با توجه به شباهت زیاد «دوگانه انگاری جوهری نوخاسته» و دیدگاه جسمانیه الحدوث صدرا، این دو نظریه درباره خاستگاه و منشا نفس مطالعه می شوند. روش پژوهش، تطبیقی، تحلیلی و استدلالی است. هدف این پژوهش، کشف و طرح نقاط ضعف و قوت هریک از این دو نظریه و رسیدن به دیدگاه متعالی تر دراین باره است. یافته ها: تصور برخی شارحان از جسمانیه الحدوث صدرایی آن است که نفس با ترکیب عناصر و تحقق مزاج و از طریق حرکات اشتدادی و جوهری، از جسم تولید می شود؛ اما توجه دقیق تر به نگاه صدرایی، علاوه از اینکه او را پیشتاز نوخاسته گرایی معرفی می کند، با رفع خلاهای تبیینی این دیدگاه، او را در زمره آفرینش گرایان قرار می دهد. نگاهی که امروزه جامع بین علم، دین و فلسفه است و ازاین رو با نام «آفرینش گرایی نوخاسته صدرایی» در حکم گزینه و نظریه ای بسط پذیر و شایان توجه به فلاسفه دین و متکلمان پیشنهاد می شود.

    کلید واژگان: نوخاسته گرایی جوهری, دوگانه انگاری, آفرینش گرایی, رابطه نفس و بدن, جسمانیه الحدوث
    Mohammad Mahdi Amosoltani, Mohammad Mahdi Alimardi *

    In the theological discussions of Christianity, which is not alien to the theological issues of Islam, there are three broad views on the soul’s origin: traducianism, creationism and pre-existence view. But today, in philosophy of religion and literature of mind, William Hasker posits an alternative view of origins called emergent substance dualism. Tertullian believed in traducianism that means “souls following the creation of the first pair (i.e. Adam and Eve) successively generate additional souls (i.e. diachronically not synchronically) where souls are parturient or fissile”. “According to traducianism, God creates at least one soul directly and immediately”. Soul is produced by physical parents and with physical body. Some verses of the holy book support this but it is not clear how immaterial soul can be generated through a completely physical process. The view of creationism is that God creates souls directly and immediately in mother's womb. This view was supported by many early fathers of the church and some statements of the holy book. On the pre-existence view God created all human souls prior to the creation of the world in a heavenly state. This view is based on the idea that there is a kind of "store of souls" in the sky where God stores souls and he expects to baby's body in mother' womb be created and then attaches the soul to it. This view has no holy book support. On Hasker’s emergent substance dualism, evolutionary movement, hierarchical system, systematic communications and network interactions of elements lead to emergence of novel soul, a new thing which cannot be attributed to its underlined components and relation of those components. It is the physics that has the power or ability to develop and create soul - regardless of the divine relief and assistance of God. At first glance, emergentism and creationism seem to be alien; but, if causality is put aside in emergentist arguments, it becomes a magical quality. Because without any explanation, higher level features suddenly are occurred and if causation is accepted, this theory has an explanatory gap. In fact, the emergence of higher levels such as thinking from the lower level neurological events needs the existence of effect to be superior than cause. If the effect is more complete, then the effect has given up something that lacks it! And then higher level features have emerged from nothing. Lower level entities can be able to produce system properties, but these properties do not exceed in their existences from the level existence of those entities. assuming this scientific fact that in the course of evolution , creatures become more complex and higher than simpler and lower ones, this problem arises that how these phenomena can be realized without destroying the causality principle that: no effect can be greater than its own cause. Sadra with offering philosophical foundations of principality of the existence, intensifying and substantial movement, analogical gradation and hierarchy of existence gave his theory of soul's corporeal origination. , there are similarities and differences between this approach and Hasker's approach. In the monotheistic and quranic viewpoint of Sadra, everything reflects the existence of god , then the soul apparently emerge from matter but verily God diffuses as it seems that water slake, but God really slakes, or seems that doctor  cures but God really cures. Because the relationship between the creatures and the creator is reflective, like as reflection of the sunlight and moonlight. therefore , if the matter is productive and the creator of the soul , this creation and production in sadra's view is reflective and true agent is God   the creator of the soul .But even in sadra 's view, the body has not reflective agency and creation for soul; Body is merely receptive. Somebodies unfortunately make mistakes that in Sadra's view the producer of soul is body like evolutionism and dualist emergentism of Hasker. Sadra's view about soul origination includes creationism, evolutionism, emergentism and even pre-existence view. It has positive points of creationism, evolutionism, emergentism and even pre-existence without negative points of them.

    Keywords: emergent substance dualism, dualism, creationism, relationship of soul, body, Corporeal origination
  • محمد میری*
    صدرالمتالهین بر آن است که نفس، از جهت کینونت عقلی خود در نشئات پیشین، به نحو عقلی موجود بوده است و در عین حال، از آن جهت که نفس مدبر بدن است و در نحوه وجود خود، تعلق ذاتی به بدن دارد، جسمانیه الحدوث است. او بین این دو نظریه به ظاهر متهافت، به خوبی جمع کرده است. اگرچه این نگاه صدرایی در حوزه فلسفی، کاملا ابتکاری است، اما در آثار عارفانی همچون ابن عربی نیز به وضوح رد پای این نظریه به چشم می خورد؛ به این معنا که ابن عربی نیز از سویی بر وجود نفس در نشئات سابق بر دنیا تاکید دارد و از سوی دیگر، بر حدوث جسمانی نفس در نشئه دنیا اصرار می ورزد.
    کلید واژگان: حدوث نفس, قدم نفس, نشئات سابق نفس, جسمانیه الحدوث
    Muhammad Miri*
    Mulla Sadra maintains that the soul has – rationally – existed by its intellectual existence in its previous stratums. At the same time, since the soul is the manager of the body and essentially belongs to the body in its mode of existence, it has physical origination. He has successfully reconciled these two apparently floundering views. Although this philosophical view of Mulla Sadra is quite innovative, its traces are clearly found in the works of mystics such as Ibn Arabi. In other words, Ibn Arabi emphasizes the existence of the soul in previous stratums on the one hand, and stresses the physical origination of the soul in its worldly mode, on the other.
    Keywords: origination of the soul, eternity of the soul, previous origination of the soul, physical origination
  • قاسم سبحانی فخر، هادی یساقی
    حکیمان مشایی معتقدند نفس انسانی روحانی هالحدوث و البقاء است. در قبال این نظریه، صدرالمتالهین معتقد است که نفس جسمانی هالحدوث و روحانی هالبقاء است. عمده دلیل روی آوردن ملاصدرا به این نظریه، اشکال هایی است که به نظریه روحانی هالحدوث وارد کرده است. این مقاله معانی حدوث جسمانی نفس را با استفاده از عبارات ملاصدرا تبیین نموده، روشن می کند که عبارات ملاصدرا در این باره یکسان نیست. سپس اشکال های ملاصدرا بر نظریه روحانی هالحدوث را بیان کرده است؛ و در پایان به دفاع از مشاء به اشکال های ملاصدرا پاسخ داده است.
    کلید واژگان: نفس, جسمانیه الحدوث, روحانیه الحدوث, مجرد, مادی
    Qasem Sobhani, Hadi Yasaqi
    The transcendental theosophists believe that human soul is spiritual in respect to survival and contingence. In contrast to this theory، Mulla Sadra believes that the soul is corporeal in respect to contingence and spiritual in respect to survival. The main reason why Mulla Sadra has turned to this theory is the criticisms that he has leveled at the theory of the spiritual contingence. This paper seeks to explain the concept of corporeal contingence of the soul using Mulla Sadra’s terms، and also demonstrate that Mulla Sadra’s remarks in this regard are not always the same. It will، the، explain Mulla Sadra’s critique of the spiritual contingence theory and will conclude its discussion by defending the stance of the Peripatetic school by answering the criticisms leveled at it by Mulla Sadra.
    Keywords: soul, corporeal in respect to contingence, spiritual in respect to contingence, non, material, material
  • سید مرتضی حسینی شاهرودی، نجمه سادات توکلی
    دکارت نفس را مجرد می‎داند؛ زیرا صفت ذاتی آن فکر است و فکر، غیر مادی است. تکیه دیگر او بر عدم توقف وجودی نفس بر جسم و جسمانیات است و اینکه هیچ گونه امتدادی در آن راه ندارد. اما از نظر وی، نفس از اول مجرد بوده است. ملاصدرا نفس را جسمانی هالحدوث و روحانیه البقاء می‎داند؛ زیرا نفس برای وجود در این عالم نیازمند استعداد مادی است و می تواند با حرکت جوهری خود تکامل یافته، مراتب تجرد را تا برترین مرتبه بپیماید و این گونه، مشکل دوگانگی و ارتباط نفس و بدن را حل می کند. میان دیدگاه ها این دو فیلسوف، چه اشتراک ها و اختلاف هایی وجود دارد؟ نظر هر یک در بیان نحوه تجرد نفس و ارتباط آن با بدن چگونه است؟...
    کلید واژگان: فکر, تجرد نفس, جسمانیه الحدوث, اتحاد نفس و بدن, _ حرکت جوهری
    Seyyed Morteza Hos Seiny Shahroodi, Najmeh Sadat Tavakkoli
    The Soul in immaterial for Descartes, because it’s Inherent attribute; i.e. thought is immaterial. Moreover, it is independent from body and matter and has no extend. In his view, the Soul from the beginning has been immaterial, while Mulla-Sadra recognizes it as a corporeal object at the beginning, in generation, and immaterial afterward and survivance. Mulla-Sadra demonstrates that, Soul needs material possibility for its becoming and being completed. He solves the problem of Duality and Relevance of the Soul and body in this way. But what is the correspondent and different points between these two major thinkers? In this article we are going to discuss about “incorporeity of Soul” and their “attention to intuition and perception in understanding of truth”, as correspondent points; and about “the style of the existence of Soul”, “the manner of its incorporeity and distinction from or unity with body”, as different points.
    Keywords: Immateriality, Soul, Substantial motion, Body, Difference, Unity
  • علی پیری، فرمان ایسماعیلوف
    یکی از مهم ترین دغدغه های فیلسوفان و متفکران از دیرباز تاکنون بحث از نفس و چگونگی رابطه آن با بدن بوده است. ملاصدرا و هنری برگسون به عنوان فیلسوفانی از دو سنت متفاوت در تلقی خود از رابطه نفس و بدن، افقی تازه گشوده و راهی نو آغازیده اند، به گونه ای که هر دو فیلسوف نگاهی وحدت انگارانه به رابطه نفس و بدن دارند. همچنین هر دوی ایشان قائل به تمایز واقعی میان نفس و بدن نیستند، چنانکه ملاصدرا نفس را «جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء» می نامد، و برگسون نیز روح یا نفس را سیر صعودی و ماده و حافظه را سیر نزولی تحول خلاق انسان می داند. در این نوشتار، پس از تبیین دیدگاه این دو فیلسوف، سعی شده تا میان این دو دیدگاه، الفتی ایجاد و روزنه ای برای تطبیق و مقارنه گشوده گردد.
    کلید واژگان: حرکت جوهری, جسمانیه الحدوث, روحانیه البقاء, شهود, دیرند
    Ali Piri, FƏ, Rman Ismyilov
    Body-soul relation has been focused on by scholars and philosophers from early period of philosophical thought. Among them, Molla Sadra and Bergson, from two different philosophical traditions, have presented new explanations upon which soul and body are nearly the same. For them, therefore, there can be no distinction between soul and body. Sadra knows human soul to be such an originally corporeal being that gradually becomes incorporeal. And Bergson knows human soul and body as ascension and descension of human active transformation respectively. In the paper, the two philosopher`s views have been explained and it has been shown that one can compare their views in some points.
    Keywords: substantial motion, bodily appearing, incorporeally remaining, intuition, time
  • محمدتقی یوسفی
    مسئله رابطه نفس و بدن، مسئله ای بحث انگیز در حوزه علم النفس فلسفی است. ملاصدرا نیز همچون حکمای مشاء در این باره نظریه پردازی کرده و به دستاوردهایی کم نظیر دست یافته است. در این مقاله به دنبال تبیین دیدگاه او درباره این مسئله ایم. ملاصدرا با برخی از آموزه های مشائین درباره نفس موافق است، ولی رابطه بین موجود مادی و مجرد را ناممکن می داند. وی با بهره گیری از اصول فلسفی عام خویش، همچون اصالت و تشکیک وجود، حرکت جوهری، و سرانجام ترکیب اتحادی ماده و صورت، به ترکیب اتحادی و ذاتی نفس و بدن نایل می شود. وی حقیقت نفس را حقیقت تعلقی می داند. به نظر ملاصدرا نفس در آغاز جسمانی و مادی محض است؛ ولی رفته رفته با حرکت جوهری اشتدادی، ضمن حفظ مرتبه پیشین، به سمت تجرد پیش می رود؛ یعنی نخست مادی محض است؛ سپس مادی مثالی می شود و ممکن است به مرتبه مادی مثالی عقلی نیز برسد. بازتاب طبیعی رابطه اتحادی نفس و بدن، و بهره نفس از ساحت مادی و تجردی، نظریه وحدت نفس و قواست که وی بر آن پافشاری می کند. بر پایه این دیدگاه تاثیر و تاثر دوجانبه نفس و بدن، به تاثیر در میان مراتب تفسیر می شود.
    کلید واژگان: نفس, بدن, رابطه نفس و بدن, رابطه ذاتی, رابطه عرضی, اتحاد, ترکیب اتحادی, جسمانیه الحدوث, روحانیه البقاء, حرکت جوهری اشتدادی, تشکیک تفاضلی
    Muhammd Taqi Yousofi
    This article deals with Mulla Sadra’s theory about soul-body relationship, which is one of the most debated issues in the history of philosophy. His theory has some points of convergence with that of the Peripatetic theory, but Mulla Sadra thinks it impossible for an immaterial entity to connect to a material one. Benefiting from his general principles such as the principality and gradation of existence, substantial motion, and the integration of matter and form through unification, Mulla Sadra comes up with the theory of the essential integration of soul and body through unification. He considers the reality of soul to be relational, which comes to existence in the form of a purely material and physical entity. It gradually, and as a result of substantial motion, moves toward immateriality while maintaining its previous levels and it is by becoming material-imaginal at the second stage, and may arrive at the level of material-imaginal-intellectual too. As a natural consequence, Mulla Sadra believes in the theory of the unity of the soul and its faculties. On the basis of this theory, he interprets the interrelation between soul and body as an interrelation between different levels of one entity.
    Keywords: Soul, Body, Body, soul Relationship, Essential Relation, Accidental Relation, Unity, Integration through Unification, Physical Origination, Spiritual Survival, Substantial Intensifying Motion
  • عبدالفتاح آقازاده
    هدف از تدوین این مقاله، تبیین نزول نفس و سازگاری آن با نظریه جسمانیه الحدوث می باشد. از این رو ابتدا درباره نزول و حدوث نفس مطالبی بیان می گردد در ادامه مبحث خزائن الهی مطرح می گردد. در نهایت، بحث به آنجا می رسد که در عین حال که نفس در سیر تحول ماده به وجود می آید و به بدن تعلق می گیرد، با نزول آن از عالم ملکوت منافاتی ندارد، زیرا نزول بیانگر وجود ملکوتی نفس می باشد که غیر از وجود طبیعی آن است. در یک نگاه کلی، همه موجودات طبیعی علاوه بر وجود طبیعی، یک وجود ملکوتی دارند که وجود طبیعی، رقیقه آن محسوب می شود.
    کلید واژگان: نزول نفس, حدوث نفس, جسمانیه الحدوث, عالم ملکوت
    Abdolfattah Aqazadeh
    In the paper, it is intended to explain descending of the soul and appearance of the soul as two harmonious aspects of the same theory in Sadra`s philosophical psychology. Therefore, descending of the soul, appearance of the soul and Divine sources of the truths have been described. It, then, is proved that the descending and appearance are in agreement. Since, one aspect lies in the corporeal nature of the soul and the other, in its divine origin. Finally it has been stated that all corporeal beings can be known of two aspects: the main and the lower grade.
  • حسن معلمی
    درباره حدوث نفس، قبل یا همراه و یا بعد از بدن، سه قول وجود دارد که حدوث قبل از بدن مورد تایید بعضی از محدثان و متکلمان و حدوث همراه با بدن قول مشهور حکما و حدوث در امتداد بدن، نظریه ملاصدرا و پیروان اوست. نظریه ملاصدرا با آیات قرآن هماهنگی بیشتری دارد، ولی روایات مخالف با آن نیز وجود دارد که باید با توجه به آیات تفسیر شوند.
    آیه شریفه «لقد خلقناالانسان من سلاله من طین... ثم انشاناه خلقا آخر...» دلالت روشنی دارد بر حدوث نفس در امتداد حدوث بدن و آیات موید فراوانی نیز برای آن می توان ارائه داد و روایات را بر اساس این تفسیر توجیه کرد.
    کلید واژگان: نفس, حدوث, قدم, جسمانیه الحدوث, روحانیه الحدوث, روحانیه البقاء
    Hasan Moallemi
    There are three theories about the creation of soul: it is created before body, with body or after body. The first theory is approved by some scholars of hadith and theologians, creation with body is the dominant theory of theologians and creation along with body is Mulla Sadra’s theory and his followers. Sadra’s theory is consistent with Quran’s verses but there are some opposite narrations which should be interpreted in accordance with Quran. In verses 12 to 14 of chapter Al-Muminun: “And indeed We created man from The breed of mud (12)…Then[by envoying soul into the body] We Made a complete creation (14)”, it clearly talks of the creation of soul along with body; there are some other verses which approve this idea as well and the narrations may be interpreted in accordance to this idea.
    Keywords: soul, creation, eternity, corporeal creation, spiritual creation, spiritual subsistence
  • اصغر فاضلی
    مسئله جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء بودن نفس یکی از زیربنایی ترین مسائل روان شناسی در حکمت متعالیه است. این مسئله از ابعاد مختلف قابل بررسی است؛ اما از آنجاکه حدوث جسمانی از سوی عده ای مورد نقد جدی قرارگرفته است، آنچه در این مقال در صدد تبیین آن هستیم، بررسی چالش های این نظریه است. چالش هایی که این نظریه را در مراحل ثبوت و اثبات مورد تحدید جدی قرار داده، گاهی با دلایل عقلی مبانی آن را مخدوش کرده و زمانی با دلایل نقلی پایه های آن را متزلزل نشان داده اند. به نظر می رسد با تاملاتی می توان از این چالش ها گذشت و از حدوث جسمانی نفس دفاع کرد.
    کلید واژگان: نفس, حدوث جسمانی, جسمانیه الحدوث, روحانیه البقاء
    Asqar Fazeli
    One of psychology’s most substructural matters in the transcendental theology is the corporeal creation and spiritual subsistence of soul. This subject can be investigated from many perspectives; but since it has been seriously criticized by some researchers, we will study its challenges in this article. The key point which solves the problem of the corporeal creation is paying attention to the existential intensification of soul. In fact the point that makes soul different from other abstract beings, in Sadra’s view, is soul’s existential intensification and evolution. Therefore most of the criticisms are either the result of soul’s movement of substances or the result of not paying attention to it.
    Keywords: soul, corporeal creation, spiritual subsistence
  • هادی موسوی
    مسئله نفس و بدن در فلسفه ملاصدرا، با توجه به اصول و ادله وی، تبیین بسیار مهمی دارد. در عبارات ملاصدرا، از روح بخاری که به عنوان نظریه ای علمی در گذشته رواج داشته در تبیین رابطه نفس و بدن فراوان استفاده شده است. وجود روح بخاری را نمی توان از مبانی و ادله ملاصدرا استخراج کرد؛ بلکه به کارگیری آن بیشتر در توضیحات غیراستدلالی وی در مورد نحوه رابطه نفس و بدن دیده می شود؛ زیرا روح بخاری را با توجه به شواهد موجود که از جمله آنها نظریه جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا بودن نفس و حرکت جوهری اشتدادی نفس است، نمی توان به عنوان موجودی مستقل غیر از مرتبه ای از مراتب نفس به اثبات رساند؛ چنان که حذف آن به استدلال های ملاصدرا خللی وارد نمی کند. بنابراین، روح بخاری به عنوان نظریه علمی نقشی جز تعیین مصداق در تبیین مسئله نفس و بدن ندارد. این تعیین مصداق به گونه ای است که با حذف آن، ایرادی به اصل نظریه وارد نخواهد شد
    کلید واژگان: روح بخاری, مسئله نفس و بدن, ملاصدرا, طبیعیات, جسمانیه الحدوث, روحانیه البقا
    Hadi Musavi
    The discussion of Soul and body in Mulla Sadra's philosophy is considerably explained in view of his principles and arguments. In Mulla Sadra's phrases, 'steamy spirit' is much used – as a popular scientific theory in the past – to explain the relationship between soul and body. The existence of steamy spirit cannot be inferred from Mulla Sadra's principles; rather, he uses it in his non-argumentative explanations on the relationship between soul and body. This is because steamy spirit cannot be proved as an independent existence other than an stage of the soul, using the existing evidences including the theory of the soul's being 'corporeally contingent' and 'spiritually eternal' as well as 'intense substantial motion'. Removing this idea would not cause any impairment in Mulla Sadra's principles. Therefore, the application of steamy spirit as a scientific theory plays no role except for determining the instances in explaining the question of soul and body. This determination of instances is such that removing it would cause no defect to the theory itself.
  • Rezvan Najafi Savad Rodbari
    This paper aims to explain the fall of soul and its compatibility with physical creation of soul theory. Next to be discussed is the "treasures of God" theory. Finally, the issue amounts to the doctrine that the soul has a material evolution belonging to the body which nonetheless is compatible with its fall from the heavenly kingdom. This is because the fall of soul suggests its heavenly nature which is different from its physical nature. On the whole, all creatures, along with their physical nature, are of some heavenly nature. The former is considered as the tenuous form of the latter.
  • رابطه نفس و بدن از نظر ملاصدرا
    فهیمه جامعی
    حکما رابطه نفس و بدن را به دو دسته کلی رابطه مرغ و قفس و رابطه ماده و صورت تقسیم می کنند. گرچه ملاصدرا نیز نفس را صورتی برای ماده بدن می داند، ولی برخلاف سایرین که نفس را روحانیه البقا و الحدوث می دانسته اند، بنابر اعتقاد جسمانیه الحدوث و روحانیه البقابودن نفس، نفس را در ابتدای پیدایش خود متعلق و نیازمند بدن می داند. ولی همچنین معتقد است نفس در اوایل همراهی خود با بدن برای انجام برخی امور خود مانند دیدن، شنیدن و غیره به دبن نیاز دارد ولی پس از گذر از این مرحله بتدریج اثر حرکت جوهری خود رو به استکمال می گذارد...
    کلید واژگان: نفس, بدن, جسمانیه الحدوث, روحانیه البقا, ملاصدرا, حرکت جوهری
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال