ساختار و محتوای جانبخشی و تشخیص در مثنوی مولوی با تاکید بر کارکردهای عرفانی
جانبخشی یکی از عنصرهای بنیادین اسطوره باوری است. اسطورهها حقایقی را در باب باور، دانش و جهانبینی انسانهای نخستین در اختیار ما میگذارند. اسطوره باوری با اندیشههای اشراقی و عرفانی و نیز با تخیل شاعرانه پیوندی ناگسستنی دارد. مولوی به دلیل برخورداری از اندیشههای اشراقی و تخیلی نیرومند در شاعری، غالبا بهطور ناخودآگاه در فضای جانبخشی قرارمیگیرد و بسیاری از اندیشههای عارفانه خود را در مثنوی از رهگذر همین جانبخشی که زیر عنوان مشخص تشخیص قرار میگیرد عرضه میدارد. در این مقاله با نگاهی به نظریههای جانبخشی و تشخیص، کارکرد آنها را در مثنوی به اختصار مطرح کرده، سهم آنها را در تجسم اندیشه و عاطفه مولانا با مثالهای متعدد نشان دادهایم. مهمترین نتیجه این پژوهش، اثبات مجدد نقش بیان و زیباییشناسی در القای اندیشههای مولانا به مخاطب است. این پژوهش دادههای خود را از طریق اسناد مکتوب، کتاب و مقاله به دست آورده و آنها را با روش تحلیلی توصیف کرده است.
جانبخشی ، تشخیص ، عرفان ، مثنوی مولانا
-
افعال معین آغازی در زبان فارسی
فاطمه خاله اقلی تبریزی، جهاندوست سبزعلیپور*، بهرام خوشنودی
نشریه پژوهش های زبان شناسی تطبیقی، بهار و تابستان 1400