به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب

احمدرضا نظری چروده

  • بررسی آداب پیوند زناشویی و ویژگی های ساختار خانواده در متون تاریخی حماسی پس از شاهنامه
    مهرناز فیروزمند، جهاندوست سبزعلیپور*، احمدرضا نظری چروده، شهریار حسن زاده

    پژوهش در متون حماسینشان می دهد که ایرانیان از دیرباز به مسائل ازدواج و تشکیل خانواده و تربیت فرزند توجه خاص داشته اند و در حفظ و سلامت بنیان خانواده سخت می کوشیدند. بدیهی است مهمترین و معتبرترین مآخذ برای دستیابی به دیدگاه ها و آداب و رسوم ایرانیان در خصوص مسائل خانواده، متون ادبی کهن است. قطعا متون کهن حماسی سروده شده پس از شاهنامه از جمله، بانوگشسپ نامه، برزونامه، جهانگیرنامه، بهمن نامه، شهریارنامه، فرامرزنامه، گرشاسب نامه، سام نامه و کوش نامه که منابع مورد نظر تحقیق حاضر می باشند، از مهمترین و تاثیرگذارترین این آثار هستند. متون کهن حماسی مورد مطالعه صرف نظر از برتری ها و مزایای شعری و جنبه های کلامی و بلاغی، گنجینه ای گرانبها هستند که از آگاهی های سیاسی، اجتماعی، تاریخی، هم چنین اسنادی برخوردار می باشند باتوجه به بررسی انجام شده، تحقیق و تفحص از اصالت و هم کفو بودن دختر و پسر، اذن گرفتن از والدین ، دادن نشان از سوی پسر برای پایبندی در مقابل همسر آینده و فرزند، گرامیداشت مقام همسر با دادن وعده های بزرگ، سوگند خوردن به وفاداری، شرکت کردنخواستگار در آزمون های با شروط سخت و خطرناک جهت سنجش قدرت و توان، خواستگاری، بله و برون، آراستن عروس توسط مشاطه، عقدکنان، دادن شاباش به عروس و داماد، ساقدوش یا همراهان داماد در شب عروسی، دادن جهاز به دختر از سوی پدر دختر، دادن تحفه به عنوان رونمایی از عروس توسط داماد، از جمله آیین های جشن ازدواج در فرهنگ ایران زمین است که اغلب آنها در حال حاضر نیز ساری و جاری می باشد.

    کلید واژگان: همسرگزینی, بررسی, متون کهن حماسی, خانواده, ایران
    Examining the rituals of marriage and the characteristics of family structure in epic historical texts after the Shahnameh
    Mehrnaz Firouzmand, Jahandost Sabzalipur *, Ahmadreza Nazari Cherudeh, Shahriar Hassanzadeh

    Research in their epic texts shows Iranians have paid special attention to issues of marriage and family formation and raising children since long ago,. they worked hard to preserve and maintain health of family foundation. It is obvious that ancient literary texts are the important and reliable sources for obtaining Iranian views and customs regarding family issues. Certainly, the ancient epic texts written after the Shahnameh, including Banugashspnameh, Barzonameh, Jahangirnameh, Bahmannameh, Shahyarnameh, Faramraznameh, Garshasbnameh, Samnameh and Kushnameh, which are sources of present research, from These are important and influential works. studied ancient epic texts, regardless of their poetic merits and advantages and theological and rhetorical aspects, are precious treasures that have political, social, and historical awareness, as well as documents according to the study. It has been done, research and examination of the originality and compatibility of daughter and son, obtaining permission from parents, giving a sign from son to adhere to future wife and child, honoring the position of the wife making big promises, swearing loyalty , suitors participating in tests with difficult and dangerous conditions to measure strength and power, courting, yes and no, bride's adornment by Mashata, marriage planners, giving shabash to the bride and groom, bridesmaids or groom's companions on the wedding night, giving a dress to the girl From the father of the girl, giving a gift as an unveiling of the bride by the groom is one of the rituals of the marriage celebration in culture of Iran, most of them are still current.

    Keywords: Choosing A Wife, Review, Ancient Epic Texts, Family, Iran
  • سکینه هژبر لاکه، خسرو جلیلی کهنه شهری*، احمدرضا نظری چروده

    شعر پست مدرن را به واسطه ویژگی بی پرده گویی و ساختارشکنی موضوعات کلامی، می توان مرجعی مناسب برای مطالعات کهن الگویی در نظر گرفت. مقاله حاضر با توجه به کثرت بسامد واژه ها، ترکیبات، و عباراتی پیرامون خشم، خشونت و مرگ در شعر پست مدرن فارسی، در پی یافتن پاسخ به این پرسش است که دلیل تمایل اغراق آمیز شاعران پست مدرن به بیان خشم و خشونت در شعر چیست؟ در این راستا، تصاویر «خشم و خشونت اجتماعی»، «خشم و خشونت فردی» و «تصاویر مرتبط با مرگ» در آثار تعدادی از شاعران پست مدرن، با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و با در نظر گرفتن رویکرد میان رشته ای، بین ادبیات و دو حوزه نقد اجتماعی و نقد روان شناختی مورد بررسی قرار داده شده است. نتیجه نشان داد، کثرت بازتاب «خشونت نسبت به زنان»، «فساد اخلاقی»، «جنگ» و ناهنجاری هایی از قبیل «مصرف مواد مخدر» در بخش خشونت های اجتماعی، «خودکشی» و «مازوخیسم» در بخش خشونت های فردی، بیشتر برخاسته از اندیشه فراگیر «مرگ اندیشی» است. «مرگ اندیشی» که یکی از نشانه های غلبه کهن الگوی سایه در ناخودآگاه بشر است، در شعر پست مدرن، به یک اندیشه جاری و به تبع آن به یکی از ویژگی های اصلی این جریان شعری تبدیل شده است. شاعران پست مدرن سعی نموده اند برای نشان دادن تاریکی و خشم درونی نهفته در اجتماع، از تصاویر منزجزکننده و وحشت زا، که مرتبط با «مرگ» است، بهره ببرند و روند شعر خود را به سوی تاریکی و وحشت پیش ببرند؛ تاجایی که می توان ادعا کرد، از میان شاعران معاصر، آن هایی که در ناخودآگاه خویش، مغلوب کهن الگوی سایه بودند، به شعر پست مدرن روی آورده اند.

    کلید واژگان: شعر پست مدرن, نقد کهن الگویی, کهن الگوی سایه, خشم و خشونت, مرگ
    Sakineh Hozhabr Lake, K. Jalili Kohne Shahri *, AhmadReza Nazari Charvadeh

    Postmodern poetry can be considered a suitable reference for archetypal studies due to the features of revealing and deconstructing verbal topics. Considering the frequency of words, combinations, and phrases related to anger, violence, and death in postmodern Persian poetry, the present research attempts to ask the following question: “What is the reason for the exaggerated tendency of postmodern poets to express anger and violence in poetry?” The images of “social anger and violence”, “individual anger and violence”, and “death” are studied in the works of a number of postmodern poets using a descriptive-analytical method and considering an interdisciplinary approach to literature and two domains of social and psychological criticisms. The result showed the plurality of reflections on “violence towards women”, “moral corruption”, and “war”, as well as anomalies such as “drug use” in the social violence section, and “suicide” and “masochism” in the individual violence section result from the pervasive “death thoughts”. “Thinking of death” which is one of the signs of the dominance of the shadow archetype in the human unconscious mind, has become a current thought in postmodern poetry and, as a result, one of the main features of this poetic flow. Postmodern poets have tried to show the darkness and inner anger in society, using isolating and terrifying images related to “death” and also move their poetic process towards darkness and terror, so it can be claimed that among the contemporary poets, those who were unconsciously defeated by the shadow archetype have turned to postmodern poetry.

    Keywords: Postmodern poetry, archetype criticism, shadow archetype, anger, violence, death
  • محمد پوریاورچوبر، احمدرضا نظری چروده*، معصومه نظری چروده

    حضور جاودانه حافظ نه تنها در تاریخ و تاریخ ادبی ایران، بلکه در ذهن و ضمیر فارسی زبانان سراسر جهان، او را به یک «خاطره ازلی» تبدیل کرده و به همین دلیل درباره او و شعرش، از جهات مختلف و به فراوانی، سخن گفته شده است. اما باب بحث و گفتگو درباره پوشیده گویی و بیان غیر مستقیم و پرابهام و ایهام روی دادها و طنزهای گزنده و کنایه های رسوا کننده و شگردهای زبانی دیگری که به دو پهلوگویی هایش باز می گردد، همچنان باز است. در نوشته حاضر ساختار و محتوای دو پهلوگویی های حافظ که از ویژگی های بارز سبک اوست، بررسی و تحلیل شده است. این ویژگی شعر او در اثر تسلسل خواطر و تداعی معانی ذهن را درگیر می کند و در عین حال هرگز هم به قطعیت نمی رسد. این فضیلت بی همتای شعر حافظ که کلام او را از سخن دیگران متمایز می سازد و سبب اعتلا و جاودانگی آن می گردد، قاب و قالبی برای بیان اندیشه هایی است که بیانشان به صورت صریح خالی از خطر نبوده است. حافظ با همین شگرد است که در برابر قدرت حاکم می ایستد و به یاری آن، گفتمان مسلط حکومت را وارونه می کند و به رهایی مردم از جمود و خشک اندیشی و وابستگی هایشان کمک می کند. داد ه های این تحقیق از رهگذر مطالعات کتابخانه فراهم آمده و با استفاده از روش تحلیلی توصیف شده است. مهم ترین دستاورد این پژوهش این است که ابزارهای پوشیده گویی و ایهام های حافظ، در همان حال که جزیی از اندیشه ساختارمند او به شمار می آیند، در پیوند با خود هم نوعی از ساختار سیاسی و ضد قدرت را نشان می دهد.

    کلید واژگان: حافظ, تداعی معانی, سخن دوپهلو, ایهام, قدرت
    Mohammad Pouryavar Choubar, AhmadReza Nazari Charvadeh *, Masome Nazari Charvadeh

    Hafez's eternal presence not only in the history and literary history of Iran but also in the minds and consciences of Persian speakers around the world, has made him an "eternal memory" and for this reason, he and his poetry have been spoken about in many different ways. But it is still open to the discussion of covertness and indirect and pragmatic expression and confusion over events and biting satires and scandalous ironies and other linguistic tricks that go back to its two sides. In the present article, the structure and content of Hafez's ambiguities prominent features of his style are examined. As a result of the sequence of thoughts and associations, the meanings of the mind are involved and at the same time it never reaches certainty, it has been studied and analyzed. This unique virtue of Hafez's poetry, which distinguishes his words from the words of others and causes its exaltation and immortality, is a framework for expressing ideas that have not been explicitly expressed without danger. It is with this tactic that Hafez stands up to the ruling power and, with its help, overthrows the dominant discourse of the government and helps to free the people from their stagnation and arrogance and dependencies. The data of this research have been provided through library studies and have been described using analytical methods. The most important achievement of this research is that its cover-ups and ambiguities, where something is thought of in the structure of India, show a kind of political structure and power in relation to itself.

    Keywords: Hafez, association of meanings, Ambiguous speech, ambiguity, Power
  • سکینه هژبر لاکه، خسرو جلیلی کهنه شهری*، احمدرضا نظری چروده

    در نقد کهن‏ الگویی شعر پست‏مدرن، می‏توان نشانه‏ های واضحی از ضمیر ناخودآگاه جمعی را مشاهده کرد. ازجمله این نشانه ها، کهن الگوی ضدقهرمان است. کهن الگوی ضدقهرمان در شعر پست مدرن به صورت های مختلف به خصوص «آنیما»، «آنیموس» و «خویشتن» چنان پررنگ و متنوع حضور یافته است که گاه خواننده را در تشخیص جایگاه قهرمان از ضدقهرمان دچار تردید و سردرگمی می سازد. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، سعی کرده است تا جایگاه و کارکرد کهن‏ الگوی ضدقهرمان را در جریان روایت شعری پست‏مدرن مشخص کند. نتایج این بررسی نشان داد که شاعران پست‏مدرن تا زمانی که کهن ‏‏الگوی ضدقهرمان در برابر شرایط اجتماعی دست به اعتراض می‏زند، مورد ستایش قرار گرفته و در زمره قهرمانان از او ستایش می‏شود، اما زمانی که این نقش سبب آسیب دیدن کهن‏ الگوی خویشتن یا سایر کهن ‏الگوهای مثبت فرد می‏شود، دیگر مورد حمایت قرار نمی‏گیرد.

    کلید واژگان: شعر پست مدرن, کهن‎الگو, ضدقهرمان, سایه
    Sakineh Hozhabr Lake, Khosro Jalili Kohne Shahri*, AhmadReza Nazari Charvadeh

    In the Archetypal critique of postmodern poetry, we can see clear signs of the Collective unconscious mind. Among these signs is the archetype of the anti-hero. The archetype of the anti-hero has appeared in postmodern poetry in different forms, especially "Anima", "Animus" and "Self" so boldly and diversely that sometimes it makes the reader feel doubtful and confused in distinguishing the hero from the anti-hero. The current research, using the descriptive-analytical method, has tried to determine the position and function of the archetype of the anti-hero in the course of postmodern poetic narration. The results of this study showed that postmodern poets are praised as long as the archetype of the anti-hero protests against the social conditions, and he is praised among the heroes, but when this role causes damage to one's own archetype or other positive archetypes, it is no longer supported.

    Keywords: Postmodern poetry, archetype, anti-hero, shadow
  • سکینه هژبر لاکه، خسرو جلیلی کهنه شهری*، احمدرضا نظری چروده
    کهن‎الگوی سایه یکی از عوامل ایجاد احساسات ناخوشایند در افراد است. این کهن‎الگو به صورت یک الگوی غالب در شعر پست مدرن مشاهده می شود، پژوهش حاضر این ویژگی را که سبب ایجاد فضاسازی تاریک و ابراز احساسات ناخوشایند در کنار مطرح کردن ناهنجاری‎های اجتماعی و سیاسی از طرف شاعران در شعر معاصر شده است، به عنوان شاخصه سبکی در شعر پست‎مدرن مطرح کرد و برای اثبات این ادعا، ده مجموعه از آثار هفت شاعر پست مدرن را با روش توصیفی- تحلیلی مورد راستی آزمایی قرار داد. نتیجه این پژوهش نشان داد سایه سنگین کهن الگوی سایه به صورت ناخودآگاه چنان بر ذهن و روح این شاعران گسترده شده که وجوه مثبت دیگر کهن‎الگوها را کمرنگ کرده است و در نتیجه باعث بازتاب ترس‎ها، ناکامی‎ها، سرخوردگی‎ها و نمودهای بیرونی چون قتل، خیانت، تجاوز، اعتراض و... در آثار اینگونه شاعران شده است و توانسته شعر را به سمت فضاسازی‎های تاریک، پرتنش، دارای تصاویر شوکه‎کننده و سرشار از احساسات پوچ‎گرایانه، همراه با مرگ‎اندیشی‎ای ممتد سوق دهد.
    کلید واژگان: شعر پست مدرن, نقد روانشناختی, نقد کهن&lrm, الگویی, کهن&lrm, الگو, سایه
    Sakineh Hozhabr Lake, Khosrow Jalili Kohne Shahri *, Ahmad Reza Nazari Charvadeh
    The shadow archetype is one of the driving factors of unpleasant feelings in human beings. This archetype seen as a dominant pattern in the postmodern poetry. the present study describes this feature as a stylistic feature in the postmodern poetry that this feature creates a dark atmosphere and expresses unpleasant and disgusting feelings along with social and political anomalies by the poets in the contemporary poetry. To prove this claim, ten collections of works by seven postmodern poets were studied and evaluated using a descriptive-analytical method. The result indicated that the heavy shadow of the archetype of shadow has unconsciously spread so much on the mind and soul of these poets that it has dimmed the positive aspects of other archetypes and thus reflects fears, failures, frustrations and external manifestations such as murder, betrayal, rape, protest, etc. in the works of such poets and has been able to turn poetry into dark and full of shocking and along with continuous death thoughts.
    Keywords: Postmodern Poetry, Psychological Critique, Archetypal critique, archetype, shadow
  • محمد پوریاور چوبر، احمدرضا نظری چروده*، معصومه نظری چروده
    ایهام که در شمار دلپذیرترین و ظریف ترین هنرهای کلامی است، در جوامع استبدادی و حکومت های اقتدارگرا، بهترین شیوه برای بیان دردهای اجتماعی و مجرای فریاد اعتراض آمیز و البته محتاطانه است. حافظ که یکی از شاعران برجسته قرن هشتم است، از این آرایه در اشعارش برای نقد اوضاع آشفته و نابسامان آن دوران بسیار سود جسته است. این پژوهش بر آن است که به روش توصیفی تحلیلی به بررسی نقش ایهام در طرح مسایل سیاسی و اجتماعی در غزلیات خواجه شیراز بپردازد تا اولا میزان تاثیر هجوم چنگیز و حکومت مغولان در این دوره بر مضمون رایج در غزلیاتش بازنموده و ثانیا برجسته ترین ایهام های غزلیات شاعر با کارکرد سیاسی و اجتماعی شناخته شود. این تحقیق نشان می دهد که بیشترین انتقادات ایهام آمیز حافظ متوجه پادشاهان ستمگر و ریاکار مغولی است و در میان انواع ایهام، بسامد ایهام تناسب و ایهام مجرد بیش از گونه های دیگر آن است.
    کلید واژگان: بدیع معنوی, ایهام, ستم, ریا, غزلیات حافظ
    Mohammad Pooryavar Choobar, Ahmadreza Nazari *, Masoomeh Nazari
    Īhām is among the most pleasant literary devices and the best way to express social woes and a medium through which to express discontent, albeit conservatively, in societies under authoritarian rule. Hafiz extensively employed this rhetorical embellishment to criticize the tumultuous situation, not least in his Ghazals. Relying on the descriptive-analytical method, this inquiry delves into the īhām-loaded poetry of Hafiz aimed at social and political issues. It will shed light on the influence of Mongol invasion of Persia and the dominance of Genghis Khan’s successors in the Hafiz’s poetry. It also identifies the most prominent instances of īhām with socio-political function in his poetry. The results suggest that the best part of social and political īhāms is aimed at the corrupt establishment, principal among them the hypocrite Mongol rulers. As well, two types of īhām were used more frequently than the other ones: tanāsub and mujarrad.
    Keywords: rhetorical embellishment, Īhām, Oppression, hypocrisy, Hafiz’s Ghazals
  • محمد پوریاور چوبر، احمدرضا نظری چروده*، معصومه نظری چروده

    در جوامع استبدادی و حکومت‌های اقتدارگرا، ایهام بهترین شیوه برای بیان دردهای اجتماعی و مجرای فریاد اعتراض‌آمیز و البته محتاطانه است؛ به این معنی که شرایط نامناسب اجتماعی و فضای خفقان‌آمیز سرزمین‌ها، هنرمند را به سوی پوشیده‌گویی و بیان اعتقادات در لفافه آرایه ادبی ایهام سوق می‌دهد: بیانی غیر مستقیم و تاثیرگذار که آگاهی مخاطبان را در پی دارد و به‌نوعی می‌توان آن را شگرد مبارزه قلمی نویسنده یا شاعر علیه حاکمان جور و مردم ظاهرفریب و ریاکار به شمار آورد. در قرون هفتم و هشتم هجری قمری که یکی از سیاه‌ترین دوره‌های تاریخ ایران است سرزمین ما گرفتار یورش قوم مغول و سلطه آنان شد. استبداد حاکمان در طول این دو قرن، خفقان سنگین اجتماعی را در پی داشت؛ چنان‌که بر شعر فارسی و به‌ویژه قالب غزل، بسیار تاثیرگذار بوده است و موجب درون‌گرایی شاعران سبک عراقی شده است. در پژوهش حاضر که به بررسی صنعت ادبی ایهام و رابطه آن با مسایل انتقادی در غزل‌های حافظ می‌پردازد داده‌ها از طریق سندکاوی جمع‌آوری و به شیوه کیفی توصیف‌شده است. برآیند این تحقیق نشان می‌دهد که کاربست ایهام به قصد انتقاد از عملکرد پادشاهان ستمگر و صوفیان و زاهدان ریاکار در دیوان خواجه، خصیصه سبکی شاعر است و در میان انواع ایهام، بسامد ایهام تناسب و ایهام مجرد بیش از گونه‌های دیگر آن است.

    کلید واژگان: غزلیات حافظ, بدیع معنوی, ایهام, سیاست, ریا
    Mohammad Pouryavar, Ahmadreza Nazari Charude*, Masoume Nazari Charude

    In tyrannical societies and authoritarian governments, opacity is the best way to express social pains and is a channel for protesting and of course, it is prudent; This means that the inappropriate social conditions and the suffocating atmosphere of the lands lead the artist to conceal and express his beliefs in the envelope of opacity’s literary array: An indirect and effective statement that raises the awareness of the audience, and in a way, it can be considered as a way of the writer's or poet's pen struggle against the rulers and the deceptive and hypocritical people. In the 7th and 8th centuries of AH - which is one of the darkest periods in Iran's history - our land was attacked by the Mongols and their rule. The tyranny of the rulers during these two centuries resulted in heavy social suffocation; as it has been very influential on Persian poetry and especially the form of Sonnet and has caused the introversion of Iraqi style poets. In the current study - which examines the literary industry of opacity and its relationship with critical issues in Hafez's sonnets - data has been collected through document analysis and described in a qualitative manner. The result of this research shows that the use of idioms in order to criticize the actions of oppressive kings and hypocritical Sufis and ascetics in the court of Khajeh is a characteristic of the poet's style, and among the types of opacities, the frequency of opacities of proportion and singular opacities are more than other types.

    Keywords: Hafez's sonnets, original spiritual, opacity, politics, hypocrisy
  • بررسی طرحواره‏های ‎استعاره‎های مفهومی «جنگ و عشق» در شعر سیمین بهبهانی
    سمیه دلیل سلیمی، احمدرضا نظری چروده*، محمدابراهیم پورنمین

    مبحث استعاره مفهومی، در حیطه زبان‎شناسی شناختی توسط لیکاف و جانسون مطرح گردید که طبق آن هر نوع ادراک و تجربه انسان وابسته به حوزه استعاری بوده و استعاره در زندگی روزمره انسان جاری است. لیکاف برای استعاره‎های مفهومی دو حوزه مبدا و مقصد را در نظر می‏گیرد که در استعاره «عشق، جنگ است»، حوزه مبدا جنگ است که برای معنا دادن به مفاهیم موجود در مقوله عشق، حوزه مقصد در نظر گرفته می‏شود. این پژوهش با هدف شناخت مفاهیم مرتبط با عشق به بررسی استعاره مفهومی جنگ و عشق در اشعار سیمین بهبهانی با روش توصیفی - تحلیلی پرداخته است. نتایج نشان داد که بهبهانی صفات و اعمالی را برای عاشق و معشوق در نظر گرفته که بخشی از آن‎ها خاص یک طرف، بخشی مشترک میان دو طرف و بخشی نیز لازم و ملزوم یکدیگر هستند. این صفات و اعمال شامل نتایج روحی، مادی و جسمانی می‎شوند. در این حوزه استعاری، معشوق اگرچه در اغلب موارد پیروز میدان و عاشق طرف شکست‎خورده است اما در مواردی نیز بهبهانی با ساختارشکنی سبکی خود، معشوق را در جایگاه ضعیف‎تر قرار داده و کنش‏هایی که به صورت قراردادی برای معشوق در نظر گرفته می‏شود، در اشعار او به عاشق نیز نسبت داده شده است. در مجموع بیشترین کنش‏های مربوط به ترفندها و اعمال نبرد، از طرف معشوق است و پایان این ستیز بیشترین نتایج و پیامدهای جنگ - به خصوص در قسمت نتایج جسمانی- مربوط به عاشق است.

    کلید واژگان: زبان&rlm, شناسی شناختی, استعاره مفهومی, لیکاف و جانسون, عشق, جنگ
    Investigating the schemas of conceptual metaphors of "war and love" in Simin Behbahani's poetry
    Somayeh Dalil Salimi, Ahmadreza Nazaricharvadeh *, Mohammad Ebrahimpoornamin

    For conceptual metaphors, Lykoff considers the two domains of origin and destination, which in the metaphor of "love is war" is the origin of war, which is used as a destination domain to give meaning to the concepts in the category of love. The aim of this study was to investigate the conceptual metaphor of war and love in Simin Behbahani's poems by descriptive-analytical method with the aim of recognizing the concepts related to love. The results showed that Behbahani has considered the attributes and actions for the lover and the beloved, some of which are specific to one party, some of which are common between the two parties and some of which are necessary for each other. These attributes and actions include psychological, material, and physical consequences. In this metaphorical realm, although in most cases the lover is the victor of the field and the lover is the loser, but in some cases Behbahani, by deconstructing his style, puts the lover in a weaker position and this causes a higher frequency of common themes between lover and Has become more beloved than other actions. In general, most of the tricks and acts of war are for the beloved, and the most results and consequences of the war, especially in the part of physical results, are assigned to the lover.

    Keywords: Cognitive Linguistics, conceptual metaphor, Likoff, Johnson, love, war
  • محمد پوریاورچوبر، احمدرضا نظری چروده*، معصومه نظری چروده
    در سده های تاریک هفتم و هشتم هجری که دوره چیرگی خونخواران تاتار و فرمانروایی حاکمان نالایق ستمکار بر  ایران بود، اشعار انتقادی به شیوه ای رساتر از ادب اعتراض در قرن ششم، به منصه ظهور رسید. در بحبوحه آن دوران خفقان زده، سعدی و سیف فرغانی، دو تن از آزاداندیشانی بودند که هریک به سبک و سیاقی خاص، در اشعارشان به مسایل جامعه فروپاشیده آن روزگار پرداختند. از آنجا که خودرایی حکومت های ضدمردمی، قلم و بیان را در زندان هزارتوی استبداد به اسارت کشیده بود، به ناچار این شاعران برای به نقد کشیدن اوضاع آشفته و نابسامان آن دوران به آرایه های بدیعی رمزآلود، به ویژه ایهام روی آوردند. این پژوهش بر آن است که با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی و مقایسه ای به بررسی و مقایسه کارکرد آرایه ایهام در طرح مسایل سیاسی و اجتماعی در غزلیات شاعران مذکور بپرازد تا اولا میزان تاثیر هجوم چنگیز و حکومت مغولان در این دوره بر مضمون رایج در غزلیات شان بازنموده شود و ثانیا برجسته ترین ایهام های غزلیات شاعران مذکور با کارکرد سیاسی و اجتماعی و وجوه تشابه و افتراق آن ها شناخته شود. برآیند نهایی این تحقیق نشان می دهد که کاربست روش «ایهام» در بیان مسایل سیاسی و اجتماعی در غزلیات سعدی نسبت به غزلیات سیف تنوع و بسامد بیشتری دارد. بیشترین انتقادهای ایهام آمیز این دو شاعر متوجه صاحبان قدرت است. از میان انواع ایهام، ایهام مجرد و تناسب به ترتیب در غزلیات سعدی و ایهام تناسب و تضاد در غزلیات سیف از نمود بیشتری برخوردارند.
    کلید واژگان: بدیع معنوی, ایهام, غزل, ستم, ریا, سعدی شیرازی, سیف فرغانی
    Mohammad Pouryavar Choubar, Ahmadreza Nazari Charvadeh *, Masome Nazari Charvadeh
    In the dark seventh and eighth centuries AH, which was the period of domination of the Tatar bloodthirsty and the governance of the unworthy cruel rulers over the cultural Iran, critical poems emerged in ways deeper than the protesting literature in the sixth century. In this period, Saadi and Saif Farghani were two liberals who each addressed the issues of the disintegrated society of that time. Since the arbitrariness of anti-people governments had captured the pen and speech in the labyrinth of tyranny, these poets inevitably turned to cryptic novelties, especially equivoque , to criticize the turbulent situation of the time. Based on a descriptive-analytical and comparative method, this study aims to investigate and compare the function of equivoque in raising political and social issues in the Ghazal of the mentioned poets in order to firstly explain the impact of Genghis Khan invasion and Mongol rule in this period on the common theme in their Ghazal and secondly, the most equivoques of the Ghazal of the mentioned poets is known by their political and social functions and their similarities and differences, as well. The final result of this research shows that the application of "Equivoque " method in raising political and social issues in Saadi's Ghazal is more frequent than Saif’s. Most of the equivoques criticisms of these two poets are directed at those in power. Among the types of equivoque , abstract equivoque and equivoque of proportion are more prominent in Saadi's Ghazal and equivoque of proportion and contradiction in Saif's Ghazal, respectively.
    Keywords: Spiritual innovation, Īhām, Ghazal, Oppression, hypocrisy, Saadi Shirazi, Saif Farghani
  • سمایه پروائیان، احمدرضا نظری چروده*، حمید نگارش
    زمینه و هدف

     مرثیه دراصطلاح بمعنای سرودن شعر در رثای شخص است و از نخستین ادوار شعر فارسی وجود داشته است. این گونه ادبی در عصر صفوی با حادثه کربلا پیوند خورد و رفته‌رفته بصورت یک فرهنگ استوار درآمد. از آن زمان شاعران شیعی به سرودن اشعار مذهبی، بویژه اشعار عاشورایی و شرح جزییات وقایع آن پرداختند. اهلی شیرازی، بابافغانی شیرازی و فضولی بغدادی، ازجمله شاعران بزرگ عصر صفوی هستند که در رثای امام‌حسین (ع) و شهیدان کربلا اشعار شورانگیزی سروده‌اند. در این پژوهش 318 بیت از اشعار عاشورایی شاعران مذکور از دیدگاه سبک‌شناسی بررسی و سبک آنها، با تحلیل آماری داده‌ها، در سه سطح ادبی، زبانی و فکری پژوهیده شده است.

    روش مطالعه

     روش تحقیق در این مقاله، توصیفی-تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات، اسنادی (کتابخانه‌ای) است. با مراجعه به دواوین سه شاعر، ده شعر رثایی در سوگ امام‌حسین (ع) و یارانش بعنوان جامعه آماری این پژوهش گردآوری شد که مجموعا بالغ بر سیصدوهجده بیت است؛ نگارنده پس از جمع‌آوری اطلاعات به توصیف سبک‌شناسانه ابیات مرثیه‌ها در سه سطح زبانی، ادبی و فکری دست یازیده و درنهایت نیز تحلیل براساس یافته‌های استخراج‌شده صورت گرفته است.

    یافته‌ها: 

    هرچند در این مرثیه‌ها شاعران به صناعات شعری چندان وقعی نمینهند، اهلی شیرازی نسبت‌ به دو شاعر دیگر کاربردهای هنریتری دارد.

    نتیجه‌گیری:

     در سطح زبانی، اغلب مرثیه‌ها اوزان سنگین و لحنی آرام و غم‌انگیز دارند. بسامد واژگان عربی و نیز واژه‌هایی با گفتمان عزاداری عاشورا (مانند کربلا، خون، شهید، غم) در همه مرثیه‌ها چشمگیر است. ساختار نحوی بسیاری از جمله‌ها بضرورت شعر بهم ریخته، ولی این دگرگونیها در شعر متداول بوده و برجستگی محسوب نمیشود. در سطح فکری نیز همه مرثیه‌ها موید شیعی‌ بودن شاعران است؛ نسبت‌دادن حادثه عاشورا به فلک که نوعی جبرگرایی است، در این اشعار چشمگیر است. مهمترین برآیند پژوهش حاضر آشکار کردن شباهتها و تفاوتهای سبکی مرثیه‌های این سه شاعر و شناخت دیدگاه آنان درمورد سیدالشهدا (ع) است که تزکیه روح در چشمه زلال سوگواری عاشورا را درپی دارد.

    کلید واژگان: مرثیه, امام حسین(ع), سبک شناسی, اهلی شیرازی, بابافغانی شیرازی, فضولی بغدادی
    S. Parvaeian, A.R. Nazari Chroudeh *, H. Negaresh
    BACKGROUND AND OBJECTIVES

    Lamentation in the term means composing poetry in a person's mourning and has existed since the first periods of Persian poetry. This literary genre was associated with the Karbala incident in the Safavid era and became a well-established culture. Since then, Shiite poets have written religious poems, especially Ashura poems, detailing their events. Ahli Shirazi, Babafghani Shirazi and Fuzuli Baghdadi are among the great poets of the Safavid era who wrote exhilarating poems in the mourning of Imam Hussein (AS) and the martyrs of Karbala. In this research, 318 verses of Ashura poems of the mentioned poets have been studied from the stylistic point of view and their style has been studied in three levels of literature, language and thought by statistical analysis of the data.

    METHODOLOGY

    The research method in this article is descriptive-analytical and the data collection method is documentary (library). Referring to the three poets, ten mourning poems in mourning for Imam Hussein (AS) and his companions were collected as the statistical population of this study, which totals three hundred and eighteen verses; After collecting the information, the author has achieved a stylistic description of the verses of the elegies at three linguistic, literary and intellectual levels, and finally the analysis has been done based on the extracted findings.

    FINDINGS

    Although in these elegies, poets do not pay much attention to poetic industries, Ahli Shirazi has more artistic uses than the other two poets.

    CONCLUSION

    At the linguistic level, most of the laments have heavy weights and a calm and sad tone. The frequency of Arabic words as well as words with the mourning discourse of Ashura (such as Karbala, blood, martyr, grief) is significant in all elegies. The syntactic structure of many sentences is necessarily confused with poetry, but these changes are common in poetry and are not considered prominence. At the intellectual level, all the elegies confirm that the poets are Shiites; Attributing the incident of Ashura to the sky, which is a kind of determinism, is significant in these poems. The most important result of the present study is to reveal the similarities and stylistic differences of the laments of these three poets and to know their views about the martyrs, which cultivates the soul in the clear source of mourning for Ashura.

    Keywords: elegy, Imam Hussein(AS), Stylistics, AhliShirazi, Babafghani Shirazi, Fuzuli Baghdadi
  • مهرناز فیروزمند، جهاندوست سبزعلیپور*، احمدرضا نظری چروده، شهریار حسن زاده
    در متون کهن حماسی، آیین ها یی گزارش شده است که با بررسی و مقایسه آنها می توان به همانندی های بسیار بین آیین های سراسر دنیا دست یافت. رسیدن به مرحله بلوغ و ازدواج، با آیین هایی همراه است که در آن آزمون های خاصی اجرا می شوند. یکی از آنها، آزمون ازدواج است. در این آزمون از جوان خواستگار خواسته می شود، برای اثبات شجاعت، خرد، توانایی جسمانی و سایر هنرهای خود در آزمون ها یی شرکت کند، اگر موفق به عبور از آنها شود، می تواند با دختر دلخواه خود ازدواج نماید. این پژوهش به بررسی آزمون های قبل از ازدواج در متون حماسی بعد از شاهنامه می پردازد. در این متون حماسی، آزمون هایی همچون برداشتن دختر از روی زین، محکم نشستن روی فرش، کمان کشی، گذر از هفت خان، چوگان باختن، شکست دادن دشمن یا پهلوانی بیگانه و کشتن اژدها گزارش شده است. آزمون های قبل از ازدواج در این پژوهش بر منبای آرای اسطوره شناسانی همچون الیاده و فریزر بررسی شده اند.
    کلید واژگان: آزمون ازدواج, متون کهن حماسی, آیین گذر
    Mehrnaz Firoozmand, Jahandoost Sabzalipor *, Ahmadreza Nazari Charvadeh, Shahriar Hasanzadeh
    In ancient epic texts, mirrors have been reported that by examining and comparing them, many similarities can be achieved between mirrors around the world. Anthropologists in different societies have reported on various rituals, one of which is the rite of passage. The transition to puberty and marriage is accompanied by mirrors in which certain tests are performed. One of them is the marriage test. In this test, the young suitor is asked to take tests to prove his courage, wisdom, physical ability and other arts, and if he succeeds in passing them, he can marry the girl of his choice. This study examines premarital tests in epic texts after Shahnameh. In these epic texts, tests such as picking up a girl from a saddle, sitting firmly on a carpet, archery, passing a week, polo, defeating an enemy or an alien hero, and killing a dragon have been reported. Premarital tests in this study are based on the opinions of anthropologists and mythologists such as the Eliade and the freezer and the transition mirrors.
    Keywords: Marriage examination, ancient epic texts, rites of passage
  • احمدرضا نظری چروده*، معصومه نظری چروده
    مقاله حاضر پیشینه مضامین سیاسی و اجتماعی را در اشعار نادرپور از شاعران شعر معاصر مورد بررسی قرار داده است؛ درحالی که مضامین سیاسی و اجتماعی او در پژوهش های معاصر مغفول مانده است. اگر نادرپور را شاعر تصویرها بنامیم، سخنی به گزافه نگفته ایم. زمینه اصلی مضامین شعر نادرپور، فردی یا انسانی فلسفی است و خیلی متمایل به اندیشه های سیاسی و اجتماعی نیست، اما در دفتر سرمه خورشید و در دفترهای بعدی گاهی به سراغ مضامین سیاسی و اجتماعی به صورت سمبلیک می رود. مصداق های عاطفی شعر او از عواطف رمانتیکی سیاه آغاز شده و به سوی عاطفه های اجتماعی حرکت می کند و سرانجام به عاطفه های اندوهگین ناشی از غربت و مرگ اندیشی خیام گونه پایان می پذیرد. رمانتی سیسم فردگرایانه نادرپور در دهه های 30 تا 50 تبدیل به رمانتی سیسم اجتماعی انقلابی می شود و شعر عاشقانه رمانتیکی را با شعر سیاسی انقلابی در هم می آمیزد. در پس زمینه های شعری او هراس، عصیان، انتقام، شکست های عصبی، اجتماعی و سیاسی بسامد بالایی دارد. در برخی اشعار نادرپور ما شاهد نگاه نو شاعر به انسان و اجتماع و مفاهیمی چون عشق، آزادی، عدالت و مسایل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جهان معاصر هستیم.
    کلید واژگان: نادرپور, مضامین سیاسی, مضامین اجتماعی, عشق, آزادی, عدالت, شعرمعاصر
    Ahmadreza Nazaricharvadeh *, Masoumeh Nazaricharvadeh
    The present article has investigated political and social content in contemporary poet, Nader Naderpour’s poems. Nevertheless, his political and social views in terms of contemporary research have been neglected. We will not exaggerate if we consider Naderpour as the poet of images. The main essence of his poems are individual or human-philosophical and it is not much related to political and social perspectives. However, in Sormeh-ye Khorsheed and the other poems, his symbolic affiliations are at times towards political and social concepts. Romantic instances of his poems start from blue romance through to social examples and end in sad romance which is due to homesickness and they resemble Khayyam’s poems. Naderpour’s individualistic romanticism shifts to social revolutionary romanticism in the 30s and 50s. He combines romantic poems with political ones in this era. There are frequent fear, arrogance, revenge as well as  neural, social and political breakdowns in the background of his poems. In some of his poems, we detect a new perspective towards human and society and also love, freedom, justice as well as political, social and cultural issues in the contemporary world.
    Keywords: Naderpour, political perspective, social perspective, love, freedom, Justice, Contemporary Poem
  • احمدرضا نظری چروده*، شهریار مشکین
    تنها اثر منثور عطار (537؟- 627؟ق.) کتاب تذکره الاولیا در شرح حال هفتاد و دو تن از عارفان و مشایخ صوفیه است. پس از عطار، نویسنده ای ناشناس قسمت هایی بدین کتاب افزوده است که پرمایگی بخش اصلی را ندارد. ادیبان و منتقدان ادبی، مطابق با سلیقه خود و به کمک شم زبانی، بدین مساله پی برده اند؛ اما نگارندگان مقاله حاضر، با استفاده از یکی از روش های تجزیه و تحلیل آماری موسوم به کیوسام که یکی از روش های سبک سنجی و تحلیل متون زبانی است، در راستای اثبات علمی این قضیه، کارآیی شیوه مذکور را در باب مساله تشخیص مولف در متون فارسی محک زده اند. درواقع، هدف از این پژوهش آن بوده است که با اعمال روش کیوسام یا جمع تصاعدی، متن دو بخش اصلی و افزوده تذکره الاولیا را با یکدیگر مقایسه کرده، این فرضیه را به اثبات برساند که مولف زندگی نامه هایی که پس از شرح حال حسین بن منصور حلاج در کتاب عطار آمده، عطار نیست.
    کلید واژگان: زبان شناسی, سبک سنجی, روش تحلیل آماری کیوسام, تشخیص مولف, تذکره الاولیا
    Amadreza Nazari Charoudeh *, Shahriar Meshkin Daim Hashi
    The only work of Attar's prose (537 - 627 AH) is the book of Tazkerat al-Awali in the current description of seventy-two mystics and Sufi sheikhs and their disputes . After Attar, anonymous authors have added parts to the book that do not cover the main part. Some non-intellectuals and critics, with the help of their own language, have found this to be the case. The above method has been tested in the Persian text on the author's diagnosis. In fact, the purpose of this study was to compare the text of Q sum's method or the exponential sum, comparing the text of the two main sections and comparing the above-mentioned memoirs with each other, to prove the hypothesis that the author of the biographies of Hussein Ibn Attar Mansour Halaj in his book.
    Keywords: linguistics, Methodology, Q sum's Statistical Analysis Method, Author Diagnosis, Tazkerat al-Awliya
  • عباد رضاپور، بهرام خوشنودی چروده*، احمدرضا نظری چروده

    جان‎بخشی یکی از عنصرهای بنیادین اسطوره باوری است. اسطوره‎ها حقایقی را در باب باور، دانش و جهان‎بینی انسان‎های نخستین در اختیار ما می‎گذارند. اسطوره باوری با اندیشه‎های اشراقی و عرفانی و نیز با تخیل شاعرانه پیوندی ناگسستنی دارد. مولوی به دلیل برخورداری از اندیشه‎های اشراقی و تخیلی نیرومند در شاعری، غالبا به‎طور ناخودآگاه در فضای جان‎بخشی قرارمی‎گیرد و بسیاری از اندیشه‎های عارفانه خود را در مثنوی از رهگذر همین جان‎بخشی که زیر عنوان مشخص تشخیص قرار می‎گیرد عرضه می‎دارد. در این مقاله با نگاهی به نظریه‎های جان‎بخشی و تشخیص، کارکرد آن‎ها را در مثنوی به اختصار مطرح کرده، سهم آن‎ها را در تجسم اندیشه و عاطفه مولانا با مثال‎های متعدد نشان داده‎ایم. مهم‎ترین نتیجه این پژوهش، اثبات مجدد نقش بیان و زیبایی‎شناسی در القای اندیشه‎های مولانا به مخاطب است. این پژوهش داده‎های خود را از طریق اسناد مکتوب، کتاب و مقاله به دست آورده و آن‎ها را با روش تحلیلی توصیف کرده است.

    کلید واژگان: جان‎بخشی, تشخیص, عرفان, مثنوی مولانا
    Ebad Rezapour, Bahram Khoshnoodi *, Ahmadreza Nazari

    Animation is one of the fundamental elements of mythology . Myths give us some truth about belief ,knowledge and worldview of human ancestors. mythology has an inseparable bound with illuminism thoughts and theosophical and also poetic imagination .Mowlavi because of possessing a strong illumination and imaginative ideas in poetry,Mowlavi puts himself in space of Animation unconsciously. He presents lots his theosophical thoughts in Masnavi through animation which is a sub-heading for personification. In this article we have a look at the Animation and personification theories , and outlined their function in Masnavi.Then we have represented them in Mowlavi´s thoughts and emotions through plenty of examples. The most important result of this research is the re-prove of expression and aesthetics role in induction of Mowlavi´s thoughts to his readers. The present research has obtained its data through written document ,books and articles and elaborated them by analytical methods.

    Keywords: animation, personification, theosophy, Mowlavi´s Masnavi
  • عباد رضاپور، بهرام خشنودی چروده*، احمدرضا نظری چروده

    در جهان بینی عرفانی، این جهان سایه ای از جهانی دیگر یا جهان غیب است. بنا بر این هرچه در این جهان وجود دارد سایه یا نشانه های آن جهان ناپیداست که از رهگذر زبان بیان می گردد. این واقعیت، گاه با زبان «عبارت» بیان می شود و زمانی دیگر در سطحی عالی تر ناگزیر باید از طریق زبان «اشارت» به مخاطب انتقال یابد. مولانا در مثنوی از هر دو زبان عبارت و اشارت استفاده کرده است. در مقاله حاضر نشان داده ایم که چگونه مولانا با استفاده از زبان اشارت، در گستره ای عظیم، جمادات، گیاهان، حیوانات و مجردات را نماد چیزهای متفاوتی قرار داده است. مساله اصلی این پژوهش تبیین چگونگی نماد پردازی مولانا در مثنوی است. زبان اشارت و نیز نمادهایی که مولانا به کار برده با جهان بینی او ارتباط مستقیم دارد. در این پژوهش که داده هایش را از طریق روش کتابخانه ای گرد آورده و آن ها را با روش توصیفی تحلیلی بررسی کرده است، این نتایج به دست آمده که مولانا تمام این نمادها را با نظامی که از تکامل هستی از جماد تا انسان و اندیشه، در نظر داشته پی می ریزد و عرضه می کند. اما جمادات آشکارا بر گیاهان، حیوانات و به ویژه بر مجردات، افزونی دارند.

    کلید واژگان: رمز, نماد, مولانا, مثنوی, عرفان

    In mystical worldview, this world is a shadow of another world or the unseen world. So whatever is in this world is the shadow or symbols of that invisible world which expressed through language. This fact is sometimes expressed in the language of the phrase, at a higher level inevitably has to be conveyed to the audience through the "sign" language. In Mathnawi, Molana has used both expression and sign language. In this article, we have shown how Molana's use of sign language has, in a vast way, represented different things for human beings, plants, animals, and abstraction. The main issue of this research is to explain how Rumi symbolizes in Masnavi. The sign language and symbols used by Molana are directly related to his worldview. In this study, which collected its data through a library method and examined them by descriptive- analytical method. The results showed that Molana presents all these symbols with a system that ranges from the evolution of the universe from the solstice to man and thought. But the stuffs are obviously increasing on plants, animals, and especially on abstractions.

    Keywords: Code, symbol, Molana, Masnavi, mysticism
  • احمدرضا نظری چروده*، معصومه نظری چروده

    حکیم عمر خیام نیشابوری از ریاضیدانان، ستاره شناسان و شاعران بنام ایران در دوره سلجوقی است. گرچه پایگاه علمی خیام برتر از جایگاه ادبی اوست، ولی آوازه وی بیشتر به واسطه سرودن رباعیاتی است که در روزگار ما شهرت جهانی یافته است. رباعیات خیام را به اغلب زبان های زنده دنیا ترجمه کرده اند و ترجمه انگلیسی آن توسط ادوارد فیتز جرالد در سال 1859 م. موجب شهرت او در مغرب زمین شده است. تاثیر رباعیات خیام بر ادبیات جهان، او را به نماد فلسفه شرق و شاعر محبوب روشنفکران تبدیل کرده است. با اینکه شمار رباعیات خیام تا امروز به طور دقیق معلوم نشده است، اما تاثیر خیام در شعر فارسی چنان عمیق بوده که محققان را به وضع اصطلاح «اندیشه خیامی» واداشته است. اندیشه های خیامی که مضامینی همچون اغتنام فرصت، خوشباشی و رندی فلسفی، حیرت و سرگشتگی در مقابل معمای هستی، تاکید بر کوتاهی و گذر عمر و افسوس خوردن بر آن، و پناه بردن به باده فراموشی را دربرمی گیرد، در شعر معاصر فارسی و عربی نیز آشکار است. در تحقیق حاضر، این اندیشه های فلسفی را در شعر عبدالوهاب البیاتی، شاعر شیفته خیام، بررسی می کنیم، آن را با شعر محمدرضا شفیعی کدکنی که از منظر اندیشه های خیامی شباهت و ارتباط زیادی با البیاتی دارد، مقایسه کرده ایم. نتایج این پژوهش که به شیوه تطبیقی و تفسیر محتوای آثار دو شاعر اجرا شده است نشان می دهد که عمق اندیشه هر دو شاعر نسبت به خیام بسیار کمتر است و درک فلسفی البیاتی نیز بر تفکر شفیعی کدکنی رجحان دارد.

    کلید واژگان: ادبیات تطبیقی, فلسفه زندگی, اندیشه خیامی, شفیعی کدکنی, البیاتی
    masomeh nazaricharodeh

    Hakim Omar Khayyam mathematicians, astronomers and poets called Iran Seljuk period. Although the scientific base Khayyam literary position is superior, But his reputation further by writing quatrains that in today's global reputation. Rubaiyat have been translated into many languages, living And an English translation by Edward Fitzgerald in 1859 AD. Has brought her fame in the West. Rubaiyat impact on world literature, he has become a symbol of the philosophy of the East and poet intellectuals popular. Although exact numbers are not known Rubaiyat today, but the influence of Persian poetry of Khayyam was so profound that researchers called the situation "the idea Khayyami" trend. Khayyam thought that themes like Seizing the opportunity, Khvshbashy and Randy philosophical astonishment and perplexity to the mystery of existence, emphasizing the short and the passing of time and regret it, and will take refuge in forgetfulness Badە in contemporary Persian poetry and Arabic is clear. In the present study, the philosophical ideas in poetry Abdul Wahhab al-Bayati, love poet Omar Khayyam, look, it's the thought of Khayyam's poetry Mohammad Reza Shafi'i Kadkani that in terms of similarities and a lot to do with al-Bayati, have been compared. The results of this study the comparative approach and interpret the content of the poet's works have been carried out show that Khayyam is less than the depth of thought, both poet and understanding of the thinking of the philosophical al-Bayati Shafi'I preferred kadkani.

    Keywords: Comparative Literature, Philosophy of life, Death, The idea Khayyami, Shafi’i Kadkani, al-Bayati
  • سکینه هژبر لاکه، خسرو جلیلی کهنه شهری*، احمدرضا نظری چروده

    نقد کهن ‎الگویی، علم بررسی نشانه ‎ها و نمادهایی از لایه‎ های درونی خالقان آثار هنری است. نظریه کهن ‎الگوهای کارل گوستاو یونگ، بر این مبنا است که شخصیت هر فرد، از لایه‎ های درونی متعددی تشکیل شده که با ضمیر ناخودآگاه جمعی در ارتباط است. از جمله برجسته‎ترین این کهن‎ الگوها می‎توان به آنیما و سایه اشاره کرد. هدف از این پژوهش بررسی اشعار پست مدرن با تکیه بر دو کهن الگوی سایه و آنیما است تا جایگاه این دو لایه درونی در اشعار شاعر و نمادهای مرتبط با این دو کهن ‎الگو شناسایی شوند. نتایج نشان داد که شاعر با وجود تاکید بر اصول پست‎ مدرنیسم، باز در چارچوب قالب‎های ضمیر ناخودآگاه جمعی قرار گرفته و مجبور به پیروی از ساختارهای نشانه‎ گذاری‎ شده کهن ‎الگوهاست. در این میان کهن‎ الگوی سایه، قدرت محکم‎تری در شخصیت شاعر دارد. او بر گره‎ خوردگی سایه و تاریکی و بر ویژگی سکوت و یاریگری آنیما بیشتر از سایر جلوه ‎ها پرداخته است. همچنین مشخص گردید که موسوی، نمادهای پنجره، جلاد، دایره، دراکولا، آسمان تار و قصاب را به نمادهای معمول سایه افزوده و برای آنیما نیز از نشانه‎ های مرسوم معشوق، صبح، مادر، همسر، دریا، ابر و نور بهره برده است.

    کلید واژگان: شعر پست مدرن, نقد کهن‎الگویی, ضمیر ناخودآگاه جمعی, کهن‎الگو, یونگ
  • احمدرضا نظری چروده*، معصومه نظری چروده
    نادر نادرپور یکی از محبوب ترین شاعران معاصر دهه سی و چهل است و می توان او را از مهم ترین میراث داران شعر کلاسیک، در عین حال، نوپرداز به حساب آورد. لطافت، زیبایی و ویژگی های زیبایی شناختی شعر او، وام دار شناخت وی از شعر گذشته است؛ بنابراین در پژوهش حاضر کوشیده ایم که آثار این شاعر برجسته را براساس یکی از مهم ترین نظریه های ادبی معاصر یعنی فرمالیسم روسی بررسی کنیم. هدف ما در این پژوهش معرفی زبان شعری نادر نادرپور از منظر فرمالیست های روسی و کشف ساختار و زبان شعری در اشعار این شاعر معاصر و یافتن پاسخی برای این سوالات است که «ادبیت» آثار و اشعار نادر نادرپور، زاده و حاصل چه روند و فرآیندی است؟ آیا عدول از هنجار(اعم از هنجار موسیقیائی، دستوری و...) در شعر او بسامد بالایی دارد؟ نتایج نشان می دهد در حدود یک سوم اشعار نادرپور طبیعت گرایی است. شعر «گیاه و سنگ نه آتش» بیشترین طبیعت گرایی را به خود اختصاص داده است. هنجارگریزی آوایی و نحوی، توازن نحوی، وزن، اختیارات عروضی، جناس و موارد دیگری نشان می دهد که شعر نادر نادرپور از جهت آرای فرمالیست های روسی دارای ساختار سنجی می باشد
    کلید واژگان: فرمالیسم روسی, هنجارگریزی, آشنایی زدایی, برجسته سازی
    Ahmadreza Nazaricharvadeh *, Masoumeh Nazaricharvadeh
    Nader Naderpour is one of the most recent popular poets in 30th and 40th decades and we can call him the one of the most important classical poems heritage but yet modern. The beauty, elegance and Aesthetic aspects of his poems are results of his knowledge about past poems. Therefore in this current research, we have tried to study this outstanding Poet’ literatures by the help of one of the most important recent literature theories i.e Russian formalism. In this research, our goal is to introducing Nader Naderpour’s versicular language from the Russian formalism point of view and discover the structure and versicular language in this contemporary poet’s literatures as well as find an answer to questions such as “Which process is being done to construct Nader Naderpour’s poets and literatures?”, Does breaking law (whether phonetic, musical or grammar) in Nader Naderpour’s poems and literatures frequently happen? The results show that about one over three of Nader Naderpour’s poems are naturalism. The poem “plant and rock but no fire” is among the most naturalism in his poems. Breaking phonetic law and grammar, balance in grammar, beat, beat options, pun and other aspects, show that Nader Naderpour’s poems are among Russian formalism structure.
    Keywords: Russian formalusm, Anormality, Ununderstandability, Highlightibg
  • احمدرضا نظری چروده *، بهرام خوشنودی
    اگرچه معنای اولیه ساقی «شراب ریزی باده گردانی» است،در متون عرفانی اما با حفظ کارکرد اولیه اش، توسع مفهومی یافته،به مقام«جان جانان و ساقی باقی»هم رسیده است. وقتی مرکزی ترین موضوع هستی شناسان مولوی عشق است،وشادی و بی غمی از اصلی ترین مظاهر آن، پیداست ساقی هم چه نقش محوری خواهد داشت،تاآنجاکه مولانا حتی برای رهایی از یگانه غم خود که همانا گرفتاری آدمی در این جهان خاکی است از ساقی که« دستگیر عاشقان است مدد می جوید.بررسی واژه ساقی در غزلیات شمس نشان داد که مولانا وظایف بسیاری برای ساقی قایل است اما نکته مهم ومعنادار این است که مولوی حتی از کارکردهای مادی و معمول ساقی چون » باده ریزی و..« برداشتی نمادین وآن سری دارد، چرا که معتقد است ساقی باید شراب انگوری را به »محبوسان غم « بدهد و عارفان »از می هم خوشدل ترند«.
    کلید واژگان: شعر عرفانی فارسی, مولانا, غزلیات شمس, ساقی, دریافت باطنی, تجلی
  • بهرام خوشنودی*، احمدرضا نظری چروده، بیژن ظهیری ناو، معصومه نظری چروده
    نیایش و ستایش معبود یکی از روحانی ترین لحظه های زندگی هر مومن است. در همه ادیان آسمانی متناسب با تلقی و درک مومنان از دین، شیوه ها و شکل هایی برای راز و نیاز با معبود فراهم شده است. شاعران هم به عنوان دارندگان روح های لطیف و حساس، در لابه لای اشعار خود، مناجات هایی نغز و دلنشین گنجانده اند که از لطیف ترین فرازهای آثارشان است. مناجات های عطار که در لابه لای مثنوی هایش (الهی نامه، اسرارنامه، منطق الطیر و مصیبت نامه) پراکنده است، گاه از زبان شاعر و گاه از زبان شخصیت های داستان هایش نقل شده اند. بی پروایی و جسارت و صمیمیتی که در این مناجات های عارفانه وجود دارد، به آن ها عمق خاصی بخشیده است. نگاه برخاسته از عمق جان عطار که انواع لایه های گفت و گوی صمیمانه و خالصانه را با معبود شامل می شود، رنگ آسمانی به نیایش هایش می دهد.بنا به اعتقاد عطار، دعوت خداوند بزرگ برای دعا و نیایش، افتخاری بزرگ برای نوع بشر است و حتی در این راه، شور و شوق دعاکردن را نیز خود خداوند در آدمیان ایجاد می کند و برای انجام آن توفیق می دهد. درون مایه نیایش های عطار، ستایش خداوند بزرگ، عجز و عشق او نسبت به خدا و بیان درخواست هاست. مهم ترین دعا و خواسته وی، سلامت نفس و سعادت آخرت است. از مجموع نیایش های عطار آشکار می گردد که او مومنی است با اعتقاد راستین که در سیر و سلوک عارفانه، پای از جاده شریعت بیرون ننهاده و در تصوف جانب اعتدال را اختیار کرده است.
    کلید واژگان: نیایش, ستایش, مناجات, عطار, مثنوی, عرفان
    Bahram Khooshnodi *, Ahmadreza Nazaricharvadeh, Bijan Zahirinav, Masoomeh Nazaricharvadeh
    Prayer and praise of God, is one of the most spiritual moment of every believer. In all religions, according to the believer's perception of the religion, some methods are prepared for mystery and need of God. The poets, whom have gentle and sensitive spirit, have fine and pleasant chant in their works, which are the most delicate of their works. praises in the Attar's Masnavies; Elahi-Nameh, Asrar-Nameh, Mantegh-o-Teyr and Mosibat-Nameh. Attar's chant, were scattered among the Masnavies, which are expressed through Masnavi's characters or even himself. Audacity, temerity and intimacy of his mystical chant, gave Attar's works a special depth. The pure spirit of Attar, which is existed in every layer of hearty and sincerely dialog with his God, blow a heavenly and pure spirit to his chant.Attar believed that the God's call for prayer and invocation is a great honor for human being; and even, God himself, gave the enthusiasm of prayer to his worshipers and help them. The theme of Attar's invocations is the praise of God, his love to God and expressing requests. The most important of his prayer is healthy oneself and happiness hereafter. By study of the Attar's invocations, it is realized that Attar is a believer who in the spiritual journey, does not exit from Shariat road, and in the Mysticism, he choose moderation.
    Keywords: invocation, praise, Persian poem, chant, Attar, Masnavi, mysticism
  • احمد رضا نظری چروده *
    به عقیده جامعه شناسان، دین یک پدیده چند بعدی است که این خصیصه، معلول تنوع در رفتارهای نوع بشر می باشد. در سال 1965 م. گلاک و استارک برای همه ادیان، پنج بعد قائل شدند. بیشتر پژوهشگران این الگو را پذیرفته و آن را برای مطالعه دینی مناسب دانستند. از آنجا که شاه نعمت الله ولی، یکی از شاعران عارف زبان فارسی است که دینداری و پیروی از شریعت، از ابعاد مهم شخصیتی وی به شمار می آید، بنابراین فرضیه ای مبنی بر قابلیت کاربست الگوی گلاک و استارک در شعر این شاعر ساخته شد و بر اساس آن، نگارنده به تحلیل و توصیف ابعاد دینداری شاه نعمت الله ولی پرداخت. برونداد این پژوهش که به شیوه کیفی اجرا شده و اطلاعات آن به روش کتابخانه ای و سندکاوی گردآوری گردیده است، نشان میدهد که توجه شاعر بیشتر به بعد اعتقادی دین اسلام معطوف شده است. در همین راستا، شاعر به مساله ایمان حقیقی یک مومن فراوان اشاره نموده، اما بیشترین مضامین، پیرامون مساله دعا و مناجات با پروردگار دور میزند.
    کلید واژگان: استارک, تجربه دینی, شاه نعمت الله ولی, گلاک, دین
    Ahmad Reza Nazari charvadeh*
    As far as sociology, religion is a multidimensional phenomenon that this option is disabled diversity in human behavior. In 1965 Glock and Astarg for all religions attached five dimensions. Most researchers accepted this model and it was appropriate for religious study. Since the Shah Ne'mat Allah Vali, one of the Persian mystic poets of religiosity and adherence to the law is an important aspect of his personality, so the hypothesis that the applicability of Glock and Astarg was built in his poems based on that, the author analyzes and describes the religious aspects of Shah Ne'mat Allah Vali. The output of this qualitative study was conducted by the manner in which information has been collected by library research and browsing documents show that his attention has been paid to the religion of Islam believe in. In this regard, the poet referred to the question of the true faith of many a believer, but most themes, the question of prayer with the Lord rounder.
    Keywords: Glock-Astarg, Religious experience, Shah Ne'mat Allah Vali, Believe, cognition
  • احمدرضا نظری چروده*، مهدی کارگر
    هدف این پژوهش مقایسه گفتمان رمان های طوبا ومعنای شب شهرنوش پارسی پور والصبار سحرخلیفه بوده است. پارسی پور ازجمله داستان نویسان ایرانی است که در آثار خودبه شیوه ای گوناگون درپی بیان حقوق ازدست رفته زنان بوده، هم چنین سحرخلیفه، رمان نویس معاصر فلسطینی، مشکلات زنان درجوامع کشورهای عربی رادرآثارش مطرح کرده است. در تحقیق حاضر طرح پژوهش تحلیلی- توصیفی است، نتایج این پژوهش نشان داد که، به زعم هر دو نویسنده، زنان مورد احترام قرار دارند اما نگاه مردان به آن ها یک نگاه ملکی و مالی است. درهر دو رمان، زنان را به دانش اندوزی و اندیشیدن فراخوانده اند؛ به این دلیل که کم دانشی و عدم آگاهی، دو عامل اساسی تحقیر زنان در جوامع مردسالار است. پارسی پور عشق را حق زنان می داند، در حالی که تاکید خلیفه، بیشتر بر میهن-دوستی و مبارزه با اشغالگران برای وطن می باشد.
    کلید واژگان: شیوه بازنمایی سخنان, رمان طوبا ومعنای شب, الصبار
    Ahmad Reza Nazari Cherodeh *, Mahdi Kargar
    The purpose of the current research was to compare the discourse of Tuba and the Night Meaning by Sharnoush Parsipour and Alsabbar by Sahar Khalifeh novels on women.  Parsipour is one of the Iranian novelist that expressd in different ways the ignored women's rights in his works. Also Sahar Khalifeh is the Palestinian contemporary novelist that raised the problems of women in Arabic societies in his works. This study implied analytic-descriptive method. The results showed that the both authors believed women were respected but men look at them in proprietory and asset attitude. Both novels recalled the women to learn and think, because of low knowledge and ignorance were two main factors of degrading the women in the male-dominated societies. Parsipour believed that love is belong to women; while Khalifa more refered to the homeland inspiring love and fighting against the invaders in her work.
    Keywords: Mode of speech discourse, novel of Tuba, Meaning of Night, Sabbar novel
  • مهدی کارگر*، احمدرضا نظری چروده
    تالشی از گویش های ایرانی شمال غربی به شمار می آید که در حاشیه دریای خزر رواج دارد. جستار پیش روی پس از اشاره ای مختصر درباره ساخت فعل در تالشی، به بررسی ریشه شناختی 14 فعل از تالشی مرکزی پرداخته است. داده های تحقیق و ضبط آنها براساس تلفظ رایج در تالشی مرکزی است. در مدخل هر فعل، نخست ماده های مضارع و ماضی تالشی آورده شده، سپس برپایه برابر یا همریشه واژه در دیگر گویش ها و زبان های ایرانی و نیز زبان های هندواروپایی، به ریشه شناسی واژه و بازسازی صورت ایرانی باستان و هندواروپایی آغازین آن پرداخته شده است، سپس براساس شواهد موجود، ساخت اشتقاقی فعل و دگرگونی های آوایی انجام گرفته بر روی ماده های آن توضیح داده شده، همچنین روند تحول تاریخی واج های تالشی در برخی از افعال منتخب این مقاله، از دوره ایرانی باستان تا ریخت امروزین بررسی شده است.
    کلید واژگان: تالشی, ریشه شناسی, ماده مضارع, ماده ماضی, فعل
    Mahdi Kargar*, Ahmadrezā Nazari Chrude
    Taleshi is one of the Iranian north-western dialects which are spoken on the shore of the Caspian Sea. It has retained some of the ancient phonetic variations. In this study, after a brief description of the Taleshi verb construction, the etymology of 14 verbs of the central Taleshi dialect was investigated. Research data and their transcription were based on the pronunciation common to central Taleshi dialect. In the lexical entry of each verb, first the present and past stem of the Taleshi verbs have been inserted. Then, based on the equivalent or cognate of the word in other Iranian dialects and languages and also in other Indo-European languages, the etymology of the words has been considered and their ancient Iranian and primary Indo-European forms have been reconstructed. Then, based on the evidences from the dialect itself, the derivational structure of the words and the accomplished phonetic changes on their stems has been explained. Also, the historical evolution of Taleshi phonemes in the selected verbs of this paper has been studied from ancient Iranian up to the modern period.
    Keywords: Taleshi, Etymology, Present Stem, Past Stem, Verb
سامانه نویسندگان
  • دکتر احمدرضا نظری چروده
    نظری چروده، احمدرضا
    استادیار گروه زبان وادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد آستارا، دانشگاه آزاد اسلامی واحد آستارا
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال