بررسی و تحلیل تحولات کالبدی مجموعه شهری مشهد با استفاده از تئوری آشوب (کلانشهر مشهد ، حوزه طوس و بینالود)
به لحاظ کالبدی ، حوز ه های شهری با توجه به دارا بودن خاصیت غیرخطی و غیر قابل پیش بینی می توانند دارای رفتار آشوبناک باشند . نظریه آشوب در توسعه شهری سعی دارد ، توسعه کالبدی را به عنوان یک مقوله غیر خطی ، حساس به شرایط اولیه وقابل تعمیم در مقیاس های مختلف مورد مطالعه قرار دهد که دارای هندسه فراکتال می باشد. در این تحقیق با هدف دستیابی به الگوی رشد کالبدی ، وضعیت کالبدی بخشی از مجوعه شهری مشهد به عنوان یک کل منسجم و یکپارچه با کارکرد متجانس (گردشگری) مورد بررسی و تحلیل واقع شده است .
روش تحقیق در این پژوهش تحلیلی -توصیفی است .جهت رسیدن به اهداف تحقیق ، کالبد محدوده مورد نظر با کمک نقشه های بروز و نرم افزارهای تخصصی مورد مطالعه قرار گرفته است. مقیاس بندی جهت رسیدن به یک روند قابل تعمیم به عنوان یک اصل رعایت شده است ، از این رو این پژوهش در زمره تحقیقات کاربردی می باشد .
با رعایت مقیاس بندی ، ضریب همبستگی بین پارامترهای هندسی ، نشان دهنده وجود رابطه معنا دار بین این پارامترها می باشد . طیف فراکتال حوزه مورد مطالعه در مقیاس های مختلف (کل و اجزاء) نشان دهنده خودمانا بودن کالبد مورد مطالعه بوده و روند آن را تشریح می نماید.
نتایج حاکی از آن است که حوزه مورد مطالعه در روند رشد کالبدی ، آشوبناک می باشد ودر مقیاس های مختلف از یک الگوی رشد کالبدی تبعیت می کند . با فاصله گرفتن از هسته های جمعیتی (مشهد ، طوس ، طرقبه و شاندیز) هندسه کالبد به سمت خطی شدن گرایش دارد که این هندسه با هندسه شریان های حمل و نقل مرتبط می باشد .
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.