بررسی آرکی تایپ در رمان نوجوان پریانه های لیاسند ماریس از طاهره ایبد براساس نظریه یونگ
در حوزه زبان و ادبیات فارسی نقد آرکیتایپی نقد مدرن محسوب میشود و مبتنی بر نقد روانکاوانه براساس آرای روانشناس سوییسی، کارل گوستاو یونگ، است. هدف اصلی این پژوهش یافتن و تقریر دلالتهای معنایی برای اثبات آرکیتایپهای موجود در متن رمان نوجوان «پریانههای لیاسند ماریس» اثر طاهره ایبد است. همچنین کارکردهای آرکیتایپ در سطح ثانویه متن بیان میشود. بسیاری از مفاهیم نمادین در این داستان همچون محوریت سفر دریایی، مرکزیت خاص اعداد سه و هفت، دریافت امدادهای غیبی، ماندالا و کهنالگوی «کودک» در موقعیتهای کهنالگویی بیان میشود. آرکیتایپها ظرفیتها و مضامین موروثی هستند که پیش از آنکه به آنها آگاه باشیم در ناخودآگاه جمعی ما وجود داشتهاند و برای همه انسانها صرفنظر از نژاد و فرهنگ، معمول و عام هستند. اسطورهها و داستانهای پریان در ادبیات جهان و ایران دارای مایههای اصلی و یکسانیاند که همان آرکیتایپها هستند. نقد آرکیتایپی گاه نقد اسطورهای نیز خوانده میشود. آرکیتایپها گاهی برای رسیدن به خودآگاهی در نمادهای گوناگون طبیعی جلوهگر میشوند و در آثار هنرمندان نمود پیدا میکنند. بررسی و تحلیل کهنالگوها در متون ادبی کنار زدن لایه پیدای هر متن و رسیدن به ژرفساخت و لایه دوم و ناپیدای آن اثر است. طاهره ایبد در رمان پریانههای لیاسند ماریس از سویی با دانستگی، وقوف و آگاهی و از سویی دیگر با شهود، و یا بهعبارتی تحت تاثیر ضمیر ناخودآگاه خویش، نمادهای آرکیتایپی را بهکار برده و به همین دلیل رمان به تصنع کشیده نشده است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.