تفسیر دوگانه انگارانه آزادی در اندیشه برگسون
در ملاحظهی سیر تکاملی آثار هانری برگسون به موازات گذر از فلسفهی نظری به فلسفهی عملی، گذر از جبر به آزادی نیز تحقق مییابد و ضمن نقد دیدگاه جبرگرایانه، بنیادهای آزادی مستحکم میگردند. برگسون معتقد است با رعایت شروط تحقق معرفت راستین، به اهداف عملی مهمی از جمله دین پویا، جامعهی باز، و مهمتر از همه آزادی، رهنمون خواهیم شد. او مبانی معرفتشناسانه و مابعدالطبیعی خود را به نحوی ساماندهی میکند که زمینهی مساعدی برای تحقق آزادی در جامعهی باز فراهم شود. این جستار در پی آن است که آزادی مورد نظر برگسون را در پرتو نظام دوگانهانگارانهی اندیشهی او تفسیر کند و با نشان دادن جایگاه آزادی در نظام ثنوی او، هم مفهوم مورد نظر برگسون از آزادی و هم نحوه و شرایط تحقق آن را تبیین نماید. همچنین مقالهی حاضر درپی آن است که نشان دهد با کنار گذاشتن بخش نادرست دوگانگیهای مورد نظر برگسون، یعنی در پرتو دین پویا، با روش معرفتی شهودی که ناظر به دیرند است، و در جامعهای باز، آزادی محقق خواهد شد؛ در حالی که جامعهی بسته، دین ایستا و نگاه معرفتی ناظر به هوش و زمان مکانی شده، مانع تحقق آزادی خواهند بود. بنابراین مبنای معرفتی درک آزادی اراده با رویکردی دوگانهانگارانه لحاظ میگردد که در آن قطب مثبت (حیات) آزادی را تحقق میبخشد و قطب منفی (ماده) به جبرگرایی منجر میشود.