اثربخشی آموزش کاهش وزن مبتنی بر الگوی خانواده محور بر سبک زندگی اثرگذار بر وزن و باورهای غیرمنطقی غذاخوردن در زنان دارای اضافه وزن
چاقی عارضه فراگیری است که با افزایش بافت چربی مشخص می شود و به بیماری های متعدد و مرگ ومیر زودهنگام کمک می کند. هدف این پژوهش اثربخشی آموزش کاهش وزن مبتنی بر الگوی خانواده محور بر سبک زندگی موثر بر وزن و باورهای غیرمنطقی غذاخوردن در زنان دارای اضافه وزن بود.
روش بررسی:
روش این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه آزمایش و گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی زنان دارای اضافه وزن با 30>BMI>25 مراجعه کننده به یک کلینیک تغذیه در شهر مشهد در سال 1397 بودند که تحت هیچ مداخله کاهش وزنی قرار نداشتند. از بین آن ها با استفاده از نمونه گیری دردسترس 30 نفر به صورت تصادفی انتخاب شده و به تصادف و به طور مساوی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. سپس پرسشنامه های سبک زندگی موثر بر وزن (کلارک و همکاران، 1991) و باورهای غیرمنطقی غذایی (اوسبرگ و همکاران، 2008) توسط هر دو گروه تکمیل شد. پس از آن برنامه آموزش کاهش وزن مبتنی بر الگوی خانواده محور با اقتباس از الگوی واس و همکاران (2011) و کوپر و همکاران (2003) برای گروه آزمایش انجام پذیرفت. سپس پرسشنامه های مذکور مجددا توسط هر دو گروه تکمیل شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 24 و روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره صورت گرفت.
یافته ها:
یافته های پژوهش نشان داد، تاثیر آموزش کاهش وزن مبتنی بر الگوی خانواده محور بر سبک زندگی موثر بر وزن و باورهای غیرمنطقی غذاخوردن و زیرمقیاس های آن ها (به جز ناراحتی جسمانی و فعالیت مثبت) معنادار است (0٫001>p).
نتیجه گیری:
باتوجه به نتایج می توان گفت آموزش روش های کاهش وزن اگر با مشارکت و درگیرکردن خانواده همراه باشد، می تواند در کاهش وزن تاثیر بهتری داشته باشد و نیز بر نوع رفتار غذاخوردن و سبک زندگی موثر واقع شود.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.