تاثیرگذاری الگوی رمزگذاری غیرهژمونیک بر ارتقاء کنش پذیری و خلق فضاهای بازنمودی، مورد مطالعاتی: میدان بهارستان در شهر تهران
نظریه فضای اجتماعی، دیدگاهی تریالکتیکی به فضا است که توامان فضای محسوس، پنداشته و بازنمودی را در کنار هم قرار می دهد. این نظریه در پاسخ به رویکردهای مدرنیستی و سرمایه دارانه به فضای شهری قرار می گیرد. در واقع چنانچه فضا در ابعاد صرفا محسوس و پنداشته خود محدود شود، هدف اساسی مورد انتظار از فضا؛ که آن را به محملی برای بروز فضای زیسته و کنش پذیری بدل می کند، از بین می رود. با این توضیح این مقاله بر آن است تا ضمن بررسی دوگانه های فضا/ نافضا و فضای سرمایه داری یا مدرن/ اجتماعی و الگوهای رمزگذاری، تاثیرگذاری آن ها بر مقوله معناپذیری فضا و کنش پذیری را بررسی نماید. نتیجه این بررسی دست یابی به مدلی مفهومی و تحلیلی است که براساس آن می توان به بررسی فضای شهری از حیث تاثیرگذاری الگوی رمزگذاری بر میزان کنش پذیری پرداخت. بنابراین در ادامه از مدل به دست آمده در تحلیل میدان بهارستان به عنوان نمونه پژوهش بهره برده شده است. روش تحقیق در بررسی نمونه موردی، کیفی بوده و به صورت کارشناس محور (به منظور بررسی ابعاد محسوس و پنداشته فضا) و مردم محور (با هدف بررسی بعد بازنمودی فضا) انجام شده است. در گام اول از تکنیک مشاهده و در گام دوم از تکنیک مصاحبه عمیق (مصاحبه با 36 نفر) استفاده شده است. نتایج هر دو بخش حاکی از محدودیت فضا و الگوی رمزگذاری هژمونیک برای بروز مفهوم عمل و کنش پذیری در فضا است. براساس نتایج برای ارتقا کنش پذیری در فضا و ایجاد فضای بازنمودی، لازم است عواملی چون کنترل فضایی مثبت متشکل از حق شهروندی و حق مشارکت در کنار معیار تصرف فضایی و عدالت اجتماعی/ فضایی مورد توجه قرار گیرند.
-
تحلیل تاثیرگذاری رویداد بر ایجاد خاطره جمعی در فضای شهری با تکیه بر فضاهای پذیرای گروه های مختلف اجتماعی مذهبی (نمونه موردی: خیابان 30 تیر تهران)
*، ساحل مینایی
نشریه رهپویه معماری و شهرسازی، پاییز 1402 -
ارائه ی مدل پیش بینی کننده تحلیل احساسات کاربران از شهر مبتنی بر شبکه ی اجتماعی توئیتر؛ نمونه مطالعاتی: کلان شهرهای ایران
*
نشریه معماری و شهرسازی ایران، پاییز و زمستان 1402