تحلیل حساسیت تقاضای انرژی نسبت به تغییرات تکنولوژی بخش های اقتصادی ایران: کاربردی از روش شرمن- موریسن در الگوی داده-ستانده
هدف از مطالعه حاضر، سنجش آثار تغییر تکنولوژی بر شدت تقاضای انرژی در سطح بخش های اقتصادی ایران مبتنی بر رویکرد شناسایی ضرایب مهم داده-ستانده میباشد. در این پژوهش که از رویکرد تقاضامحور لیونتیف با استفاده از روش محاسبه کشش شرمن- موریسن در قالب الگوی داده- ستانده بهره گرفته شده است. نتایج بهدست آمده بر مبنای پایه های آماری جدول داده- ستانده سال 1390 مرکز آمار ایران در قالب 24 بخش اقتصادی، نشان می دهد که بخش های انرژی ثانویه که خود تولیدکننده انرژی هستند، حمل و نقل، عمده فروشی و خرده فروشی، ساخت محصولات فلزات اساسی و فلزی فابریکی و محصولات کانی غیرفلزی، با توجه به الگوی تقاضا محور لیونتیف بهترتیب دارای بیشترین متوسط کشش نرمال شده تکنولوژیکی تقاضای انرژی به صورت مستقیم و غیرمستقیم هستند. با توجه به حساسیت بسیار بالای این بخش های اقتصادی نسبت به تغییرات تکنولوژی در جهت تقاضای انرژی بهمنظور بهبود مدیریت تقاضای انرژی، جایگزینی تکنولوژی در بخش های یادشده در بلندمدت، می تواند منجر به کاهش شدید تقاضای انرژی در سطح بخش های یادشده شود.