مکاشفه در سلوک عرفانی مشتیلد ماگدبورگی و روزبهان بقلی با تکیه بر نورجاری الهی و کشف الاسرار و مکاشفات الانوار
ادبیات عرفانی - مکاشفاتی نگاشتههایی را در بر میگیرد که در آن، عارف از تجربههای عرفانی خویش پردهبرداری میکند. مشتیلد ماگدبورگی و روزبهان بقلی، عارفانی در دو حوزه مسیحیت و اسلام هستند که در این شکل ادبی به نگارش نورجاریالهی و کشفالاسرار دست زدهاند. این دو کتاب باوجود تمایزها و افتراقهای ریز و درشت برآمده از تفاوتها در دو سنت دینی - عرفانی، از سویههایی همنوا با یکدیگر برخوردارند؛ شباهتهایی که از شکل و نوع مکاشفه تا سبک و نگارش متن را شامل میشود و امکان و جواز مقایسه را صادر میکند. این مکاشفات در بسیاری موارد جز با فراخواندن نمادها و آرایههای ادبی گوناگون، در قالب نوشتار نمیگنجند. مواجهه مستقیم انسان و خداوند، روح این آثار است که در اصطلاحاتی چون عشق و اشتیاق، وحدت و اتحاد، نور و حیرت بیان میشود. این حضور خداوندی از تمایل او به سالک ناشی میشود و عارف، این حضور الهی حجابافکن و غیبنما را جز در لباس التباس توصیفپذیر نمییابد. این تجربههای عرفانی، گاه چنان سنگین و ثقیل است که زبان این دو، تابوتوان بیانش را حتی در لفافه نماد و تمثیل نیز ندارد. درنهایت، سیروسلوک مشتیلد و روزبهان در نبود هیچ فاصله و واسطهای با خداوند، همراه با بیارادگی و حیرتی متعالی، در اتحاد یا وحدتی با او به سرانجام میرسد. این مقاله با اتخاذ روش مقایسهای، گفتوگوی میان دو اثر را به نظاره نشسته و با تحلیل تجربههای توصیفشده، در راستای شناخت هرچه بهتر پدیدارهای مکاشفاتی همنوای آنها برآمده است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.