نقد و بررسی مبانی هستی شناختی جریان نواعتزال در شمال آفریقا (با تاکید بر نصرحامد ابوزید و حسن حنفی)
جریان نومعتزله شمال آفریقا به اقتضای دورانی که در آن زندگی می کردند تحت تاثیر مدرنیته غربی، مسایل نظری عقلانیت را معطوف به مدرنیته حل کردند. بر این اساس مبانی آنها در فهم معارف دین با معتزله قدیم فرق می کرد؛ زیرا معتزله قدیم براساس مبانی عقلی و فلسفه توحیدی بود، ولی نومعتزله در شمال آفریقا برخلاف اسلاف خود بر اساس تعامل با غرب، توجه به عقب ماندگی جوامع اسلامی و تلاش برای برقراری سازگاری بین دین و مدرنیته، رویکرد خاصی را در تفسیر آیات قرآن در پیش گرفتند. آنان در مبانی هستی شناختی عمدتا نظام هستی را امری مادی و متحول و در حال تغییر می دانند و رابطه خدا و انسان و جهان را در بررسی گزاره های دینی نادیده می گیرند. ازآنجاکه نظام هستی بر تفکر اعتزال نو با عینک عقل تجربی نگاه می شود، اکثر مفاهیم و آموزه های وحیانی و غیبی مانند خدا، فرشته و بهشت و جهنم یا مورد انکار واقع می شود و یا به تاویل بدون ضابطه دچار می گردد. این تحقیق درصدد است با روش توصیفی و تحلیلی و انتقادی، مبانی هستی شناختی و شاخصه های تفسیر عقلی جریان نومعتزله در شمال آفریقا به ویژه نصر حامد ابوزید و حسن حنفی را تصویر کرده و آسیب های آن را در قالب آسیب های مبنایی هستی شناختی بررسی کند.