بررسی رابطه دیالکتیکی دو عنصر رمانتیسیستی «تخیل» و «فردگرایی» در اشعار پرسی بیش شلی و فروغ فرخزاد
هدف مقاله حاضر قرایت تطبیقی رابطه دیالکتیکی دو عنصر «تخیل» و «فردگرایی» در اشعار پرسی بیش شلی و فروغ فرخزاد با روش توصیفی-تحلیلی است. این دو مولفه در آثار شاعران رمانتیک بسیار مورد تاکید بوده اند و در شعر این دو شاعر نیز دارای بسامد بالایی هستند. نتایج حاصله نشان می-دهد که رابطه ای دیالکتیکی میان این دو مولفه وجود دارد که ضرورت بررسی آن را آشکار می سازد. بررسی روابط دیالکتیکی میان پدیده ها و مفاهیم خاستگاهی فلسفی و تاریخی قدمتی به درازای تاریخ تفکر دارد. دیالکتیک کشف رابطه بر اساس تضادهای درونی است که از فلسفه سقراط و افلاطون آغاز و در تفکر هگل به اوج خود می رسد. در شعر شلی و فرخزاد، عنصر تخیل از درون بستری اجتماعی به حرکت در می آید، اما نهایتا به امری بدل می شود که خصلتی فردگرایانه دارد. با این حال این بررسی نشان می دهد که برخلاف اشعار شلی که فردگرایی و تخیل تنها یک رابطه دیالکتیکی بدون سنتز نهایی را شکل می دهند، در شعر فرخزاد این رابطه به یک «سنتز» جدید منجر می شود که نتیجه آن تولید شاعرانه نوعی «من جمعی» است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.