ارائه مدل کنترل راهبردی در صنعت روغن کشی
صنعت روغن کشی ازجمله صنایعی است که در محیط بسیار متلاطم، متنوع و پیچیده ای قرار دارد و با تغییر و تحولات زیادی روبرو است. هدف پژوهش حاضر ارایه مدل کنترل راهبردی در صنعت روغن کشی ایران می باشد. این پژوهش بر اساس روش کیفی و کمی در دو مرحله صورت گرفت. در بخش کیفی با رویکرد نظریه داده بنیاد و با استفاده از مصاحبه های کیفی نیمه ساختاریافته و عمیق با 14 نفر از خبرگان صنعت روغن کشی و تحلیل آن در نرم افزار MAXQDA، شاخص ها و ابعاد مدل کنترل راهبردی صنعت شناسایی شدند. سپس در بخش کمی با استفاده از رویکرد ساختاری-تفسیری (ISM) مدل مربوطه مورد آزمون قرار گرفت و با بهره گیری از تحلیل MICMAC روابط میان مضامین تحلیل گردید. یافته ها نشان داد صنعت روغن کشی دارای اهرم های شانزده گانه مربوط به شاخص های کنترل راهبردی و همچنین اهرم های کنترلی ده گانه مربوط به ابعاد کنترل راهبردی است. در سطح «کنترل فرو راهبردی» ابعاد کنترل فردی، ساختاری و فرایندی؛ در سطح «کنترل راهبردی» ابعاد کنترل اجرای راهبرد و محتوای راهبرد؛ و در سطح «کنترل فرا راهبردی» ابعاد کنترل تعاملی، سیاسی، انطباقی، بینشی-ارزشی و کنترل آگاهی ویژه شناسایی شدند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.