تحلیل شخصیت در داستان کودکانه «القندیل الصغیر» غسان کنفانی براساس الگوی کنش های گفتاری جان سرل

یکی از نظریه های تحلیل متن نظریه کنش گفتاری است که می توان براساس آن متن را در لایه های کوچک‌تر زبانی یعنی جمله تحلیل کرد. این نظریه همچنین به پژوهشگر کمک می کند لایه های پنهان متن را کشف کند و اهداف پنهان نویسنده در متن را در اختیار مخاطب قرار دهد. از آنجا که ادبیات کودکان نقش مهمی در انتقال ارزش های اخلاقی و اجتماعی و شکل گیری شخصیت کودک دارد، شایسته است آثار ادبی در حوزه کودکان به گونه ای نگارش یابند که کودک را برای ایفای نقش مثبت در جامعه آماده کنند. تحلیل داستان‌های کودکانه بر مبنای نظریه کنش های گفتاری نقش مهمی در شناساندن هرچه بهتر شخصیت های داستان و نیت های آنان ایفا می کند. با توجه به نقش موثر و سازنده شخصیت های داستان در انتقال ارزش های والای انسانی به کودکان و تاثیرگذاری در تربیت و رشد آن‌ها جستار پیش رو بر آن است تا با بررسی و تحلیل شخصیت های داستان "القندیل الصغیر" غسان کنفانی بر مبنای نظریه کنش های گفتاری سرل و با روش توصیفی-تحلیلی شخصیت های این داستان و چگونگی ارتباط آن‌ها با یکدیگر را توصیف و تحلیل کند. نتایج پژوهش نشانگر این است با توجه به اهداف آموزشی، اخلاقی و اجتماعی کنفانی در این داستان کنش اظهاری بیشترین بسامد را دارد، اما نظر به عدم تعهد پذیری گروه سنی مورد نظر نویسنده کنش تعهدی کمترین بسامد را داراست.