آموزش به مثابه قابلیت در برنامه های توسعه ی کشور
هدف این پژوهش بررسی رویکرد قابلیت آمارتیا سن به نقش آموزش در پنج برنامه ی توسعه ی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران می باشد. از نظر آمارتیا سن، معیار توسعه تنها اهدافی چون افزایش تولید ناخالص ملی یا صنعتی شدن نیست؛ او ارزش شاخص هایی چون پیشرفت فناوری و نوسازی اجتماعی را در گرو توانمندی انسان ها می داند. توانمندسازی افراد نیازمند فرصت هایی چون آزادی اقتصادی، آزادی سیاسی و تسهیلات اجتماعی از جمله شرایط بهداشتی مناسب و آموزش است. در نتیجه ی چنین رویکردی است که عامل انسانی آزاد می تواند توسعه ی اقتصادی و سیاسی را امکان پذیر سازد. هرگونه خللی در مسیر دستیابی افراد به آزادی و عدالت مانع از رشد و افزایش توانمندی آن ها می شود. این نگرش برخلاف سیاست گذاری های رایج است؛ سیاست گذاری هایی که توسعه ی انسانی را تنها به کشورهای ثروتمند محدود می کنند. پرسش اصلی پژوهش ناظر بر این است که سیاست های کلان آموزشی در برنامه های توسعه ی کشور تا چه اندازه در راستای افزایش قابلیت های افراد است؟ و بر اساس این فرضیه پی گیری شده است که، مروری بر اهداف آموزشی پنج برنامه ی توسعه ی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران حاکی از افزایش تدریجی و آگاهانه ی توجه به آموزش به مثابه قابلیت در سیاست های کلان کشور در طول چهار دهه ی گذشته است.روش تحقیق در این پژوهش توصیفی - تحلیلی بوده و برای گردآوری داده های آن از منابع کتابخانه ای و اسنادی استفاده شده است.یافته های پژوهش حاکی از آن است که گرچه نقش آموزش به مثابه قابلیت در اهداف برنامه های اول و دوم توسعه ی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران چندان برجسته نیست، اما در برنامه ی سوم، چهارم و پنجم توسعه گام هایی موثر در جهت به کارگیری آموزش به عنوان قابلیتی اساسی برای توانمندسازی افراد برداشته می شود.
آموزش ، برنامه ریزی ، توسعه ، رویکرد قابلیت ، آمارتیا سن ، برنامه پنج ساله
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.