رابطه تعهد زناشویی و کیفیت زندگی مادران با سبک های دلبستگی فرزندان
بحث رابطه میان فرزندان و پدر مادرها مدت زیادی است توجه متخصصین روانشناسی و تعلیم تربیتی را جلب کرده است .رابطه والد فرزندی یک رابطه اساسی و حیاتی جهت به وجود اوردن امنیت و عشق است. دلبستگی یک عمل دو طرفه از ارتباط هیجانی است که بر رشد روانشناختی فیزیکی و شناختی کودک اثر میگذارد و پایهای در جهت اعتماد و بیاعتمادی کودک محسوب میشود .رابطه صریح داشتن در خانواده و مهارت مشارکت و همفکری و درک احساسات برای رشد ظرفیت روانی کودک در تنظیم فکرها و عواطف او لازم است. پژوهش حاضر به بررسی رابطه تعهد زناشویی و کیفیت زندگی مادران با سبکهای دلبستگی فرزندان پرداخته است. این مطالعه توصیفی در سال 99 بر روی 200 زن ساکن مشهد که حداقل 5 سال از زندگی مشترک آنها میگذرد انجام شد. در این پژوهش از پرسشنامه سبک دلبستگی هازن و شیور (1387)، پرسشنامه تعهد زناشویی آدامز و جونز (1997) و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی استفاده شد. بر اساس ضریب همبستگی پیرسون میان سبک دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا با تعهد زناشویی و همچنین کیفیت زندگی مادران ارتباط منفی و معنادار وجود دارد. میان تعهد زناشویی و همچنین سبک دلبستگی ایمن با کیفیت زندگی مادران ارتباط مثبت و معنیدار وجود دارد (P<0.05). بر اساس نتایج مطالعه، هر چه سبک دلبستگی ایمن بالاتر باشد تعهد شخص افزایش مییابد و همچنین اگر دلبستگی شخص بیشتر اجتنابی و اضطرابی باشد، تعهد شخصی او کمتر است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.