توسعه مدل ساختاری فرایندهای خلق دانش ملی با استفاده از ترکیب روش های دلفی و مدلسازی ساختاری تفسیری
جامعه در سطح کلان شامل انواع صنایع و سازمان هاست که هر یک به نوبه خود به سمت دانش بنیان شدن در حرکت هستند زیرا عدم تطابق با تحولات جهانی به منزله فناست. پس باید سازمان ها انعطاف لازم برای تغییر ساختار، اهداف، استراتژی ها و چشم انداز خود داشته باشند. یکی از ابزارهای مورد استفاده برای ایجاد سازمان دانش بنیان، ایجاد فرایند خلق دانش سازمانی برای کسب مزیت رقابتی است. در سطح سازمان دانش کارکنان نقش تعیین کننده داشته و به تبع آن در سطح جامعه دانش افراد و سازمان ها مدنظر خواهد بود. پس لازم است مدیریت دانش و به طور خاص خلق دانش در سطح ملی مورد توجه بیشتری قرار گیرد تا دانش خلق شده به صورت نظام مند در اختیار همه افراد و سازمان ها باشد و کل جامعه از آن منتفع شوند. امروزه کشورها برای توسعه و پیشرفت دانش نیازمند مدیریت منابع دانشی و به طور مشخص خلق دانش و نواوری در حوزه ملی هستند. ادبیات زیادی در حوزه خلق دانش سازمانی وجود دارد و مدل های مختلفی بدین منظور توسعه داده شده است؛ اما موضوع خلق دانش تاکنون در سطح سازمان و در مواردی فراسازمانی و در بین زیرمجموعه های داخلی یک سازمان اتفاق افتاده است و در حوزه خلق دانش در سطح ملی فعالیت های اندکی صورت پذیرفته است. آنچه به عنوان نوآوری این مقاله می توان به آن اشاره کرد این موضوع است که خلق دانش در سطح ملی با چه فرایندهایی تعریف می شود.
بدین منظور پس از مرور ادبیات و تحلیل شکاف مطالعاتی، با استفاده از روش دلفی و نظرسنجی از خبرگان به شناسایی فرایندهای ممکن در خلق دانش ملی پرداخته شده است. پنل خبرگان شامل 7 تن از اساتید و متخصصان حوزه مدیریت دانش است که به صورت نظری و تجربی با این مفهوم آشنا هستند.
نتایج حاصل از تکنیک دلفی نشان می دهد که فرایندهای اجتماعی سازی، بیرونی سازی، ترکیب، فرهنگ سازی، کاربرد و درونی سازی را می توان بعنوان فرایندهای خلق دانش در سطح ملی نام برد. با استفاده از مدلسازی ساختاری تفسیری مشخص شد که فرایندهای اجتماعی سازی، بیرونی سازی و درونی سازی در سطح 1، فرایندهای فرهنگ سازی و ترکیب در سطح دوم و فرایند کاربرد در سطح سوم مدل قرار دارند.
نتایج حاصل از مدل خلق دانش ملی حاکی از این است که اجتماعی سازی، بیرونی سازی و درونی سازی سنگ بنای الگوی خلق دانش ملی هستند. این بدان معنا است که برای پیاده سازی موفق خلق دانش در سطح ملی، باید پیش از هر چیز روی این موارد سرمایه گذاری کرد. با توجه به نتایج به دست آمده از مدل نهایی ترسیمی با رویکرد مدلسازی ساختاری تفسیری نیز به وضوح مشاهده می شود، که فرایندهای ترکیب و فرهنگ سازی ابعادی مستقل بوده و برنامه ریزی برای ترکیب دانش در میان سازمان های مختلف و نیز برنامه ریزی برای فرهنگ سازی در سطح سازمان ها برای پذیرش و اعمال دانش جدید در سطح سازمان ها مستقل از دیگر فرایندها قابل انجام است. باید این نکته را یادآوری کرد که شناسایی و سطح بندی سازه های فرایند خلق دانش ملی، مبتنی بر مبانی نظری موضوع و دریافت آرا و نظرات خبرگان دانشگاهی و تجربی محدودی به سرانجام رسیده است. از این رو، زمینه تحقیقاتی که می تواند در پژوهش های آینده مورد استفاده قرار گیرد، به کارگیری روش تحلیل عاملی، تحلیل مسیر و رویکرد مدلسازی معادلات ساختاری برای آزمون مدل پژوهش پیش رو است تا اعتبار مدل به دست آمده بررسی شود.
-
شناسایی موانع توسعه ای متاورس در کتابخانه های دیجیتال مبتنی بر نظریه مبنایی
*، راحله کریمیان
نشریه بازیابی دانش و نظام های معنایی، تابستان 1403 -
واکاوی عوامل موثر بر عملکرد و نوآوری سازمان در شرکت های توسعه نرم افزار با توجه به نقش مدیریت دانش و سرمایه فکری مبتنی بر تکنیک فراترکیب
زهره توزنده جانی، *، میرفیض فلاح شمس
مجله علوم پزشکی رازی، شهریور 1402 -
شناسایی فرایند خلق و یادگیری دانش ملی و بررسی تاثیر آن بر تولید ناخالص داخلی با درنظر گرفتن نقش واسطه ای هوش ملی
، *
فصلنامه فناوری آموزش، بهار 1399