مقایسه دو قصه آذری «فاطمه خانم» و قصه غربی «دختر مهربان ستاره ها» براساس الگوی ریخت شناسی ولادیمیرپراپ
طبقه بندی داستان ها و قصه ها به صورت علمی از جمله مطالعات فرمالیست ها و بعد از آن ساختارگرایان بود. پیش از ولادیمیر پراپ عموما قصه ها را براساس موضوع و مفهوم طبقه بندی می کردند. ولادیمیر پراپ نخستین کسی بود که الگویی کشف کرد که بتوان قصه ها را براساس واحدهای تشکیل دهنده آن ها تقسیم نمود. در این مقاله دو قصه عامیانه «فاطمه خانم» و داستان غربی «دختر مهربان ستاره ها» بر اساس الگوی ریخت شناسی پراپ بررسی شدهاست. هدف این پژوهش بررسی قصه های فاطمه خانم و دختر مهربان ستاره ها براساس الگوی پراپ است. با توجه به این امر که هردو قصه با وجود داشتن خاستگاه و فرهنگ متفاوت، دارای مضامین مشترکی هستند که با الگوی ریخت شناسی پراپ هم خوانی دارند. هدف این پژوهش بررسی تشابهات و تفاوت های آن هاست و این که مطابقت الگوی پراپ در هر دو قصه به یک میزان است یا با هم تفاوت هایی دارند؟ برای این منظور ابتدا کوچکترین ساختار آن ها یعنی خویشکاری ها طبق الگوی پراپ استخراج شدند و با بررسی آن ها به این نتیجه رسیدیم که هر دو قصه از رده قصه های دو حرکتی است و فقط در یکی از آن ها رده قصه های پراپ ظاهر شد. از هفت شخصیتی که پراپ در الگوی خود کشف کردهبود، هر هفت شخصیت در هردو قصه ها نمود یافته است؛ اما در بعضی خویشکاری ها اختلاف دارند و توالی جفت خویشکاری های پراپ تقریبا به یک میزان رعایت شده است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.