مدلی برای ارتقاء مفهوم «دلبندی به مکان»
دلبندی به مکان، از مهمترین ابعاد رابطه انسان و مکان است. طول دهه های اخیر پژوهشگران متعددی با انجام مطالعات کمی و کیفی در این حوزه، به ارایه راهکارهایی برای ایجاد حس دلبندی به مکان برخواسته اند. با این حال وجوه دلبندی به مکان در معماری و نظریات پژوهشگران این حوزه، نیازمند کنکاش و تحلیل عمیق تر میباشد. مطالعه در این حوزه جهت یافتن وجوه و عوامل مداخله گر و ابزار اندازه گیری آن و نیز پاسخ به این پرسش که چگونه میتوان مکانی دلبند بوجود آورد، از دغدغه های اصلی این پژوهش است. این پژوهش با مرور ادبیات نظری، به تفسیر رابطه همبستگی مشخصه های فیزیکی و غیرفیزیکی مکان برمبنای تبیین مطالعات پیشین، کوشش مینماید. اقدام برای ارایه مدلی فراگیر، جهت تبیین و ارتقاء کیفیت دلبندی به مکان با تکیه بر یافته های تحقیقات پیشین و شناسایی خلا موجود در آنها،و پاسخگویی به این سوال در راستای دستیابی به هدف تحقیق میباشد .در روند دلبندی به یک مکان، با ساختار پیچیده ای روبرو میشویم که در آن محرک های «پس زمینه» بعنوان پیوند درون ذهنی پیش از لحظه حال سخن میگوید، وجوهی که در ذهن ساخته و پرداخته میشود و تصاویر ذهنی را که انسان جهت فهم و شناخت محیط از آن استفاده مینماید را بوجود می آورد و «زمینه» بعنوان واقعیت یا همان لحظه حضور انسان در مکان سخن می گوید که در آن لحظه امکان گردهم آوری چیزها وجود دارد ومحرک سوم یا «پیش زمینه» واقعیتی است که از دل ظهور تدریجی پس زمینه و زمینه، همراه با آرزوها و درخواستهای شخص در آن زمان پدیدار میشود و لحظه ای است که در آن ادراک کامل (یکی انگارگی) شکل میگیرد و در مجموع اکوسیستمی را بوجود میآورند که کلیه اجزا در آن نقش دارند و عامل اصلی قضاوت انسان از مکان محسوب میشوند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.