اثربخشی آموزش فراشناخت مبتنی بر رویکرد موریتز بر سطح قند خون ناشتا و دشواری تنظیم هیجان مبتلایان به دیابت نوع دو
دیابت بیماری مزمن و شایع غده درون ریز است که مبتلایان را در معرض ترس از کاهش قندخون و مشکلاتی در تنظیم هیجان قرار می دهد؛ لذا با توجه به اثرات منفی این دوعامل در روند کنترل و درمان دیابت، ارایه مداخلات روان شناختی احساس می شود. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش فراشناخت مبتنی بر رویکرد موریتز بر سطح قند خون ناشتا و دشواری تنظیم هیجان مبتلایان به دیابت نوع دو انجام شد.
روش پژوهش از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. از زنان مبتلا به دیابت نوع 2 به صورت دردسترس 50 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (25 نفر) و کنترل (25 نفر) گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس دشواری در تنظیم هیجان (2004، DERS) و آزمایش خون بود. پس از اجرای پیش آزمون، گروه آزمایش جلسات آموزش فراشناخت مبتنی بر رویکرد موریتز به مدت 8 جلسه ی 90 دقیقه ای هفتگی را دریافت نمودند و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفت. داده ها از طریق تحلیل واریانس با اندازه های مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی تحلیل گردید.
با تعدیل نمرات پیش آزمون، بین گروه آزمایش و کنترل در متغیر قندخون ناشتا، و راهبردهای تنظیم هیجان شامل عدم پذیرش پاسخ های هیجانی، دشواری در انجام رفتار هدفمند، دشواری در کنترل تکانه، دسترسی محدود به راهبردهای تنظیم هیجانی، عدم وضوح هیجانی در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد (001/0<p).
می توان از آموزش فراشناخت مبتنی بر رویکرد موریتز در جهت کاهش سطح قندخون ناشتا و دشواری تنظیم هیجان مبتلایان به دیابت استفاده نمود.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.