همکاری و منازعه در غرب آسیا: تحول رویکردهای نظری
با هدف بررسی همکاری و منازعه در غرب آسیا از منظر رویکردهای نظری مختلف در رشته روابط بین الملل، تبیین های واقع گرا، لیبرال و برساخته انگاری از تحولات منطقه در طول زمان مقایسه شده، و نشان داده می شود که منازعه و همکاری در منطقه در واقع گرایی براساس نظم بین الملل، ملاحظات نظامی و سیاست قدرت، ایدیولوژی و تحلیل کلی قدرت هنجاری، در لیبرالیسم براساس مردم سالاری، نوع نظام سیاسی و انسجام شناختی، و در برساخته انگاری براساس عوامل هویتی، نقش های ملی، قومیت گرایی، فرقه گرایی و گفتمان های امنیتی دولت ها تبیین شده است. پرسش های پژوهشی عبارت اند از: 1. چگونه شکل گیری همکاری و منازعه در غرب آسیا در نظریه های روابط بین الملل تبیین شده اند؟ 2. کدام یک از این نظریه ها استدلال بهتری از تحولات یک دهه اخیر در منطقه ارایه کرده است؟ در فرضیه بیان می شود که میزان تاثیرگذاری رویکردهای نظری مختلف بر موفقیت کارشناسان مسایل منطقه ای برای درک بهتر همکاری و منازعه در غرب آسیا متفاوت است. استفاده از روش تحلیل مقایسه ای استدلال های ارایه شده در متون فارسی و انگلیسی نشان می دهد که نظریه های واقع گرایی و لیبرالیسم نمی توانند درک کاملی از آنچه امروزه در منطقه جریان دارد، ارایه دهند؛ و برای تبیین تحولات جدید منطقه، به ناگزیر با بازبینی اصول نظری خود، عناصر ادراکی و معنایی مورد توجه در تحلیل های برساخته انگاری را در نظر گرفته اند. برساخته انگاری با تمرکز بر واقعیت معنایی و بیناذهنی در تحلیل تحولات غرب آسیا موفق تر بوده است. تحلیل گفتمان به طور ویژه به عنوان رویکرد برساخته انگار به ما در فهم چگونگی تکوین همکاری و تعارض از راه رویه های گفتمانی کمک می کند و بهتر می تواند ابعادی از ویژگی ها و مسایل منطقه ای را نشان دهد.
-
توانمندسازی سیاسی- اجتماعی زنان در قفقاز جنوبی در دوره پساشوروی
*، سمیه زنگنه
نشریه مطالعات اوراسیای مرکزی، بهار و تابستان 1400 -
تحولات ژئوپلیتیک و سیاست خارجی افغانستان؛سال های 1919 تا 2001
، محمد موسی جعفری*
نشریه مطالعات اوراسیای مرکزی، بهار و تابستان 1398