تحلیل کنش متقابل مطالبات، قدرت، مشارکت و تضاد ذی نفعان در مدیریت بحران آب در حوضه زاینده رود
همزمان با روند روبه رشد بحران آب حوضه زایندهرود، مناقشات بسیاری در این حوضه بوجود آمده و در حال تشدید است. در این میان تضاد بین ذینفعان مختلف حوضه میتواند تنش و درگیری بین آنها را افزایش دهد. لازم است مشخص شود چه عواملی به این تضادها مرتبط بوده و راهبردهایی برای مدیریت این تضادها بکارگرفته شود. هدف این پژوهش بررسی بر همکنش عوامل مطالبات، قدرت، مشارکت و تضاد بین ذینفعان مختلف در این حوضه بود. در این مطالعه از یک روششناسی کیفی مبتنی بر نظریه داده بنیاد و ترسیم الگوی تضاد بین ذینفعان استفاده شد و دادهها از طریق مصاحبههای نیمهساختاریافته با مدیران و کارشناسان مرتبط با مدیریت و بهرهبرداری از منابع آب حوضه آبریز بدست آمد. مطالعه نشان داد که منافع ذینفعان حوضه آبریز متفاوت بوده که موجب شکلگیری تضاد و بی اعتمادی آنها به یکدیگر درون زیرحوضهها و بین زیرحوضهها شدهاست. همچنین این تضادها ارتباط متقابلی با تقاضا و مشارکت موجود ذینفعان، بویژه مشارکت جوامع محلی و کنشگران بیرونی (بویژه برنامهریزان و سیاستگذاران) در طرحهای مدیریت منابع آب و مدیریت تضاد داشت که میتواند برنامههای آتی را تحت تاثیر جدی قرار دهد. از سوی دیگر، قدرت و نفوذ برخی از ذینفعان در مراکز سیاستگذاری و قانونگذاری یا سازمانهای تصمیمگیرنده کلیدی بر شدت تضاد و مشارکت افراد در مدیریت بحران آب تاثیرگذار بوده است.