برنامه درسی مکمل سازگار با مغز دانش آموز کم توجه/ بیش فعال
یادگیری مبتنی بر مغز، دانش محور بوده و از کل مغز استفاده می کند هدف پژوهش طراحی برنامه درسی مکمل سازگار با مغزدانش آموزان کم توجه/بیش فعال بود.
پژوهش از نظر هدف کاربردی و روش آمیخته اکتشافی بود. جامعهبخش کیفی، اسناد، پایگاههایاطلاعاتی و خبرگانبرنامهریزیدرسی و علوممغز بودند که 17نفر با روش نمونهگیری هدفمند و اشباع نظری و بخشکمی شامل کارشناسانآموزشی و معلمان ابتدایی مشهد، سال 1399 بودند که با روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای، 419 نفر انتخاب شدند. ابزار کیفی مصاحبه نیمهساختاریافته بودکه اعتبارش با روایی محتوایی و پایایی با ضریب توافق کدگذاری حاصل شد. بخشکمی، پرسشنامه محققساخته که روایی محتوایی با نظر متخصصان برنامهدرسی و پایایی با آلفایکرونباخ 83% حاصل شد. تحلیل بخشکیفی با روش تحلیل مضمون و کدگذاری و بخشکمی از آمارههای توصیفی (spss23) و ایموس 26 انجام شد.
یافتهها:
حاکی از آن بود که عناصر در نظر گرفته شده برای برنامهدرسی مکمل از دیدگاه معلمان و متخصصان اعتبار دارد و لازم است ویژگیهای مغزی و نیازهای ویژه در اولویت قرار گیرد، محدودیتهای زمانی حذف، حجم تکالیف و ارزیابیها کاسته و متنوع و جذاب ارایه شود. نتایج تحلیل عاملتاییدی نشان داد که الگودارای ده عنصراساسی است که در قالب چهار بعد فلسفی، اجتماعی، عصبشناختی و روانشناختی شکل میگیرد
نتیجه گیری:
براساس یافتههای تحلیل کیفی وکمی، برنامهدرسی موردنظر قابل تدوین است که جهت اثربخش نمودن آن، لحاظ نمودن 187مولفه در طراحی، تولید، اجرا و ارزشیابی ضروری است. مدل برازش داشته و به بهبود عملکرد کمک میکند و پیادهسازی آن، جهت آموزش بهینه کودکان بیشفعال/ کمتوجه اجتنابناپذیر است و اجرای آن مستلزم تدوین سیاستها، برنامهها و راهبردهای اثربخش است