به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

حسین مومنی مهموئی

  • مریم سالاری، حسین مومنی مهموئی*، احمد اکبری، مهدی زیرک

    پژوهش حاضر باهدف شناسایی مولفه های چابک سازی برنامه های درسی آموزش عالی  صورت گرفته است. رویکرد پژوهش حاضر کیفی و روش آن سنتز پژوهی است. حوزه پژوهش کلیه مقالات و منابع علمی در زمینه چابک سازی برنامه های درسی در آموزش عالی بود. نمونه پژوهش شامل 46 اثر علمی در این زمینه بود. که این تعداد بر اساس پایش موضوعی، اشباع نظری داده ها و به صورت هدفمند انتخاب شده اند. داده های پژوهش از تحلیل کیفی اسناد موردمطالعه، گردآوری شده اند. مولفه های الگوی چابک سازی برنامه های درسی آموزش عالی دارای 11 مولفه است که  شامل: تدوین برنامه درسی بر اساس نیاز ذینفعان، دستیابی به عدالت آموزشی، بازنگری محتوا، علم و فناوری، کیفی سازی برنامه درسی بر اساس شغل آینده، عدالت اجتماعی، توسعه مشارکت و توسعه پایدار است. نتایج این تحلیل و سپس ترکیب  آن ها، چارچوب مفهومی را در این حوزه از طریق برنامه های هم راستا، اهمیت بر نقش تاثیر سازگاری منابع انسانی (دانشجویان) ، توجه به نقش آفرینی دانشگاه و توجه به چارچوب انتظارات اجتماعی و نیازهای دانشجویان و تاثیر آن بر ماندگاری و موفقیت تحصیلی آنان در نظام آموزشی کشور، اصلاح کارکردهای دانشگاه و اینکه عدالت اجتماعی و برنامه ریزی توسعه مشارکتی در برنامه های آموزشی دانشگاه بروز و ظهور دارد مورد شناسایی قرار گرفت. 

    کلید واژگان: بازنگری برنامه درسی, برنامه درسی آموزش عالی, چابکی برنامه درسی
    MARYAM SALARI, Hossein Momenimahmouei *, Ahmad Akbari, Mehdi Zeirak

    The present study was conducted with the aim of identifying the components of streamlining higher education curricula. The approach of the present study is qualitative and its method is synthesis research. The scope of the study was all articles and scientific resources in the field of streamlining curricula in higher education. The research sample included 46 scientific works in this field. This number was selected based on thematic monitoring, theoretical saturation of data and purposefully. The research data were collected from qualitative analysis of the documents studied. The components of the streamlining model of higher education curricula have 11 components, which include: developing a curriculum based on the needs of stakeholders, achieving educational justice, reviewing content, science and technology, streamlining the curriculum based on future jobs, social justice, developing participation and sustainable development. The results of this analysis and then their combination identified a conceptual framework in this area through aligned programs, the importance of the role of human resources (students) adaptation, attention to the role of the university, and attention to the framework of social expectations and students' needs and its impact on their persistence and academic success in the country's educational system, reforming university functions, and the emergence of social justice and participatory development planning in university educational programs.

    Keywords: Curriculum Review, Higher Education Curriculum, Curriculum Agility
  • روح الله غلام پور سدهی *، اسدالله زنگویی، حسین مومنی مهموئی، مهدی زیرک

    پژوهش حاضر باهدف فراترکیب مولفه های الگوی آموزش ضمن خدمت مبتنی بر موک انجام پذیرفت. به این منظور از رویکرد پژوهش کیفی و روش فراترکیب استفاده شد. قلمرو پژوهش کلیه مقالاتی هستند (140 مقاله) که در دهه اخیر در مورد مولفه های آموزش ضمن خدمت مبتنی بر موک و مفاهیم مرتبط در پایگاه های تخصصی و علمی ارائه شده اند. نمونه پژوهش 22 مقاله است که این تعداد بر اساس پایش موضوعی، اشباع نظری داده ها و به صورت هدفمند انتخاب شده اند. داده های پژوهش از تحلیل کیفی اسناد موردمطالعه، گردآوری شده اند. با تجزیه وتحلیل داده ها، بسترها و الزامات الگوی آموزش ضمن خدمت مبتنی بر موک در چهار کد منتخب و 12 محور، فرهنگ یادگیری مبتنی بر وب (فناورانه) (سواد رسانه ای، تعاملات شبکه ای، اخلاق فناورانه)، طراحی آموزشی مبتنی بر موک (مشتمل بر نیازسنجی، تعریف رویکردهای آموزشی (دسترسی) موک، محتوا و منابع)، مدیریت مبتنی بر وب فرانید ضمن خدمت (مشتمل بر مدیریت سامانه های یادگیری، نظارت و ارزیابی، بسترسازی مدیریت دانش)؛ پشتیبانی و به روزآوری (پشتیبانی نرم افزاری، پشتیبانی سخت افزاری) مورد سازمان دهی قرار گرفت. لذا با توجه به نتایج پژوهش، پیشنهاد می شود در طراحی برنامه های آموزش ضمن خدمت مبتنی بر موک به ابعاد مذکور توجه ویژه صورت گیرد.

    کلید واژگان: آموزش ضمن خدمت, موک, بسترها و الزامات
    Rohalah Gholampoor *, Asadollh Zanguei, Hossein Momenimahmouei, Mehdi Zeirak

    The current research was carried out with the aim of combining the components of the model of in-service training based on Mock. For this purpose, the qualitative research approach and meta-composite method were used. The scope of the research is all the articles (140 articles) that have been presented in specialized and scientific databases in the last decade about the components of in-service training based on Mock and related concepts. The sample of the research is 22 articles, which have been selected based on thematic monitoring, theoretical data saturation and purposefully. The research data were collected from the qualitative analysis of the studied documents. By analyzing the data, platforms and requirements of the mock-based in-service training model in four selected codes and 12 axes, web-based (technological) learning culture (media literacy, network interactions, technological ethics), mock-based educational design (including on needs assessment, definition of educational approaches (access, content and resources), web-based management of in-service processes (including management of learning systems, monitoring and evaluation, foundation of knowledge management); Support and updating (software support, hardware support) was organized. Therefore, according to the results of the research, it is suggested to pay special attention to the mentioned dimensions in the design of in-service training programs based on Mock.

    Keywords: Inservice Training, MOOC, Platforms, Requirements
  • مهشید سردارآبادی، حسین مومنی مهموئی*، اسدالله زنگویی، علی اکبر عجم

    هدف پژوهش حاضر بررسی وضع مموجود توسعه حرفه ای اساتید دانشگاه آزاد اسلامی است. این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش داده بنیاد انجام گرفت. جامعه ی آماری شامل کلیه کارگزاران دخیل در توسعه حرفه ای اساتید دانشگاه آزاد اسلامی هستند که از طریق نمونه گیری هدفمند از نوع ملاک محور انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه ی نیمه ساختار یافته با هفده نفر از اساتید دانشگاه آزاد اسلامی نه نفر از مدیران گروه های آموزشی دانشگاه آزاد اسلامی جمع آوری شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش کدگذاری استفاده شد. برای تامین روایی و پایایی از معیارهای لینکن و کوبا استفاده شد. نتایج پژوهش نشان دهنده ی پانزده مفهوم محوری و پنج مقوله منتخب است که در قالب مدل پارادیمی شامل توسعه حرفه ای فرد گرا مبتنی بر توتالیتاریسم به عنوان پدیده مرکزی وضع موجود توسعه حرفه ای اساتید، چالش های توسعه حرفه ای (مشتمل بر مولفه هایی چون عدم همراهی عوامل توسعه حرفه ای، عملکرد سلیقه ای و کمیت گرایی در برنامه های توسعه حرفه ای)، رویه ها و فرآیندهای توسعه حرفه ای (مشتمل بر محورهایی چون مدیریت دانش استراتژیک، توجه به شایستگی های دانشی و ایجاد شبکه های تعاملی)، بسترهای شکل گیری وضع موجود (مشتمل بر محورهایی چون عوامل فراسازمانی، سازمانی و فردی) و پیامدهای وضع موجود (مشتمل بر مولفه های پیامدهای فرهنگی، آموزشی و مدیریتی) مورد سازماندهی قرار گرفت.

    کلید واژگان: توسعه حرفه ای, اساتید, دانشگاه آزاد اسلامی, تحلیل زمینه ای
    Mahshid Sardarabadi, Hossein Momenimahmouei, * Asadallah Zangoei, Aliakbar Ajam

    The purpose of the current research is to investigate the current situation of professional development of Islamic Azad University professors. This research was conducted with a qualitative approach and a data-based method. The statistical population includes all agents involved in the professional development of Islamic Azad University professors, who were selected through purposeful criterion-based sampling. Data were collected through semi-structured interviews with seventeen professors of Islamic Azad University and nine directors of educational departments of Islamic Azad University. In order to analyze the data, the coding method was used. Lincoln and Cuban criteria were used to ensure validity and reliability. The results of the research show fifteen core concepts and five selected categories, which in the form of a paradigm model include individualistic professional development based on totalitarianism as the central phenomenon of the current situation of professors' professional development, professional development challenges (including Components such as lack of professional development factors, tasteful performance and quantification in professional development programs), professional development procedures and processes (including axes such as strategic knowledge management, attention to Knowledge competences and creation of interactive networks), platforms for the formation of the existing situation (including axes such as extra-organizational, organizational and individual factors) and the consequences of the existing situation (including the components of cultural, educational and managerial consequences) are organized. took

    Keywords: Professional Development, Professors, Islamic Azad University, Data Foundation
  • یعقوب خویردی مزرعه شیخ، حسین مومنی مهموئی*، علی اکبر عجم، مهدی زیرک

    هدف پژوهش حاضر  شناسایی الزامات و بسترهای برنامه درسی تربیت اقتصادی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی است. این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش پدیدارشناسی انجام گرفت. حوزه پژوهش شامل کلیه کارگزاران دخیل در برنامه درسی تربیت اقتصادی هستند که از طریق نمونه گیری هدفمند از نوع نمونه بارز انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه ی نیمه ساختار یافته با بیست و سه نفر از اساتید دانشگاه آزاد اسلامی واحدهای استان خراسان رضوی جمع آوری شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون در سه سطح مضامین پایه، سازمان دهنده و منتخب استفاده شد. برای تامین روایی و پایایی از معیارهای لینکن و کوبا استفاده شد. نتایج پژوهش نشان دهنده ی 5 بعد اصلی شامل الزامات برنامه ای تربیت اقتصادی(مشتمل بر محورهایی چون تدوین برنامه های درسی جامعه محور، تجدید رویکرد در برنامه ریزی و اجرای مناسب برنامه های درسی)، الزامات اجتماعی-دانشگاهی (مشتمل بر محورهایی چون فرهنگ سازی اجتماعی، آشناسازی و الگوسازی اقتصادی از سوی دانشگاه و مولفه های کلان جامعه دانشگاه)، الزامات راهبردی (مشتمل بر محورهایی چون همسوسازی باورها با سبک زندگی، درونی سازی بجای برون سپاری، آماده سازی دانشجویان برای ورود به بازارکار، توجه به مهارت های شناختی و فراشناختی دانشجویان، شبکه سازی و تعامل گرایی در تربیت اقتصادی)، الزامات زمینه ای (مشتمل بر محورهایی چون تاثیرپذیری در بعد فردی، فرهنگ معیشتی دانشجویان و رویکردهای آموزشی و تربیتی دانشگاه) و بسترهای تربیت اقتصادی (مشتمل بر محورهایی چون مهارت آفرینی و توانمندسازی دانشجویان، توجه به منابع و ظرفیت های موجود و دانش اقتصادی دانشجویان) مورد سازماندهی قرار گرفت. با توجه به یافته ها می توان نتیجه گرفت که در تربیت اقتصادی دانشجویان عوامل فردی، دانشگاهی، اجتماعی و فرهنگی نقش دارند.

    کلید واژگان: تربیت اقتصادی, برنامه درسی, دانشجویان, دانشگاه آزاد اسلامی
    Yaghod Khooyardi Mazreah Shikh, Hossein Momeni Mahmouei *, Aliakbar Ajam, Mehdi Zirak

    The purpose of the current research was to identify the requirements and curriculum bases of the economic training of Islamic Azad University students. This research was conducted with a qualitative approach and phenomenological method. The scope of the research includes all agents involved in the curriculum of economic training, who were selected through purposeful sampling. Data were collected through semi-structured interviews with twenty-three professors of  Islamic Azad University- Razavi Khorasan branches. In order to analyze the data, the theme analysis method was used in three levels of basic, organizing and selected themes. Lincoln and Cuban criteria were used to ensure validity and reliability. The results of the research show 5 main dimensions, including programmatic requirements of economic training, socio-university requirements, strategic requirements, contextual requirements and platforms of economic education (including axes such as skill creation and empowerment of students, attention to existing resources and capacities and economic knowledge of students) was organized. According to the findings, it can be concluded that individual, academic, social and cultural factors play a role in the economic training of students.

    Keywords: Economic Training, Curriculum, Students, Islamic Azad University
  • علی رزم آرا*، حسین مومنی مهمویی، احمد اکبری، مهدی زیرک

    هدف پژوهش حاضر بررسی وضع موجود برنامه درسی تربیت سیاسی در دانشگاه آزاد اسلامی است. این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش داده بنیاد انجام گرفت. جامعه ی آماری شامل کلیه کارگزاران دخیل در برنامه درسی تربیت سیاسی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی هستند که از طریق نمونه گیری هدفمند از نوع ملاک محور انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه ی نیمه ساختار یافته با چهارده نفر از اساتید دروس تربیت سیاسی و اساتید دانشگاه آزاد اسلامی، ده نفر از دانشجویان این دانشگاه و پنج نفر از مدیران گروه های آموزشی جمع آوری شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شد. برای تامین روایی و پایایی از معیارهای لینکن و کوبا استفاده شد. نتایج پژوهش نشان دهنده-ی بیست و چهار مفهوم محوری و نه مقوله منتخب است که در قالب مدل پارادیمی شامل گسست آموزشی در برنامه تربیت سیاسی به عنوان مقوله‏ی محوری و شرایط علی (ضعف مهارتی، ضعف نگرشی، چالش های محیطی)، عوامل زمینه ای (عوامل مدیریتی دانشگاه و عوامل محیطی - زمینه ای)، شرایط مداخله ای تسهیل گر (آموزش و توسعه حرفه ای اساتید، دسترسی پذیری، حمایت و بسترسازی دانشگاه)، شرایط مداخله گر محدودکننده (چالش های سازمانی، محیطی، دخالت های سیاسی و موانع فردی و اجرایی)، راهبردها (تجدید رویکرد برنامه ریزی درسی، طراحی برنامه استراتژیک در زمینه کاربرد فاوا، استفاده از سیاست های تشویقی و واسپاری مسئولیتی) و پیامد (عدم تحقق اهداف برنامه درسی قصد شده و کسب نامناسب برنامه درسی تربیت سیاسی) سازمان یافت.

    کلید واژگان: تربیت سیاسی, برنامه درسی, دانشجویان, دانشگاه آزاد اسلامی
    Ali Razmara, Hossain Momeni Mahmouei*, Ahmad Akbari, Mehdi Zeirak
    Introduction

    Higher education as the highest educational level of the society is of considerable importance; Because it plays an essential role in the growth and development of society in various technological, scientific, cultural, economic, social and political dimensions. In this regard, paying attention to the social and political needs of students is one of the most important steps of higher education to achieve its educational goals. Because students are an important part of citizens in the field of political and social activities, and the educational system plays an essential role in socio-political developments. Islamic Azad University, as a large university in the country, which is responsible for educating a large number of students in the country, has many programs in the field of political education of students, therefore, in this research, we decided to identify the current state of political education among the students of Islamic Azad University.

    Research questions: 

    What is the current status of the political education curriculum in Islamic Azad University?

    Methods

    The results of the research show twenty-four core concepts and nine selected categories, which in the form of a paradigm model include educational disruption in the political education program as a core category and causal conditions (skill weakness, attitude weakness, environmental challenges), contextual factors (university management factors and environmentalcontextual factors), facilitating intervention conditions (professional training and development of professors, accessibility, support and foundation of the university), limiting intervention conditions (organizational, environmental challenges, political interference and individual and executive obstacles), strategies (renew the approach to curriculum planning, designing a strategic plan in the field of FAVA application, use of incentive policies and assigning responsibility) and consequences (failure to achieve the intended curriculum goals and improper acquisition of the political education curriculum) were organized.

    Results

    The results of the research show twenty-one core concepts and eight selected categories, which in the form of a paradigm model include the neglect of vitality in school curricula as a core category and causal conditions (weakness of school management, Weakness in educational culture of schools,weakness in social relations of students), contextual factors (social-cultural factors, organizational factors and educational factors), facilitating intervention conditions (personal and individual factors, content attractiveness of textbooks, Paying attention to individual differences and qualitative evaluation), restrictive intervening conditions (individual challenges, cultural challenges and school challenges), strategies (students' interactions and communication, making the classroom atmosphere intimate by teachers, paying attention to active teaching methods, dynamism of the atmosphere physical) and the result (increasing depression and academic frustration) was organized.

    Conclusion

    According to the results, the participation of all interested groups should be considered in the design and development of the political education curriculum. Pay attention to the combined approach in the curriculum planning of political education instead of the separate approach; The implementation approaches of the political education curriculum should be modified and turned to the approaches that students practice in the field of political education. Attention should be paid to the training and retraining of political education curriculum implementers and influential factors (teachers) and more attention should be paid to extraordinary programs in the field of political education for
    students.

    Keywords: Political Education, Curriculum, Students, Islamic Azaduniversity
  • ام البنین فنودی، یوسف مهدی پور *، حسین مومنی مهموئی، علی حسین زاده

    هدف پژوهش حاضر بررسی وضع موجود بلوغ مدیریت منابع انسانی در مدارس است. این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش داده بنیاد انجام گرفت. جامعه ی آماری شامل جامعه مورد مطالعه این پژوهش کلیه کارگزاران اصلی دخیل در مدیریت منابع انسانی آموزش و پرورش استان سیستان و بلوچستان شامل؛ معلمان، مدیران مدارس و مدیران منابع انسانی بودند. که از طریق نمونه گیری هدفمند، از نوع ملاک محور، نمونه ی مورد نظر انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه ی نیمه ساختار یافته با هفده نفر از معلمان، هشت نفر از مدیران مدارس و هشت نفر از مدیران منابع انسانی جمع آوری شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شد. برای تامین روایی و پایایی از معیارهای لینکن و کوبا استفاده شد. نتایج پژوهش براساس مدل روبرتس در ده بعد اصلی و نوزده محور اصلی مورد سازماندهی قرار گرفت. این ابعاد شامل فرآیند راهبرد منابع انسانی، توسعه قابلیت سازمانی، کارگزینی، توسعه کارکنان، مدیریت استعداد، مدیریت عملکرد، پاداش و قدردانی، سلامت و ایمنی، ارتباطات داخلی و خارجی و مدیریت داده و سیستم ها مورد سازمان دهی قرار گرفت.

    کلید واژگان: بلوغ مدیریت منابع انسانی, مدارس, آموزش و پرورش, رویکرد داده بنیاد
    Ommolbanin Fanodi, Yusef Mehdi Pour*, Hossain Momeni Mahmouei, Ali Hosseinzadeh

    The purpose of this research is to investigate the current state of maturity of human resource management in schools. This research was conducted with a qualitative approach and a data-based method. The statistical population includes the study population of this research, all the main agents involved in the management of human resources of education in the province of Sistan and Baluchistan, including; They were teachers, school principals and human resource managers. which were selected through purposeful, criterion-oriented sampling. Data were collected through semi-structured interviews with seventeen teachers, eight school principals and eight human resource managers. In order to analyze the data, open, axial and selective coding method was used. Lincoln and Cuban criteria were used to ensure validity and reliability. The research results were organized in ten main dimensions and nineteen main axes based on the Roberts model. These dimensions include the process of human resources strategy, organizational capability development, recruitment, employee development, talent management, performance management, reward and appreciation, health and safety, internal and external communications, and data and systems management.

    Keywords: Maturity Of Human Resources Management, Schools, Education, Foundation Data Approach
  • مهدی قاسمی پور فخرآباد، حسین مومنی مهموئی*، سعید تیموری، تورج فلاح مهنه
    زمینه و هدف

    فناوری اطلاعات و ارتباطات  فاوا  نقش مهمی در پیشبرد اهداف آموزشی دارد. جهت پیشبرد اهداف آموزشی دانش آموزان با آسیب شنوایی، این مهم، بسیار مورد توجه است. هدف پژوهش حاضر شاخص ها و مولفه های کاربرد “فاوا” در برنامه درسی دانش آموزان با آسیب شنوایی بود.

    روش

    رویکرد پژوهش حاضر کیفی و روش آن سنتزپژوهی است. جامعه پژوهش 186 مقاله در مورد شاخص ها و مولفه های کاربرد “فاوا” در برنامه درسی فرا گیران با آسیب شنوایی که در پایگاه های تخصصی و علمی ارائه شده اند. نمونه پژوهش 35 مقاله است که این تعداد براساس پایش موضوعی، اشباع نظری داده ها و به صورت هدفمند انتخاب شدند. داده های پژوهش از تحلیل کیفی اسناد مورد مطالعه، گردآوری شده اند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل محتوا به شیوه مقوله بندی برمبنای الگوی سنتزپژوهی روبرتس استفاده شد. جهت بررسی اعتبار یافته ها از کدگذاری مجدد یافته ها بر مبنای روش اسکات  2012 استفاده شد و ضریب توافق بین ارزشیابان 79 درصد محاسبه گردید.

    یافته ها

    پس از بررسی و تجزیه و تحلیل داده ها، مولفه ها و شاخص های الگوی برنامه درسی مبتنی بر بهزیستی در 6 بعد، 25 محور و 85 مقوله شامل اهداف کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات در برنامه درسی کودکان کم شنوا و ناشنوا، اصول کابردی “فاوا”، روش ها، زمینه های کاربرد “فاوا”، ویژگی برنامه و چالش ها مورد سازماندهی قرار گرفت.

    نتیجه گیری

    براساس یافته ها می توان نتیجه گرفت جهت کاربرد “فاوا” برای فرا گیران با آسیب شنوایی توجه به ابعاد فردی، سازمانی و برنامه ای باید مورد توجه قرار گیرد.

    کلید واژگان: برنامه درسی, کودکان با آسیب شنوایی, مولفه های فناوری اطلاعات و ارتباطات
    Mehdi Ghasemipour Fakhrabad, Hossein Momeni Mehmoui*, Saeed Timorese, Touraj Falah Mahneh
    Background and purpose

    Information and communication technology plays an important role in advancing educational goals, this is important for hearing impaired students to advance educational goals, so the purpose of the current research is the indicators and components of the use of Information and communication technology in the program. A lesson for students with hearing impairment.

    Method

    The approach of the current research is qualitative and its method is synthesis research. Research community 186 articles on the indicators and components of the use of Fava in the curriculum of students with hearing impairment have been presented in specialized and scientific databases. The sample of the research is 36 articles, which were selected based on thematic monitoring, theoretical data saturation, and purposefully. The research data were collected from the qualitative analysis of the studied documents. In order to analyze the data, content analysis was used in the method of categorization based on Roberts' synthesis research model. In order to check the validity of the findings, the recoding of the findings was used based on the Scott method (2012) and the agreement coefficient between the evaluators was calculated to be 79%.

    Findings

    After examining and analyzing the data, components and indicators of the curriculum model based on well-being in 6 dimensions, 25 axes and 85 categories, including the goals of using Information and Communication Technology in the curriculum of deaf and hard of hearing children, Functional principles of Information and Communication Technology, methods, fields of Information and Communication Technology application, features of the program and challenges were organized.

    Conclusion

    Based on the findings, it can be concluded that in order to use Fava for learners with hearing impairment, attention should be paid to individual, organizational and program dimensions.

    Keywords: Curriculum, Hearing Impaired Children, Information, Communication Technology Components
  • محمود زارع جعفری زواره *، حسین مومنی مهموئی، مهدی زیرک، احمد اکبری، تورج فلاح مهنه

    تربیت دینی بخش مهمی از برنامه های درسی دانشجویان را تشکیل می دهد این مهم علاوه بر نقشی که در تثبیت هویت دینی فراگیران دارد موجب تحقق سایر اهداف تربیتی در نظام آموزش عالی می شود. شناخت مولفه ها و شاخص های برنامه درسی تربیت دینی زمینه طراحی الگویی جامع در زمینه تربیت دینی را فراهم می آورد. لذا هدف پژوهش حاضر شناسایی ابعاد و مولفه های الگوی برنامه درسی تربیت دینی است. رویکرد پژوهش حاضر کیفی و روش آن سنتزپژوهی است. جامعه پژوهش کلیه مقالاتی می باشند (124articles) که از سال 2009 میلادی و 1385 شمسی تاکنون در مورد الگوی برنامه درسی تربیت دینی در پایگاه-های تخصصی و علمی ارائه شده اند. نمونه پژوهش 25 مقاله است که این تعداد بر اساس پایش موضوعی، اشباع نظری داده ها و به صورت هدفمند انتخاب شدند. داده های پژوهش از تحلیل کیفی اسناد مورد مطالعه، گردآوری شده اند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل محتوا به شیوه مقوله بندی برمبنای الگوی سنتزپژوهی روبرتس استفاده شده است. جهت بررسی اعتبار یافته ها از کدگذاری مجدد یافته ها بر مبنای روش اسکات (2012) استفاده شده و ضریب توافق بین ارزشیابان 81 درصد محاسبه گردید. مولفه ها و شاخص های الگوی برنامه درسی تربیت دینی در 4 بعد، 13 محور و 53 مقوله شامل مولفه های دانشی (مشتمل بر شاخص-هایی چون آگاهی به مفاهیم دینی، شناخت فرهنگی - اعتقادی و سواد رسانه ای)، مولفه های ساختاری (مشتمل بر مولفه هایی چون توجه به فرهنگ یادگیری دینی، ایجاد اجتماعات دینی و اخلاق محوری ساختاری)، مولفه های پداگوژیک (مشتمل بر محورهایی چون آموزش مشارکتی، استفاده از رویکردهای پژوهشی، ارزیابی و روش های تحلیلی و استدلال محور) و مولفه های برنامه ای- فرآیندی (مشتمل بر محورهایی چون به کارگیری مدیریت دانش در چرخه تربیت دینی دانشجویان و پشتیبانی و حمایت دانشگاه و توجه به ارزش های اجتماعی) است.

    کلید واژگان: الگوی برنامه درسی, تربیت دینی, سنتزپژوهی
    Mahmood Zarejafarizavareh*, Hossain Momenimahmouei, Mehdi Zeirak, Ahmad Akbari, Toutaj Falah Mehne

    Religious education forms an important part of students' curricula, besides its role in establishing the religious identity of learners, this important role leads to the realization of other educational goals in the higher education system. Knowing the components and indicators of the religious education curriculum provides the basis for designing a comprehensive model in the field of religious education. Therefore, the aim of the current research is to identify the dimensions and components of the religious education curriculum model. The approach of the current research is qualitative and its method is synthesis research. The research community is all the articles (124 articles) that have been presented in specialized and scientific databases since 2009 and 2015 so far about the curriculum model of religious education. The sample of the research is 25 articles, which were selected based on thematic monitoring, theoretical saturation of data and purposefully. The research data were collected from the qualitative analysis of the studied documents. In order to analyze the data, content analysis was used in the method of categorization based on Roberts' synthesis research model. In order to check the validity of the findings, the recoding of the findings was used based on Scott's method (2012) and the agreement coefficient between the evaluators was calculated as 81%. The components and indicators of the religious education curriculum model in 4 dimensions, 13 axes and 53 categories including knowledge components (including indicators such as knowledge of religious concepts, cultural-belief knowledge and media literacy), Structural components (including components such as paying attention to the culture of religious learning, creating religious communities and structural-oriented ethics), pedagogical components (including components such as cooperative education, use of research approaches, evaluation and analytical and argument-oriented methods) and programmatic-process components (includes axes such as the application of knowledge management in the cycle of religious education of students and university support and attention to social values)

    Keywords: Research Synthesis, Curriculum Model, Religious Education
  • بهزاد جهانشیری، هادی پورشافعی *، حسین مومنی مهموئی

    نیروی انسانی کارآمد، شاخص عمده برتری یک سازمان نسبت به سازمان های دیگر است. یکی از شاخص های حفظ، نگهداشت، توانمندسازی و توسعه یافتگی کارمندان در سازمان ها توجه به جانشین پروری افراد برای پست های آینده سازمان است. این مهم در سازمان های آموزشی با توجه به اهداف آن ها از اهمیت ویژه ای برخوردار است ازاین رو هدف پژوهش حاضر شناسایی شاخص-ها و مولفه های جانشین پروری مدیران در مدارس و مراکز آموزشی بود. رویکرد پژوهش حاضر، کیفی و روش آن سنتزپژوهی بود. حوزه پژوهش شامل کلیه مقالات منتشرشده در دهه اخیر (2023-2006) بود که از این میان تعداد 24 عنوان بر اساس پایش موضوعی محتوایی به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده های پژوهش با تحلیل کیفی اسناد موردمطالعه گردآوری شدند. با تجزیه وتحلیل داده ها، عوامل کلیدی در 4 بعد، 11 عامل و 54 مقوله شامل بعد مدیریت جانشین پروری (مشتمل بر مولفه هایی چون شایستگی محوری، مدیریت دانش، رهبری تحولی و خلاقانه، برنامه ریزی راهبردی)؛ بعد فرهنگ سازمانی (مشتمل بر مولفه-هایی چون تقویت فرهنگ همکاری و کار تیمی، تفویض اختیار، حفظ و نگهداشت نیروی انسانی مستعد)؛ بعد رویکردها و راهبردهای جانشین پروری (مشتمل بر مولفه هایی چون رویکردهای مبتنی بر خودتوسعه ای و رویکردهای مبتنی بر یادگیری مشارکتی)؛ بعد پایش و ارزیابی (مشتمل بر مولفه هایی چون پایش برنامه ای و ارزیابی شایستگی های فردی) طبقه بندی شدند. نتایج نشان داد برای طراحی الگوهای جانشین پروری باید علاوه بر مولفه های شخصی جانشین، فرهنگ سازمانی، توجه به رویکردهای موثر در آموزش، مدیریت مناسب در جانشین پروری و ارزیابی مناسب را در نظر گرفت.

    کلید واژگان: جانشین پروری, مدیریت استعداد, سازمان, مراکز آموزشی
    Behzad Jahanshiri, Hadi Pourshafei *, Hossain Momenimahmouei

    Efficient human resource is a major indicator of the superiority of an organization over other organization. One of the indicators of retention, empowerment and development of employees in organizations is to pay attention to the replacement of people for the future positions of the organization. This is of special significance in educational organizations considering their goals, hence the aim of the current research was to identify the indicators and components of the replacement of managers in schools and educational centers. The approach of the current research was qualitative and the method was synthetic. The research corpus included all the articles published in the last decade (2006-2023), of which 24 articles were selected as samples based on thematic content monitoring. The research data were collected by qualitative analysis of the studied documents. By analyzing the data, key factors in 4 dimensions, 11 factors and 54 categories including the dimension of succession management (components such as competence-oriented, knowledge management, transformational and creative leadership, strategic planning); cultural organizational dimension (components such as strengthening the culture of cooperation and teamwork, delegating authority, maintaining talented human resources), approaches and strategies of parenting dimension (components such as approaches based on self-development and approaches based on cooperative learning), and monitoring and evaluation dimension (components such as program monitoring and evaluation of individual competencies) were classified. The results showed that in order to design succession planning patterns, in addition to the personal components of the succession, organizational culture, attention to effective approaches in education, proper management in succession planning, and appropriate evaluation should be considered.

    Keywords: Succession Planning Talent Management, Organization, Educational Centers
  • شناسایی عوامل موثر بر یادگیری الکترونیک با روش سنتز پژوهی بر گرفته از پایگاه های اطلاعاتی در بازه زمانی (1389تا 1402ش) و (2010 تا 2023 م)
    علی مظلومی*، حسین مومنی مهموئی

    هدف پژوهش برسی عوامل موثر بر یادگیری الکترونیک است ؛ روش این پژوهش به صورت کیفی و از نوع سنتز پژوهی است جامعه آماری ، پژوهش های متعددی که در مقاله های داخلی و خارجی انجام شده می باشد و پایگاه اطلاعات در بازه زمانی (1389-1402ش) و (2010-2023م) به تعداد 162مقاله بود . تمامی مقالات دریافت شده طی واکاوی محتوایی ، دسته بندی و غلبالگری شدند و تعداد 73 مقاله (23منبع خارجی و 50منبع داخلی) که واجد شرایط مد نظر پژوهش بودند مورد برسی قرار گرفتند و در نهایت مقاله ها برای خواندن مجدد ، کد گذاری شاخص ها و مفاهیم شان استخراج شد و با نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه آماری انتخاب و مورد برسی قرار گرفت . به منظور جمع آوری اطلاعات مورد نیاز از چک لیست محقق ساخته جهت گزارش و ثبت اطلاعات پژوهش اولیه که از طریق جستجو با واژگان کلیدی متفاوت و مرتبط با هدف پژوهش ها گرد آوری شدند ، استفاده شد . جهت تحلیل یافته شده از الگوی 6 مرحله ای سنتز پژوهی روبرتس استفاده شد و در بررسی اعتماد داده چارچوب ارائه شده ، از 4 معیار ؛ باورپذیری ، انتقال پذیری ، اطمینان پذیری و تایید پذیری استفاده گردید و حاصل تحلیل محتوای استقرایی و ترکیبی مقولات ، استخراج چهارچوب مفهومی در حوزه ی فناوری محوری ، انگیزش محوری ، محتوا محوری ، سازمان محوری ، خدمات محوری ، طراحی محوری ، اجتماع محوری می باشد .

    کلید واژگان: سنتز پژوهی, یادگیری الکترونیک, فناوری محوری, انگیزش محوری, محتوا محوری .
    Identifying effective factors on electronic learning with research synthesis method Taken from databases in the time period (1389 to 1402) and (2010 to 2023).
    Ali Mazlomi *

    The purpose of the research is to investigate the factors affecting electronic learning; The method of this research is qualitative and synthesis research, the statistical population, numerous researches that have been conducted in domestic and foreign articles, and the database was 162 articles in the time period (1402-1389) and (2023-2010) . All the received articles were categorized and dominated during the content analysis and 73 articles (23 external sources and 50 internal sources) that were eligible for the research were examined and finally the articles were extracted for re-reading, coding of their indicators and concepts and were selected and examined as a statistical sample with purposeful sampling . In order to collect the required information, the checklist made by the researcher was used to report and record the primary research information, which was collected through searching with different key words and related to the purpose of the research. In order to analyze the findings, the 6-step model of Roberts' research synthesis was used, And in checking the trust of data from the provided framework, from 4 criteria; Believability, transferability, reliability and confirmability were used and the result of the inductive and combined content analysis of the categories was the extraction of a conceptual framework in the field of technology-oriented, motivation-oriented, content-oriented, organization-oriented, service-oriented, design-oriented, community-oriented.

    Keywords: Research Synthesis, Electronic Learning, Technology-Oriented, Motivation-Oriented, Content-Oriented
  • علی مظلومی*، حسین مومنی مهمویی
    مقدمه

    آموزش الکترونیکی نوعی برنامه آموزشی است که از تاثیر فناوری ناشی می شود و برای تسهیل فرآیند یادگیری استفاده می شود. هدف آن استفاده از این فناوری آموزشی و تاثیرات آن بر فرآیند یادگیری است و پژوهش حاضر به دنبال عوامل اصلی موثر بر آموزش الکترونیکی است.

    روش بررسی

    روش این پژوهش به صورت کیفی و از نوع سنتز پژوهی است. جامعه آماری، شامل پژوهش های متعددی که در مقاله های داخلی و خارجی در بازه زمانی (1389-1402ش) (2010-2023م) انجام شده می باشد. جهت تحلیل یافته شده از الگوی 6 مرحله ای سنتز پژوهی روبرتس استفاده شد و در بررسی اعتماد داده از چارچوب ارائه شده، از 4 معیار؛ باورپذیری، انتقال پذیری، اطمینان پذیری و تاییدپذیری استفاده گردید.

    نتایج

    یافته ها در این پژوهش نشان داد که ابعاد موثر در آموزش الکترونیک به ترتیب شامل ابعاد فناوری محوری ، نیاز محوری، یادگیری محوری، ارتباطمحوری، برنامه محوری، مانع محوری، انگیزه محوری، توسعه محوری می‎باشد .

    نتیجه گیری

    در این پژوهش به این مهم دست یافتیم که با توجه به اینکه آموزش الکترونیک در همه ی علوم مورد استفاده قرار دارد به همین جهت این پژوهش الگویی مناسب جهت فراگیران می باشد .

    کلید واژگان: مطالعه کیفی, سنتز پژوهی, آموزش الکترونیک
    Ali Mazlomi*, Hossein Momeni Mahmouie
    Introduction

     Given the importance of empathy in caring for patients, this study investigated the level of empathy and its associated factors among medical residents at Ahvaz Jundishapur University of Medical Sciences (AJUMS). Electronic education is a type of educational program that stems from the impact of technology, utilized to facilitate the learning process. Its purpose is to use this educational technology and its effects on the learning process, and the present research seeks the main factors affecting electronic education.

    Method

    The method of this research is qualitative and synthesis research, the statistical population, numerous types of research that have been conducted in domestic and foreign articles in the period(1389-1402 SH) and (2010-2023 AD), and analyzed the 6-step model of Roberts' research synthesis was used and in the data reliability check from the provided framework, four criteria; believability, transferability, reliability, and confirmability were used.

    Results

    The findings in this research showed that the effective dimensions in electronic education include technology-oriented, need-oriented, learning-oriented, communication-oriented, program-oriented, obstacle-oriented, motivation-oriented, and development-oriented dimensions, respectively.

    Conclusion

    In this study, we found that given that e-education is used in all sciences, this research is a suitable model for    learners.

    Keywords: Qualitative Study, Research Synthesis, E-Learning
  • زهرا سادات علمدار بایگی، حسین مومنی مهموئی*، صدیقه کاظمی، فرهاد کاظمی
    زمینه

    با توجه به بصری بودن ذات مفاهیم ریاضی در دوره ابتدایی، فرایند یادگیری این مباحث برای دانش آموزان آسیب دیده بینایی با کودکان عادی متفاوت است.

    هدف

    پژوهش حاضر در صدد کشف و شناسایی تجربه زیسته دانش آموزان آسیب دیده بینایی و مادران آنها از مواجهه با برنامه درسی ریاضی با رویکرد دانش آموز محور بود.

    روش

    این پژوهش با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی تفسیری انجام شده است. مشارکت کنندگان شامل 12 نفر از مادران دارای فرزند کم بینا یا نابینا و 14 دانش آموز  7 دختر و 7 پسر  ابتدایی آسیب دیده بینایی بودند که در پایه دوم تا ششم دوره ابتدایی مشغول به تحصیل بودند. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه های عمیق ا کتشافی بود که با استفاده از روش تحلیل مضمون ون منن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    تجربه مشارکت کنندگان نشان می دهد محتوای برنامه درسی ریاضی فعلی برای این گروه از دانش آموزان 2 حالت عمده دارد؛ 1(قابلیت محاسبه گری ذهنی، دست ورزی و کاربرد در زندگی واقعی و 2(قابلیت یادگیری درصورت متناسب سازی دیداری. در راستای انواع مناسب سازی ها نیز مضامین متناسب سازی کتاب، ابزار، روش تدریس و ارزشیابی جای می گیرد. مشارکتک نندگان بیان داشتند که یادگیری اغلب مباحث ریاضی با دشواری همراه بوده و در زندگی روزمره کمتر مورد استفاده است.

    نتیجه گیری

    با توجه به یافته های این مطالعه، پیشنهاد می شود مناسب سازی های محتوا، کتاب درسی، ابزار، روش های تدریس و ارزشیابی در طراحی و اجرای برنامه های درسی ریاضی دانش آموزان آسیب دیده بینایی مدنظر برنامه ریزان قرار گیرد.

    کلید واژگان: آسیب دیده بینایی, برنامه درسی دانش آموز محور, برنامه درسی ریاضی, طراحی
    Zahra Sadat Alamdar Baighi, Hossein Momeni Mahmoui*, Sedighe Kazemi, Farhad Kazemi
    Background

    Considering the visual nature of mathematical concepts in elementary school, the learning process of these topics is different for visually impaired students and normal children.

    Purpose

    The present research seeks to discover and identify the lived experience of visually impaired students and their mothers from encountering a math curriculum with a student-centered approach.

    Method

    This research was conducted with a qualitative approach and interpretive phenomenology method. The participants included 12 mothers with visually impaired or blind children and 14 visually impaired primary school students (7 girls and 7 boys) studying in the second to sixth grades. The data collection tool is in-depth exploratory interviews, which were analyzed using Van Menen's thematic analysis method.

    Findings

    The experience of the participants shows that the content of the current math curriculum for this group of students has two major modes: 1) the ability to mentally calculate, manipulate and apply in real life and 2) the ability to learn in case of adaptation. visual In line with the types of adaptations, the themes of adaptation of books, tools, teaching methods and evaluation are also included. The participants stated that learning most of the mathematical topics is associated with difficulty and is rarely used in daily life.

    Conclusion

    According to the findings of this study, it is suggested that adaptations of content, textbooks, tools, teaching and evaluation methods in the design and implementation of mathematics curricula for visually impaired students. To be considered by the planners.

    Keywords: Design, math curriculum, student-centered curriculum, visual impairment
  • عباس شادپیروز، امیرحسین کیذوری*، مهدی زیرک، حسین مومنی مهمویی

    بالندگی حرفه ای مدیران دانشگاه ها یکی از ابزارهای مهم جهت دستیابی به کیفیت برتر آموزشی، پژوهشی، فرهنگی و فن آوری بوده و اجرای آن به صورت مستقیم و غیر مستقیم موجب بالا رفتن بهره وری و توسعه نیروی انسانی گردیده است. هدف اصلی این پژوهش، کاوش مفاهیم و مقوله های مرتبط با فرآیند بالندگی حرفه ای مدیران دانشگاه فرهنگیان در سال تحصیلی 1400 -1399 بوده است.این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نوع پژوهش های کیفی و بر اساس نظریه داده بنیاد (طرح سیستماتیک) انجام شد. جامعه آماری شامل مدیران منطقه یک ،دو،نه دانشگاه فرهنگیان بوده است، روش نمونه گیری به صورت هدفمند و گلوله برفی تا جایی ادامه یافت که داده هابا استفاده از مصاحبه های نیمه ساختار یافته با 18 نفر از اعضای نمونه به اشباع نظری رسید. برای اعتبار سنجی و روایی داده ها از دو روش بازبینی مشارکت کنندگان و مرور خبرگان غیر شرکت کننده در پژوهش استفاده گردید.نتایج تحلیل داده ها طی سه مرحله، کدگذاری باز، محوری و انتخابی حاکی از 13 مقوله کلی بود که در چارچوب مدل پارادیمی در قالب شش طبقه فراگیر شامل: شرایط علی (انگیزه های درونی و بیرونی)؛ پدیده محوری (مشارکت در یادگیری حرفه ای)؛ راهبردهای بالندگی حرفه ای (فردی، مشارکتی وآموزشی)؛ شرایط زمینه ای (مدت زمان، محتوای آموزشی و شایستگی های مدیریتی)؛ شرایط مداخله گر (عوامل فردی و شخصیتی، عوامل سازمانی) و پیامدها (برآورد نشدن انتظارات، تغییر دانش و نگرش،توسعه عملکرد و انتقال یادگیری)، فرآیند بالندگی حرفه ای مدیران در دانشگاه فرهنگیان را منعکس کرده است نتایج حاصل از پنج مقوله اصلی این پژوهش کیفی می تواند الگویی اثر بخش برای طراحی برنامه ها، دوره های آموزشی و بالندگی حرفه ای مدیران در دانشگاه و سایر موسسات آموزش عالی به منظور ارتقاء سطح کیفیت آموزش، ایجاد تغییرات و بازنگری در فرآیند بالندگی حرفه ای مدیران داشته باشد.

    کلید واژگان: بالندگی حرفه ای, آموزش مدیران, دانشگاه فرهنگیان, نظریه داده بنیاد, صلاحیت های حرفه ای
    Abbas Shadpirouz, Amir Hossein Kayzouri*, Mehdi Zirak, Hossein Momeni Mahmouei

    The professional development of university managers is one of the important tools to achieve superior educational, research, cultural, and technological quality, which directly and indirectly increases the productivity and development of human resources. The main purpose of this research was to investigate the concepts and categories related to the process of professional development of managers at Farhangian University. This research is applied in terms of purpose and is the type of qualitative research, which has been completed based on the foundation's data theory (systematic design). The statistical population included managers of regions one, two, and nine of Farhangian University, the purposeful and snowball sampling method continued until the data reached theoretical saturation using semi-structured interviews with 18 members of the sample. The data were collected by semi-structured interviews and validated by participants’ review and expert judgment. The results of data analysis during three stages, open, central and selective coding was indicate of 13 general categories, which in the framework of the Paradigmatic model in the form of six inclusive classes include: causal conditions (internal and external motivations); the central phenomenon (participation in professional learning); Professional growth strategies (individual, collaborative and educational); contextual conditions (duration, educational content and managerial competencies); Intervening conditions (individual and personality factors, organizational factors) and consequences (failure to meet expectations, change in knowledge and attitude, development of performance and transfer of learning) reflect the process of professional growth of managers at Farhangian University. The results of this research can provide a model for policymakers, planners, and agents of the educational system at Farhangian University and higher education institutions in order to improve the quality of education and make changes and review the professional development of managers.

    Keywords: professional development, training managers, Farhangian University, grounded theory, professional qualifications
  • ناصر شیرکوند*، حسین مومنی مهموئی، حسین صاحبدل، اسدالله زنگویی

    هدف مقاله حاضر بررسی الگوی شایستگی های برنامه درسی دوره کارشناسی رشته مشاوره و راهنمایی دانشگاه فرهنگیان است. رویکرد پژوهش حاضر کیفی و روش آن مرور سیستماتیک براساس مدل رایت و همکاران (2007) است. جامعه پژوهش، متشکل از 326 مقاله درباره شایستگی های مشاوران است که بین سال های 2010 تا 2022 میلادی در مجلات علمی معتبر ارایه شده اند. نمونه پژوهش شامل36 مقاله است که به صورت هدفمند جمع آوری و براساس پایش موضوعی داده ها انتخاب شده اند. داده های پژوهش از تحلیل کیفی اسناد مورد مطالعه، گردآوری شده اند. بر اساس تجزیه و تحلیل داده ها، شایستگی های مشاوران در 3 بعد و 20 عامل طبقه بندی شدند. این ابعاد شامل شایستگی فردی (مشتمل بر ویژگی شخصیتی، تعهد دینی، هوش عاطفی، آراستگی، توان سازش، مهارت های ادراکی، مسیولیت پذیر فردی، انگیزش، مهارت‏های ارتباطی)، شایستگی های حرفه ای (مشتمل بر عوامل؛ تخصص حرفه ای، آشنایی با نقش های حرفه ای، مدیریت فرآیند مشاوره، توجه به توسعه حرفه ای، مولفه های سازمانی حرفه ای، مدیریت دانش پداگوژیک، تعهد حرفه ای، اخلاق حرفه ای، مهارت های تشخیصی) و شایستگی های اجتماعی- فرهنگی (مشتمل بر عوامل؛ بینش فرهنگی و توجه به هنجارهای اجتماعی) می باشد.

    کلید واژگان: شایستگی, برنامه درسی, مشاوره و راهنمایی
    Naser Shirkavand *, Hossin Momenimahmouei, Hossein Sahebdel, Assadollah Zangui

    The purpose of this study was to investigate the competency model of the undergraduate curriculum of Teacher Training University. The approach for the present study was qualitative and the method was a systematic review based on the model of Wright et al. (2007). The research community consisted of 326 articles on the competencies of consultants published in prestigious scientific journals between 2010 and 2022. The research corpus included 36 articles that were purposefully collected and selected based on thematic monitoring of data. The research data were collected from qualitative analysis of the studied documents. Based on the data analysis, consultants' competencies were classified into 3 dimensions and 20 factors.These dimensions included individual competencies (including personality traits, religious commitment, emotional intelligence, beauty, adaptability, perceptual skills, personal responsibility, motivation, communication skills), professional competencies (including factors Professional expertise, familiarity with professional plans, consulting process management, attention to professional development, professional organizational components, pedagogical knowledge management, professional commitment, professional ethics, skills and socio-cultural competencies (including factors; cultural insight and attention to social norms).

    Keywords: Competency, Curriculum, counseling, guidance
  • فاطمه سراوانی*، مرضیه عالی، حسین مومنی مهموئی، مهدی زیرک

    امروزه یادگیری الکترونیک به عنوان روشی کارآمد در ارتقا فردی و آموزش های سازمانی شناخته شده است. بااین حال توجه به جنبه های خودشکوفایی و انتخاب فردی در یادگیری الکترونیک از اهمیت بسزایی برخوردار است. لذا هدف از این پژوهش، دستیابی به مولفه های یادگیری الکترونیک مبتنی بر خود پیروی بود. برای این منظور، از رویکرد کیفی و روش سنتز پژوهی استفاده گردید. جامعه پژوهش شامل کلیه مقالات منتشرشده در دهه اخیر (2022-2012) بود که از این میان تعداد 28 عنوان بر اساس پایش موضوعی محتوایی به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده های پژوهش با تحلیل کیفی اسناد موردمطالعه گردآوری شدند . با تجزیه وتحلیل داده ها، عوامل کلیدی در 4 بعد، 13 عامل و 53 مقوله شامل خود مدیریتی یادگیری الکترونیک (مشتمل بر شناخت پتانسیل های فردی، کنترل جریان یادگیری، خودتنظیمی در یادگیری الکترونیک)؛ خود راهبری آموزشی (مشتمل بر مهارت های شناختی و فراشناختی، شناسایی و جست وجوی منابع و پایگاه های اطلاعاتی، یادگیری مشارکتی و همیارانه، پژوهش محوری در یادگیری الکترونیک)؛ خود انگیزشی در یادگیری الکترونیک (مشتمل بر جذابیت بخشی به محیط یادگیری، انگیزش درونی، انگیزش بیرونی)؛ خودارزیابی یادگیری الکترونیک (ارزیابی شخصی سازی شده، جامعیت در ارزیابی، خود بازتابی) طبقه بندی شدند. با توجه به یافته های پژوهشی پیشنهاد می گردد در طراحی مربوط به یادگیری و آموزش الکترونیک، توانمندی های فردی و ظرفیت های یادگیری فردی را لحاظ نموده و به شخصی سازی یادگیری و ارزیابی آن توجه ویژه صورت گیرد.

    کلید واژگان: آموزش, یادگیری, خودپیروی, یادگیری الکترونیک
    Fateme Saravani *, Marzeie Aali, Hossain Momeni Mahmouei, Mehdi Zirak

    Today, e-learning is known as an efficient method in personal development and organizational training. However, it is very important to pay attention to the aspects of self-actualization and individual choice in electronic learning. Therefore, the aim of this research was to achieve the components of electronic learning based on self-following. For this purpose, qualitative approach and research synthesis method were used. The research community included all the articles published in the last decade (2012-2022), of which 28 titles were selected as samples based on thematic content monitoring. The research data were collected by qualitative analysis of the studied documents. By analyzing the data, key factors in 4 dimensions, 13 factors and 53 categories including self-management of e-learning (including recognition of individual potentials, control of learning flow, self-regulation in e-learning); Educational self-management (including cognitive and meta-cognitive skills, identifying and searching for resources and databases, collaborative and cooperative learning, central research in e-learning); Self-motivation in e-learning (including attraction to the learning environment, intrinsic motivation, extrinsic motivation); E-learning self-evaluation (personalized evaluation, comprehensiveness in evaluation, self-reflection) were classified. According to the research findings, it is suggested that in the design related to electronic learning and education, individual abilities and individual learning capacities should be taken into account and special attention should be paid to the personalization of learning and its evaluation.

    Keywords: education, self-study, Learning, E-Learning
  • زینب اجلالی، حسین مومنی مهموئی*، مرضیه عالی
    هدف از پژوهش حاضر تحلیل محتوای هستی شناسانه داستان های مثنوی مبتنی بر رویکرد محتوایی آموزش تفکر و مناسبت آن با تربیت دینی مقطع ابتدایی بود. بدین منظور با روش تحلیل محتوای کیفی نخست مبانی نظری آموزش تفکر و تربیت دینی مطرح و ضمن اشاره به انتقادهای صورت گرفته از حافظه پروری از میان رویکردهای موجود، رویکرد محتوایی تبیین و در ادامه مضامین هستی شناسانه در این رویکرد معرفی و نهایتا داستان هایی از مثنوی که مرتبط با ساحت های هستی شناسانه فلسفی (خداشناسی، جهان شناسی و انسان شناسی) بود معرفی و نشان داده شد که هر داستان کدامیک از ساحت ها یا چند ساحت فلسفی را در درون خود دارد و مناسب استفاده در برنامه تربیت دینی دوره ابتدایی است. همچنین بیان گردید، حکایت های موجود در مثنوی مبتنی بر رویکرد محتوایی نیازمند بازنویسی است، به گونه ای که این داستان ها که دارای غنای ادبی بالایی است باید ساده سازی شوند تا بتوانند ضمن فراهم نمودن زمینه تامل و تفکر در کلاس، اهداف تربیت دینی مقطع ابتدایی که عمدتا آشنایی با مضامین خداشناسی، جهان شناسی و انسان شناسی است را به شکل مناسب تری فراهم نمایند.
    کلید واژگان: فلسفه برای کودکان, رویکرد محتوایی, مثنوی, مضامین فلسفی
    Zainab Ejlali, Hossein Momenimahmouei *, Marziye Aali
    The purpose of this study was to analyze the ontological content of Masnavi Stories based on the content approach of teaching thinking and its relevance to religious education in primary school. To this aim, the theoretical foundations of teaching thinking and religious education are presented via the method of qualitative content analysis. Then, given the criticisms of memory-based education, among the existing approaches, the content approach is explained and the ontological themes in this approach are introduced. Finally, the stories from Masnavi related to the philosophical ontological fields (theology, cosmology, and anthropology) are introduced and it is shown which of the philosophical fields is inside each story and whether they are suitable to be utilized in the religious education program of the elementary school. It is also stated that the anecdotes in Masnavi need to be rewritten based on a content approach so that these stories, which have a high literary richness, should be simplified to provide the ground for reflection and thinking in the class and meet the religious education objectives of the elementary school _ mainly familiarity with the topics of theology, cosmology and anthropology_ in more appropriate form.
    Keywords: philosophy for children, content approach, Masnavi, philosophical themes
  • اشرف اصیلیان *، حسین مومنی مهموئی، علی اکبر عجم

    هدف پژوهش طراحی و اعتباریابی الگوی برنامه ی درسی مکمل سازگار با مغز دانش آموزان ADHD بود.این پژوهش آمیخته، نوع اکتشافی بود در بخش کیفی از تحلیل اسنادی، تحلیل محتوای کیفی و مصاحبه با 17 نفر از خبرگان انجام و در بخش کمی، پرسشنامه ای با 10 مولفه و 180 خرده مولفه طراحی و با 40 نفر از خبرگان برنامه ریزی درسی، روانشناسی، علوم مغز اجرا شد. بر اساس بازخوردها، پرسشنامه اصلاح و در اختیار 419 نفر از خبرگان برنامه ریزی درسی، روانشناسی، علوم مغز و کارشناسان آموزش، مشاوره و معلمان مقطع ابتدایی مشهد قرار داده شد. اعتبار پرسشنامه را صاحبنظران تایید و روایی و پایایی داده ها به وسیله بررسی اعضا و آلفای کرانباخ (83/0) تایید شد. روش نمونه گیری کیفی، هدفمند و در بخش کمی از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای استفاده شد. برای اعتباریابی الگو از تحلیل مدل یابی معادلات ساختاری استفاده و با تحلیل عاملی مرتبه اول الگوی مزبور تایید شد. نتایج تحلیل عاملی تاییدی مرتبه دوم نشان داد که مولفه های 11 گانه (منطق، اهداف، محتوا، راهبردهای یاددهی یادگیری،ارزشیابی، فضای یادگیری، مواد و منابع، نقش معلم، زمان یادگیری، گروه‎بندی و ویژگی های فراگیر)احصا شده بار عاملی کافی را برای پیش بینی الگوی برنامه ی درسی مکمل سازگار با مغز دانش آموزان ADHD دارند. همچنین شاخص های(842/0= CMIN/DF)، (000/0= RMSEA)، (000/1 = CFI)، (005/1 = TLI)،(003/1 = IFI) و (974/ =RFI) بود. نتایج نشان داد که الگوی طراحی شده از برازش بسیار مطلوبی برخوردار است.

    کلید واژگان: اعتبارسنجی, برنامه درسی مکمل, بیش فعالی, کم توجه, سازگار با مغز
    ashraf asilian*, Hossein Momeni Mahmoui, aliakbar ajam

    The purpose of the research was to design and validate the supplementary curriculum model compatible with the brains of ADHD students. This research was a mixed, exploratory type in the qualitative part of document analysis, qualitative content analysis and interviews with 17 experts, and in the quantitative part, a questionnaire with 10 components and 180 sub-components were designed and implemented with 40 experts in curriculum planning, psychology, and brain sciences. Based on the feedback, the questionnaire was modified and given to 419 experts in curriculum planning, psychology, brain science, education experts, counseling and elementary school teachers in Mashhad. The validity of the questionnaire was confirmed by experts, and the validity and reliability of the data were confirmed by means of member checks and Cronbach's alpha (0.83). A qualitative, targeted sampling method was used in the quantitative part of the multi-stage cluster sampling method. Structural equation modeling analysis was used to validate the model and it was confirmed by first-order factor analysis. The results of the second-order confirmatory factor analysis showed that the 11 components (logic, goals, content, learning teaching strategies, evaluation, learning environment, materials and resources, teacher's role, learning time, grouping, and inclusive characteristics) have sufficient factor loading. To predict the brain-compatible supplemental curriculum pattern of students with ADHD. Also, the indexes (CMIN/DF = 0.842), RMSEA = 0.000, CFI = 1.000, TLI = 1.005, IFI = 1.003) and RFI = 974 Was. The results showed that the designed model has a very favorable fit.

    Keywords: Validation, Supplementary curriculum, Inactivity, Compatible with the brain
  • زهرا یزدی زاده، حسین مومنی مهموئی*، علی اکبر عجم، تورج فلاح مهنه
    توجه به رویکردهای نوین در آموزش نقش مهمی در رفع چالش های موجود آموزشی دارد. رویکرد آموزش ترکیبی، الگویی نوین در آموزش است که به تلفیق رویکرد مجازی و سنتی در آموزش می پردازد از سویی روش تدریس معکوس نیز به عنوان مدلی نوین در آموزش به شمار می آید. لذا هدف پژوهش حاضر شناسایی ابعاد و مولفه های الگوی برنامه درسی آموزش ترکیبی مبتنی بر روش تدریس معکوس می باشد. رویکرد پژوهش حاضر کیفی و روش آن سنتزپژوهی است. جامعه پژوهش کلیه مقالاتی هستند (124 مقاله) که از سال 2005 میلادی و 1390 شمسی تاکنون در مورد الگوی برنامه درسی موزش ترکیبی مبتنی بر روش تدریس معکوس در پایگاه های تخصصی و علمی ارائه شده اند. نمونه پژوهش 34 مقاله است که این تعداد بر اساس پایش موضوعی، اشباع نظری داده ها و به صورت هدفمند انتخاب شده اند. داده های پژوهش از تحلیل کیفی اسناد مورد مطالعه، گردآوری شده اند. با تجزیه و تحلیل داده ها، مولفه ها و شاخص های الگوی برنامه درسی آموزش ترکیبی مبتنی بر روش کلاس معکوس در 10 بعد، 42 محور و 136 مقوله شامل ابعاد ویژگی های فراگیران، ویژگی معلم، رویکردهای یاددهی-یادگیری، محتوا، محیط، عوامل زمینه ای، ویژگی های ارزشیابی، مزایا، الزامات و چالش ها و موانع شناسایی شدند.
    کلید واژگان: الگوی برنامه درسی, آموزش ترکیبی, تدریس معکوس, سنتزپژوهی
    Zahra Yazdizadeh, Hossein Momeni Mahmouei *, ALIAKBAR AJAM, Turaj Falah
    Attention to new approaches in education plays an important role in solving existing educational challenges. The combined teaching approach is a new model in education that combines virtual and traditional approaches in education. On the other hand, the reverse teaching method is considered as a new model in education. Therefore, the purpose of this study is to identify the dimensions and components of the combined education curriculum model based on reverse teaching method. The approach of the present study is qualitative and its method is synthesis research. The research population is all articles (124 articles) that have been presented in the specialized and scientific databases since 2005 and 2011 on the model of combined education curriculum based on reverse teaching method. The research sample is 34 articles, which are purposefully selected based on thematic monitoring, theoretical data saturation. Research data were collected from qualitative analysis of the studied documents. analyzing the data, components and indicators of the combined education curriculum model model based on the reverse class method in 10 dimensions, 42 axes and 136 categories including the dimensions of learners' characteristics, teacher's characteristics, teaching-learning approaches, Content, environment, contextual factors, evaluation characteristics, advantages, requirements and challenges and barriers were identified
    Keywords: Curriculum Model, Blended Education, Reverse Teaching, Research Synthesis
  • خیرالله بامری، حسین مومنی مهموئی*، مهدی زیرک، علی اکبر عجم
    هدف

    ارزشیابی برنامه های درسی یکی از اجزای مهم در طراحی برنامه های درسی و اجرای آن است، برنامه هایی که به درستی مورد ارزشیابی قرار بگیرند در زمینه رسیدن به اهداف خود موفق تر خواهند بود. هدف پژوهش حاضر  بررسی وضع موجود ارزشیابی برنامه های درسی دوره ابتدایی است.

    روش پژوهش: 

    این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش داده بنیاد انجام گرفت. جامعه ی آماری شامل کلیه کارگزاران دخیل در برنامه درسی دوره ابتدایی هستند که از طریق نمونه گیری هدفمند از نوع ملاک محور انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه ی نیمه ساختار یافته با ده نفر از معلمان، هفت نفر از سرگروه های آموزشی دوره آموزش ابتدایی، شش نفر از مدیران مدارس ابتدایی و هشت نفر از اساتید دانشگاه فرهنگیان در رشته علوم تربیتی - برنامه ریزی درسی جمع آوری شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شد. برای تامین روایی و پایایی از معیارهای لینکن و کوبا استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج پژوهش نشان دهنده ی بیست و یک مفهوم محوری و نه مقوله منتخب است که در قالب مدل پارادیمی شامل ارزشیابی نامتوازن برنامه های درسی به عنوان مقوله محوری و شرایط علی (مشتمل بر محورهایی چون؛ ضعف سواد طراحی ارزشیابی برنامه ریزان درسی،تقلیل گرایی در ارزشیابی، ضعف سواد سنجش و ارزشیابی مجریان و کمیت گرایی در ارزشیابی)، عوامل زمینه ای (مشتمل بر محورهایی چون؛ سازمانی، مدرسه ای و کلاسی)، عوامل راهبردی (مشتمل بر محورهایی چون تغییر رویکرد ارزشیابی برنامه های درسی، تخصص محوری در اجرای ارزشیابی و شبکه سازی در حوزه طراحی ارزشیابی برنامه درسی) شرایط مداخله ای تسهیل گر(مشتمل بر محورهایی چون توسعه حرفه ای معلمان، تقویت دیدگاه انتقادی به برنامه درسی و حمایت و پشتیبانی سازمانی)، شرایط مداخله گر محدودکننده(مشتمل بر محورهایی چون موانع فردی، اجرایی و فرهنگی - ساختاری) و راهبردها و پیامد (کاهش اثربخشی و کارایی برنامه درسی) سازمان یافت.

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج می توان نتیجه گرفت وضعیت ارزشیابی برنامه های درسی در دوره ابتدایی در سطوح سه گانه برنامه های درسی قصد شده، اجرا شده و کسب شده مطلوب نیست و ضرورت توجه به بهبود سواد سنجش و ارزشیابی معلمان و برنامه ریزیان درسی در این زمینه لازم است.

    کلید واژگان: ارزشیابی, برنامه درسی, دوره آموزش ابتدایی, گرندد تئوری
    Khairola Bameri, Hossain Momenimahmouei *, Mehdi Zirak, Aliakbar Ajam
    Objective

    Curriculum evaluation is one of the important components in curriculum design and implementation, programs that are properly evaluated will be more successful in achieving their goals. The purpose of the current research is to investigate the current situation of evaluation of elementary school curricula.

    Methods

    This research was conducted with a qualitative approach and a data-based method. The statistical population includes all agents involved in the curriculum of the elementary school, who were selected through purposeful criterion-based sampling. The data were collected through semi-structured interviews with ten teachers, seven heads of educational groups of primary education, six principals of primary schools, and eight professors of Farhangian University in the field of educational sciences - mass curriculum planning. was brought In order to analyze the data, open, axial and selective coding method was used. Lincoln and Cuban criteria were used to ensure validity and reliability.

    Results

    The results of the research show twenty-one core concepts and nine selected categories, which, in the form of a paradigmatic model, include unbalanced evaluation of curricula as a core category and causal conditions (including axes such as: lack of literacy in the evaluation design of curriculum planners, reductionism in evaluation, weak assessment and evaluation literacy of the implementers and quantification in evaluation), contextual factors (including axes such as; organizational, school and class), strategic factors (including axes such as changing the approach of program evaluation curriculum, core expertise in the implementation of evaluation and networking in the field of curriculum evaluation design (facilitating intervention conditions) including such areas as professional development of teachers, strengthening the critical view of the curriculum and support organizational), restrictive intervening conditions (including axes such as individual, executive and cultural-structural barriers) and strategies and consequences (reduction in the effectiveness and efficiency of the curriculum) of the organization.

    Conclusion

    According to the results, it can be concluded that the evaluation status of the curricula in the primary period in the three levels of the intended, implemented and acquired curricula is not favorable and the need to pay attention to the improvement of the assessment and evaluation literacy of the teachers and the program. Curriculum is necessary in this field.

    Keywords: Evaluation, Curriculum, Elementary Education course, Grand theory
  • فرزاد افشاری، امید ونداد*، مهدی زیرک، حسین مومنی مهموئی
    مقدمه

    آموزش علوم پزشکی به سبب ارتباط با سلامت مردم، نسبت به سایر آموزش ها از ویژگی های خاصی برخوردار بوده و یکی از راه حل های اصلی جهت ارتقاء و بهبود کیفیت آموزش در گروه های پزشکی، اعتباربخشی آموزشی می باشد. از اینرو پژوهش حاضر با هدف شناسایی و رتبه بندی عوامل موثر براجرای مناسب اعتباربخشی دردانشگاه علوم پزشکی بمنظور بهبودکیفیت آموزش پزشکی انجام شد.

    روش ها

    روش پژوهش از نوع کیفی و جمع آوری داده ها کتابخانه ای- میدانی بود. نمونه آماری 25 نفر از خبرگان در رشته های مرتبط بودند که به روش هدفمند انتخاب شدند. سپس ابعاد و مولفه های استخراج شده از منابع با استفاده از روش دلفی و پانل خبرگان نهایی شدند.

    یافته ها

    نتایج نشان دادکه ابعاد و مولفه های موثر بر اعتباربخشی شامل ابعاد: اهداف و رسالت های دانشگاه (4مولفه)، مدیریت (4مولفه)، کادرآموزش (4مولفه)، فراگیران (5مولفه)، ساختارسازمانی (5مولفه)، شهروندی سازمانی (3مولفه)، منابع انسانی (4مولفه)، مدیریت مالی (6مولفه)، فضای آموزشی اداری (4مولفه)، فناوری اطلاعات (3مولفه)، خدمات وتسهیلات (3مولفه)، منابع یادگیری (4مولفه)، فرایند یاددهی-یادگیری (3مولفه)، آموزش بالینی ودرمانگاهی (12مولفه)، خدمات پژوهشی (4مولفه)، برنامه های فرهنگی (3مولفه)، نوآوری وکارآفرینی (3مولفه)، همکاری های بین المللی (3مولفه)، ارزیابی وتضمین کیفیت (6مولفه) واعتبارسنجی (10مولفه) می باشد.

    نتیجه گیری

    با توجه به ارایه مشترک آموزش علوم پزشکی با نظام خدمات درمانی و عدم توجه به مولفه های آموزش بالینی ودرمانگاهی، بازنگری استانداردها و شاخص ها به منظوراستقرار نظام اعتباربخشی در دانشگاه های علوم پزشکی ضروری می باشد.

    کلید واژگان: اعتباربخشی, بیمارستان های آموزشی, کیفیت آموزش پزشکی, طراحی مدل
    Farzad Afshari, Omid Vandad*, Mehdi Zirak, Hossein Momeni Mahmouei
    Introduction

    Medical education has special features compared to other educations due to its relationship with public health, and one of the main solutions to improve the quality of education in medical groups is educational accreditation. Therefore the purpose of this study is to identify and rank the effective factors for proper accreditation in the University of Medical Sciences in order to improve the quality of medical education.

    Methods

    The research method was qualitative and data collection was library-field. The statistical sample consisted of 25 experts in related fields who were selected by purposive sampling. Then the dimensions and components extracted from the sources were finalized using the Delphi method and the panel of experts.

    Results

    After performing three Delphi rounds, the results showed that the dimensions and components affecting accreditation include: University goals (4 components), management (4 components), educating staff (4 components), learners (5 components), organizational structure (5 components), organizational citizenship (3 components), human resources (4 components), financial management (6 components), compulsory educational space (4 components), information technology (3 components), services and facilities (3 components), learning resources (4 components), teaching-learning process (3 components), clinical and clinic education (12 components), research services (4 components), cultural programs (3 components), innovation and entrepreneurship (3 components), international cooperation (3 components), Evaluation and quality assurance (6 components) and validation (10 components).

    Conclusion

    Considering the joint presentation of medical education with the medical services system and not paying attention to the components of clinical and hospital education, Review of standards and indicators is necessary in order to establish an accreditation system in medical universities

    Keywords: accreditation, educational hospitals, quality of medical education, model design
  • رسول صفرزایی، حسین مومنی مهموئی*، احمد اکبری، تورج فلاح مهنه

    هدف پژوهش حاضر بررسی وضع موجود آموزش قرآن کریم در دوره ابتدایی است. این پژوهش با رویکرد کیفی و روش داده بنیاد انجام گرفت. مشارکت کنندگان در پژوهش شامل کلیه کارگزاران دخیل در برنامه درسی آموزش قرآن کریم در مقطع ابتدایی بودند که از طریق نمونه گیری هدفمند از نوع ملاک محور انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه ی نیمه ساختار یافته با دوازده نفر از معلمان مقطع ابتدایی، هشت نفر از دانش آموزان، پنج نفر از والدین دانش آموزان، شهر زاهدان جمع آوری شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش کدگذاری استفاده شد. برای بررسی اصالت و اطمینان پذیری از معیارهای لینکن و کوبا استفاده شد. نتایج در قالب مدل پارادیمی شامل گسست آموزشی در برنامه آموزش قرآن کریم به عنوان مقوله‏ی محوری و شرایط علی (نگاه غیر کارشناسی به برنامه درسی قرآن کریم)، عوامل زمینه ای (عوامل محیطی - زمینه ای)، شرایط تسهیل گر(حمایت بعد رفتاری)، شرایط محدودکننده (چالش های درون سازمانی و برون سازمانی)، راهبردها (بهسازی سازمانی و فرآیند آموزشی) و پیامد (بی انگیزگی و عدم یادگیری مهارت قرآنی) سازمان یافت.

    کلید واژگان: قرآن کریم, روخوانی و روان خوانی, مقطع ابتدایی و نظریه داده بنیاد
    Rasul Safarzai, Hosein Momenimamouei *, Ahmad Akbari, Turaj Falah Mehne

    The purpose of the present study is to investigate the current situation of teaching the Holy Quran in the elementary school. This research was conducted with a qualitative approach and data-based method. The participants in the research included all agents involved in the curriculum of teaching the Holy Qur'an at the primary level, who were selected through purposeful sampling of the criterion-oriented type. Data were collected through semi-structured interviews with twelve primary school teachers, eight students, and five students' parents in Zahedan city. In order to analyze the data, the coding method was used. Lincoln and Cuban criteria were used to check authenticity and reliability. The results in the form of a paradigmatic model include the educational gap in the teaching program of the Holy Quran as a central category and causal conditions (a non-expert view of the curriculum of the Holy Quran), contextual factors (environmental-contextual factors), facilitating conditions. (behavioral support), limiting conditions (intra-organizational and extra-organizational challenges), strategies (organizational improvement and educational process) and consequences (lack of motivation and lack of learning Quranic skills) were organized.

    Keywords: the Holy Qur'an, reciting, elementary level, data theory of the foundation
  • ناهید یساول، هادی پورشافعی*، حسین مومنی مهموئی، احمد اکبری

    هدف پژوهش حاضر بررسی مولفه های منتورینگ همتا برای معلمان است. رویکرد پژوهش حاضر کیفی و روش آن مرور سیستماتیک براساس مدل رایت و همکاران(2007) است. جامعه پژوهش، متشکل از 623 مقاله درباره مولفه های منتورینگ همتا برای معلمان است که بین سال های 2014 تا 2023 میلادی در مجلات علمی معتبر ارایه شده اند. نمونه پژوهش شامل 30 مقاله است که به صورت هدفمند جمع آوری و براساس پایش موضوعی داده ها انتخاب شده اند. داده های پژوهش از تحلیل کیفی اسناد مورد مطالعه، گردآوری شده اند. بر اساس تجزیه و تحلیل داده ها، مولفه های منتورینگ همتا برای معلمان در 6 بعد و 18عامل طبقه بندی شدند. این ابعاد شامل بعد مولفه های فردی-شخصیتی(مشتمل بر عوامل؛ شخصی سازی، مدیریت فرآیند، انگیزش و علاقه و ویژگی شناختی)، بعد اجتماعی-فرهنگی(مشتمل بر عوامل؛ توجه به فرهنگ یادگیری، ایجاد اجتماعات حرفه ای و هم کنشی موثر)، بعد سازمانی(مشتمل بر عوامل؛ حمایت و پشتیبانی) و بعد مولفه های مشاوره ای(مشتمل بر عوامل؛ مهارت های ارتباطی، اخلاق مداری و نظارت بالینی)، مولفه های آموزشی (مشتمل بر عواملی چون؛ تخصص محوری، یادگیری مشارکتی، آموزش اصیل و فناوری آموزشی) و مولفه های پژوهشی (مشتمل بر عواملی چون؛ مهارت های پژوهشی و تلفیق نظریه و عمل) است.

    کلید واژگان: مولفه, منتورینگ همتا, منتورینگ و معلمان
    Nahid Yasavol, Hadi Pourshafei *, Hossain Momeni Mahmouei, Ahmad Akbari

    The purpose of the present study is to investigate the components of peer mentoring for teachers. The approach of the present research is qualitative and its method is a systematic review based on the model of Wright et al. (2007). The research community consists of 623 articles about the components of peer mentoring for teachers that were presented in reputable scientific journals between 2014 and 2023. The research sample includes 30 articles that were purposefully collected and selected based on thematic data monitoring. The research data were collected from the qualitative analysis of the studied documents. Based on the data analysis, the components of peer mentoring for teachers were classified into 6 dimensions and 18 factors. These dimensions include the dimension of individual-personality components (including factors; personalization, process management, motivation and interest and cognitive characteristics), socio-cultural dimension (including factors; attention to learning culture, creating professional communities and effective interaction), organizational dimension (including factors; support) and consulting components dimension (including factors; communication skills, ethics and clinical supervision), educational components (including factors such as expertise) core, collaborative learning, authentic education and educational technology) and research components (including factors such as research skills and the integration of theory and practice).

    Keywords: Component, peer mentoring, mentoring, teachers
  • سنتزپژوهی شاخص ها و مولفه های برنامه درسی مبتنی بر استیم برای دانش آموزان دارای نیازهای ویژه
    مریم عظیمی روشن، حسین مومنی مهموئی*، یوسف مهدی پور، علی اکبر عجم

    هدف پژوهش حاضر، بررسی شاخص ها و مولفه های برنامه درسی مبتنی بر استیم برای دانش آموزان دارای نیاز ویژه است. رویکرد پژوهش حاضر، کیفی و روش آن سنتز پژوهی بر اساس مدل روبرتس و همکاران (2006) است. جامعه پژوهش کلیه مقالاتی هستند (211 مقاله) که از سال 2009 تا 2023 میلادی در مورد برنامه درسی مبتنی بر استیم برای دانش آموزان دارای نیاز ویژه در پایگاه های علمی و تخصصی ارائه شده اند. نمونه پژوهش 31 مقاله است که این تعداد بر اساس پایش موضوعی، اشباع نظری داده ها و به صورت هدفمند انتخاب شده اند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از رویکرد تحلیل مضمون استفاده شد. برای تامین روایی و پایایی از مضمون گذاری مجدد یافته ها طبق روش اسکات (2012) استفاده شد نتایج نشان دهنده 78 درصد توافق بین ارزشیابان در مضامین بود. داده های پژوهش از تحلیل کیفی مقالات مورد مطالعه، گردآوری شده اند. با تجزیه و تحلیل داده ها، ابعاد استیم در برنامه درسی دانش آموزان دارای نیاز ویژه در 5 بعد، 14 عامل و 58 مقوله شامل بعد عوامل فردی (شامل مولفه هایی چون معلم، دانش آموز)؛ بعد الزامات فرایندی (جامعیت بخشی به تلفیق، نوآوری و خلاقیت و مهارت محوری)؛ بعد راهبرد آموزش (مساله محوری، آموزش همیارانه و مشارکتی، تلفیق بازی و یادگیری و امکانات رفاهی)، الزامات محیطی(محیط ساختار مند، محیط حمایتی و محیط فناورانه) و ارزشیابی (مشتمل بر شاخص هایی چون، شخصی سازی ارزیابی، جامعیت در ارزیابی و ارزیابی مهارت محور) طبقه بندی شدند. نتایج نشان داد که تلفیق استیم در برنامه های درسی فراگیران دارای نیاز ویژه نیازمند توجه به تمام ابعاد و عناصر برنامه های درسی است

    کلید واژگان: برنامه درسی, سنتزپژوهی, استیم, دانش آموزان دارای نیاز ویژه
    Synthesis and Research of STEAM-based Curriculum Indicators and Components for Students with Special Needs
    Maryam Azimi Roshan, Hossein Momeni Mahmouei *, Yousef Mahdipour, Aliakbar Ajam

      The purpose of the current research is to investigate the indicators and components of the STEAM-based curriculum for students with special needs. The approach of the current research is qualitative and its method is research synthesis. The research population included all articles (211 articles) that were published from 2009 to 2023 about STEAM in the curricula of students with special needs. The sample of the research included 31 articles, which were selected based on thematic monitoring, theoretical saturation of data in a purposive manner. By analyzing the data, the dimensions of STEAM were identified in the curriculum of students with special needs in five dimensions, 14 factors and 58 categories including the dimension of individual factors (including components such as teacher, student); The dimension of process requirements; The dimension of education strategy, environmental requirements (structured environment, supportive environment and technological environment) and evaluation (including indicators such as personalization of evaluation, comprehensiveness in assessment and skill-oriented assessment). The results showed that the integration of STEAM in the curricula of students with special needs requires attention to all dimensions and elements of the curriculum.

    Keywords: Curriculum, Students with Special Needs, Synthesis research, STEAM
  • عباس احدپور ثمرین، یوسف مهدی پور*، حسین مومنی مهموئی
    مقدمه و هدف

    در پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوری اطلاعات جزء پژوهش های آمیخته (کیفی- کمی) بود. جامعه آماری در بخش کیفی شامل خبرگان دانشگاهی و سازمانی شامل کارشناسان مطلع به امر آموزش و در بخش کمی شامل تمامی امدادگران و نجاتگران هلال احمر شهر تهران  در سال 2020  بودروش شناسی پژوهش: در این حجم نمونه در بخش کیفی با اشباع نظری (20 نفر) و در بخش کمی بر اساس فرمول کوکران 335 نفر برآورد شد. برای انتخاب نمونه در بخش کیفی از نمونه گیری هدفمند و در بخش کمی از نمونه گیری تصادفی طبقه ای استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها، در بخش کیفی، مصاحبه و در بخش کمی، پرسشنامه محقق ساخته بر مبنای مقیاس 5 گزینه ای بود. روایی پرسشنامه از نظر صوری و محتوایی از طریق 10 نفر از خبرگان شامل: اعضای مصاحبه شونده و خبرگان دانشگاهی، روایی همگرا از طریق محاسبه میانگین واریانس استخراج شده و روایی واگرا از طریق محاسبه جذر AVE به تایید رسید. پایایی پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه 86/0 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آلفای کرونباخ، میانگین واریانس استخراج شده (AVE)، ماتریس جذر AVE، کولموگروف اسمیرنف، تحلیل عاملی تاییدی، همبستگی پیرسون و t تک نمونه ای استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج به دست آمده به شناسایی 25 مولفه و 81 شاخص منجر شد که 8 بعد اصلی که محیط آموزش (0.735)، یادگیرندگان (0.623)، اجرای برنامه آموزشی (0.615)، نیازسنجی شایستگی (0.563)، طراحی و برنامه ریزی آموزشی (0.504)، تهیه رویکرد انتخاب شایستگی (0.420)، ارزشیابی آموزشی (0.397) و بازنگری و بروزرسانی فرآیند و برنامه آموزشی (0.341) به ترتیب اولویت ابعاد آموزش مبتنی بر شایستگی می باشند.

    بحث و نتیجه گیری

    به نظر می رسد الگوی ارایه شده از درجه تناسب مناسبی برخوردار بود. مزیت به کارگیری شایستگی برای طراحی برنامه آموزشی از یک سو تشخیص دقیق تر نیازهای آموزشی و افزایش کارآیی آموزش ها و از سوی دیگر، کاربردی بودن آموزش ها و پرهیز از انتقال دانش صرف است.

    کلید واژگان: شایستگی, آموزش مبتنی بر شایستگی, برنامه آموزش, امدادگران و نجات گران هلال احمر
    Abbas Ahadpour Samarin, Yousef Mehdipour *, Hosein Momeni Mahmouei
    Introduction

    This research was aimed at Designing and validating an Education Model based on the Competencies of Red Crescent Rescuer. The statistical population in the qualitative section consisted of Academic and organizational experts, including experts in education. The sample size is estimated in the qualitative section with the saturated saturation (20 people) and in the quantitative section 335 Members of Rescuers and rescuers of the Red Crescent in Tehran according to the Cochran formularesearch

    methodology

    A sample of qualitative sample was used for purposeful sampling and in a small part of the compilation sampling (Straight random sampling). The data collection tool was interviewed in the qualitative section and in the quantitative section the questionnaire was based on the 5-point scale. Validity of the questionnaire from a formal and content perspective through several experts, convergence validity was calculated by calculating the mean of variance extracted and cross-check validity was verified by calculating AVE optimization. Reliability questionnaire through Cronbach's alpha for the whole questionnaire was 0.86 Data were analyzed using Cronbach's, AVE, AVE, K-S, confirmatory statistical analysis, Pearson correlation,  scorecard rating and used techniques.

    Findings

    The results led to the identification of 25 components and 81 indicators, of which 8 main dimensions are educational environment (0.735), learners (0.623), implementation of educational program (0.615), competency assessment (0.563), design and educational planning (0.504) , Preparation of competency selection approach (0.420), educational evaluation (0.397) and review and updating of the training process and program (0.341) are the priority dimensions of competency-based education, respectively

    Conclusion

    It seems that to the proposed model had a good degree of fit. The advantage of using competency to design a curriculum is, on the one hand, a more accurate identification of educational needs and increase the efficiency of training, and on the other hand, the practicality of training and avoidance of knowledge transfer.

    Keywords: Competency, Competency-based training, training program, Red Crescent rescuers
  • سنتزپژوهی مولفه های برنامه درسی آموزش روخوانی و روان خوانی قرآن کریم برای فراگیران دوره ابتدایی
    رسول صفرزایی، حسین مومنی مهموئی*، احمد اکبری، تورج فلاح مهنه

    آموزش قرآن کریم بخش مهمی از برنامه های درسی فراگیران دوره ابتدایی را تشکیل می دهد این مهم علاوه بر نقشی که در تثبیت هویت دینی فراگیران دارد موجب تحقق سایر اهداف تربیتی در نظام آموزشی می شود. شناخت مولفه ها و شاخص های برنامه درسی آموزش روخوانی و  زمینه طراحی الگویی جامع در زمینه تربیت دینی را فراهم می آورد. لذا هدف پژوهش حاضر شناسایی مولفه های الگوی برنامه درسی آموزش روخوانی و روان خوانی قرآن کریم است. رویکرد پژوهش حاضر کیفی و روش آن سنتزپژوهی است. جامعه پژوهش کلیه مقالاتی می باشند (134 مقاله) که از سال 2012 میلادی و 1389 شمسی تاکنون  در مورد مولفه های برنامه درسی آموزش روخوانی و روان خوانی قرآن کریم در پایگاه های تخصصی و علمی ارائه شده اند. نمونه پژوهش 30 مقاله است که این تعداد بر اساس پایش موضوعی، اشباع نظری داده ها و به صورت هدفمند انتخاب شدند. داده های پژوهش از تحلیل کیفی اسناد مورد مطالعه، گردآوری شده اند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل محتوا به شیوه مقوله بندی برمبنای الگوی سنتزپژوهی روبرتس استفاده شده است. جهت بررسی اعتبار یافته ها از کدگذاری مجدد یافته ها بر مبنای روش اسکات (2012) استفاده شده و ضریب توافق بین ارزشیابان 74 درصد محاسبه گردید. مولفه های الگوی برنامه درسی آموزش روخوانی و روان خوانی قرآن کریم در 5 بعد، 18 محور و 76 مقوله شامل مولفه های رویکردی آموزش، مولفه های روشی در آموزش، مولفه های مرتبط با معلم، الزامات محیطی و ارزشیابی شناسایی شدند.

    کلید واژگان: مولفه, برنامه درسی, روخوانی قرآن کریم, روان خوانی قرآن کریم, سنتزپژوهی
    Synthesizing the components of the curriculum for recitation and recitation of the Holy Quran for primary school students
    Rasol Safarzai, Hossein Momeni Mehmoui*, Ahmad Akbari, Torj Falah Mehne

    The teaching of the Holy Qur'an forms an important part of the curriculum of primary school students. This important role, in addition to its role in establishing the religious identity of the students, leads to the realization of other educational goals in the educational system. Knowing the components and indicators of the recitation education curriculum and providing the context for designing a comprehensive model in the field of religious education. Therefore, the aim of the current research is to identify the components of the curriculum model for recitation and recitation of the Holy Quran. The approach of the current research is qualitative and its method is synthesis research. The research community is all the articles (134 articles) that have been presented in specialized and scientific databases since 2012 and 2019 regarding the curriculum components of reciting and recitation of the Holy Quran. The sample of the research is 30 articles, which were selected based on thematic monitoring, theoretical data saturation, and purposefully. The research data were collected from the qualitative analysis of the studied documents. In order to analyze the data, content analysis was used in the method of categorization based on Roberts' synthesis research model. In order to check the validity of the findings, the recoding of the findings was used based on Scott's method (2012) and the agreement coefficient between the evaluators was calculated as 74%. The components of the curriculum model for reciting and recitation of the Holy Quran were identified in 5 dimensions, 18 axes and 76 categories, including educational approach components, methodological components in education, teacher-related components, environmental requirements and evaluation.

    Keywords: Component, Curriculum, Recitation Of The Holy Quran, Synthesis Study
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • حسین مومنی مهموئی
    حسین مومنی مهموئی
    (1387) دکتری برنامه ریزی درسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تربت حیدریه
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال