مبانی فلسفی معنویت در اسلام (با نگاهی به تفاوت آن با رویکرد غیردینی)
دو رویکرد متفاوت را میتوان در تلقی از معنویت جستوجو کرد: رویکرد دینی و رویکرد غیردینی. در دین اسلام، معنویت همواره به عنوان عنصر اصلی در دینداری و تربیت دینی مورد تاکید است، در حالی که معنویتگرایی جدید، رسیدن به معنویت را فارغ از دین پیگیری میکند. هدف پژوهش حاضر، مطالعه مبانی فلسفی معنویت از نگاه اسلام است.
روش:
پژوهش حاضر، با روش توصیفی-تحلیلی، مبانی فلسفی معنویت در تفکر اسلامی را مورد مطالعه قرار داده و با روش مقایسهای، به تفاوت مبانی فلسفی معنویت دینی و غیردینی اشاره کرده است.
یافتهها:
معنویت در تفکر اسلامی، قلمرو مربوط به عوالم برتر از ملک و ماده و ناظر به مبدا و معاد عالم است. همچنین این معنویت، ابعاد مختلف وجودی انسان و نیز انواع روابط انسانی را در برمیگیرد. در مقابل، گستردگی تجربه معنوی در رویکردهای جدید، به گونهای است که شامل ارتباط انسان با «واقعیت متعالی» به هر شکل میشود. نگرش غیردینی به معنویت، تکثرگرایی در معنویت را دامن میزند که با محذور جدی معرفتشناختی مواجه است.
نتیجهگیری:
در هستیشناسی معنویت، از منظر اسلامی برای عالم و همه مخلوقات دو ساحت در نظر گرفته میشود: ساحت ملکوت و ساحت ملک؛ اما رویکرد غیردینی که معنویت را فارغ از ارتباط انسان با مبدا و معاد جستجو میکند، فاقد بنیادهای هستیشناختی استوار است. در معرفتشناسی معنویت، معنویت اسلامی، انسان را به نحوه خاصی از معرفت میرساند که متعلق آن، عالم غیب است و این معنویت در سطح فرد و جامعه، قابل شناخت است؛ اما در رویکردهای اثباتگرایانه و علمگرایانه افراطی، تنها شناخت تجربی و علمی معتبر است و معنویت چندان قابل شناخت نیست. در ارزششناسی معنویت، سنخ ارزشهای معنوی که ادیان الهی انسان را بدان فرا میخوانند، متفاوت از ارزشهای معنوی است که رویکردهای غیردینی ارایه میکنند.
ارزش شناسی ، دین ، معرفت شناسی ، معنویت ، هستی شناسی
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.