پیش بینی رضایت زناشویی بر اساس خودکارآمدی جنسی و طرحواره های ناسازگار اولیه در زنان متاهل
یکی از مشکلات عمده در زنان متاهل خودکارآمدی جنسی پایین و وجود طرحوارهای ناسازگار اولیه است که بر میزان رضایت زناشویی آنها تاثیر دارد.
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی رضایت زناشویی بر اساس خودکارآمدی جنسی و طرحواره های ناسازگار اولیه در زنان متاهل به اجرا در آمد.
روش پژوهش از نوع توصیفی و همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش عبار است از کلیه زنان سنین 30-50 ساله متاهل ساکن در منطقه 4 تهران که تعداد 100 نفر از زنان متاهل با روش نمونه گیری از نوع در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه رضایت زناشویی اینریچ (1989)، پرسشنامه طرحواره یانگ (1994) و پرسشنامه خودکارآمدی جنسی (1392) بودند و جهت تحلیل آماری داده ها ضمن رعایت مفروضههای آزمون آماری از آزمون همبستگی پیرسون و آزمون رگرسیون سلسله مراتبی استفاده شد.
یافتهها:
نتایج نشان داد که متغیر خودکارآمدی جنسی 7/26 درصد از واریانس رضایت زناشویی را به صورت مثبت و معنادار در زنان متاهل تبیین میکند (01/0 p<، 278/0=β)و با اضافه شدن متغیر طرحوارههای ناسازگار اولیه به متغیر خودکارآمدی جنسی، 8/55 درصد از واریانس رضایت زناشویی را در زنان تبیین و پیش بینی می-کند (01/0 p<، 715/39= F) و بین این متغیرها رابطه متقابل برقرار است. لذامیتوان نتیجهگیری کرد که فرضیه های پژوهش تایید شد و خودکارآمدی جنسی و طرحوارههای ناسازگار اولیه، رضایت زناشویی را در زنان متاهل 30-50 ساله را پیش بینی میکند و در رضایت زناشویی نقش معناداری دارد.
نتیجهگیری:
با افزایش خودکارآمدی جنسی و کاهش طرحوارههای اسازگار اولیه میتوان می توان رضایت زناشویی را در زنان متاهلی را افزایش داد و ایجاد محیط سرشاز از خودکارآمدی با عملکرد بهتر در زندگی زناشویی رابطه دارد.