تاملی در نسبت عقود غیرمعین و عقد صلح
با توجه به گستره وسیع صلح می توان عقود غیرمعین را با عنوان صلح منعقد کرد، اما آیا هر توافق خارج از عقود معین لزوما صلح تلقی می گردد و نیازی به قصد عنوان صلح یا مضمون آن برای انعقاد این عقد وجود ندارد؟ آیا صلح نیز مانند سایر عقود معین مضمون خاص خود را دارد که باید مورد قصد قرار گیرد یا ویژگی صلح، چارچوب نداشتن آن است؟ برخی حقوق دانان معتقدند عقد صلح مفهومی معادل با ماده 10 ق. م. دارد و با وجود صلح که تمامی عقود معین را در پوشش خود می گیرد به ماده 10 نیازی نیست. به نظر می رسد افزون بر مخالفت دیدگاه ترادف عقد غیرمعین و صلح با فقه و قانون مدنی که صلح را دارای مضمونی خاص می دانند، به دلایل دیگر نیز این دیدگاه قابل پذیرش نیست. نخست، صلح نوعی از تراضی است که منشا آن تسالم است نه هر تراضی خارج از عقود معین. دوم، صلح می تواند در مقام عقود معین نیز واقع گردد. سوم، صلح لزوما عقدی لازم است و عقد غیرمعین ممکن است جایز باشد. چهارم، در صلح مبتنی بر مسامحه علم تفصیلی لازم نیست، ولی در عقود غیرمعین شرایط اساسی از جمله علم تفصیلی لازم است. تنها در جایی می توان یک عقد غیرمعین را صلح دانست که طرفین قصد انشای تسالم را داشته یا سیاق آن از حل و فصل یا جلوگیری از نزاعی حکایت نماید.
-
امکان سنجی استناد به اصول و قواعد فقه در توصیف عقد؛ مطالعه موردی اختلافات مورد ابتلاء
، محمدمهدی الشریف*،
پژوهشنامه حقوق اسلامی، پاییز 1403 -
ضابطه توصیف عقد مبتنی بر تحلیل تراضی متعاقدین در حقوق ایران، فقه امامیه و حقوق فرانسه
، محمدمهدی الشریف*،
پژوهشنامه حقوق تطبیقی، پاییز 1403 -
توصیف عقد در عقود مختلط در حقوق ایران، فقه امامیه و حقوق فرانسه
، محمدمهدی الشریف*،
مجله مطالعات حقوق تطبیقی، بهار و تابستان 1401