ارائه مدل ساختاری رابطه کمال گرایی و امید به زندگی مدیران: نقش میانجیگری هوش معنوی
از سوی دیگر امروزه سازمان ها در دنیای پویا و پرمخاطره امروزی برای اینکه بتوانند بقای خودشان را تحکیم بخشند، باید مدیران و کارکنان خود را ملزم به رعایت اصول اخلاقی و فراگیری هوش اخلاقی نمایند؛ لذا هدف از پژوهش حاضر، ارایه مدل ساختاری رابطه کمال گرایی و امید به زندگی با نقش میانجی گری هوش معنوی در مدیران دانشگاه آزاد اسلامی استان مازندران بود.
این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، جزء مطالعات ساختاری بود. جامعه آماری آن را، کلیه مدیران و معاونین واحدها، مدیران و معاونین دانشکده ها و مدیران گروه های دانشگاه های آزاد اسلامی استان مازندران به تعداد 542 نفر تشکیل می دادند که بر اساس فرمول کوکران تعداد 225 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسش نامه کمال گرایی اسدپور (1396)، پرسش نامه امید به زندگی اشنایدر و همکاران (1991) و پرسش نامه هوش معنوی کینگ (2008) استفاده شد. روایی صوری و محتوایی و سازه ابزارها به تایید رسید و پایایی آنها با استفاده از آزمون ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی محاسبه که از نظر آماری مورد تایید است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های رگرسیون تک متغیره و معادلات ساختاری استفاده شد.
نتایج نشان داد که؛ مسیرهای مستقیم توسط متغیرهای کمال گرایی و هوش معنوی بر امید به زندگی اثر مستقیم و معناداری دارا هستند و همچنین با توجه به مسیر غیر مستقیم اثر کمال گرایی با میانجیگری هوش معنوی بر امید به زندگی مورد تایید واقع گردید.
با توجه به نقش و هوش معنوی بر امید به زندگی لازم است در سازمان ها جهت ارتقاء هوش معنوی برنامه ریزی شود و آثار مخرب و منفی کمال گرایی شناسایی و آموزش داده شود.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.