رهیافت جامعه شناسی نقش احزاب در انقلاب های تونس، مصر و لیبی
امروزه جنبش های اجتماعی، به یکی از ابزارهای مهم برای پیگیری خواسته های مردمی تبدیل شده است و احزاب، یکی از اثرگذارترین عامل انسجام و سازمان دهی مطالبات مردمی است. انقلاب های اخیر در کشورهای عربی، نمونه بارز این جنبش ها هستند. این انقلاب ها، در شرایطی رخ داد که در هر سه کشور، فراخوان ها و اعتراض های مردمی خودجوش و بدون رهبری یا سازمان دهی از طرف احزاب بوده است. هدف از انجام پژوهش حاضر، این است که چرا احزاب در تحولات انقلابی سه کشور تونس، مصر و لیبی، نقش موثر و مهمی نداشته اند؟
مقاله حاضر، یک پژوهش توصیفی - تحلیلی است و روش گردآوری، بر پایه اطلاعات کتابخانه ای است.
در آستانه انقلاب، نظام های سیاسی کشورهای تونس، مصر و لیبی، جمهوری با روسای مادام العمر بود که در اصل چندان تفاوتی با نظام های پادشاهی نداشتند. در این نظام ها، نه تنها نهادهای دموکراسی؛ مثل احزاب فعال، مشارکت مردم در زمینه های سیاسی، اقتصادی و نیز پاسخ گویی نهاد دولت وجود نداشت، بلکه همه ویژگی های نظام های دیکتاتوری در آن ها دیده می شد. از این رو، در هر سه کشور، اعتراضات گسترده مردمی، بدون هیچ رهبری یا سازمان دهی گروهی شکل گرفت که درنهایت منجر به سقوط نظام های سیاسی حاکم در این کشورها شد.
مطالعات نشان می دهد که با توجه به جامعه شناسی سیاسی پیش از انقلاب ها در این سه کشور و به دلایلی که در مقاله به آن پرداخته شده است، احزاب نقش موثری در شکل گیری انقلاب در کشورهای نامبرده نداشته اند؛ ولی در شرایط پس از انقلاب و در دسته بندی های سیاسی بعد از آن حضور داشتند.
انقلاب های عربی ، احزاب ، تونس ، مصر ، لیبی
-
انقلاب ثور 1357 و شورش های مردمی در افغانستان؛ زمینه ساز حمله شوروی
، علی غفرانی*
نشریه مطالعات تاریخی جنگ، زمستان 1402 -
تحلیل کنش های گفتاری در استنادات قرآنی منابع دوره صفویه (مطالعه موردی تاریخ ایلچی نظام شاه)
علی غفرانی، رضا محمدی *،
نشریه پژوهش های نوین در گستره تاریخ، فرهنگ و تمدن شیعه، بهار و تابستان 1402