نقد مضمونی "هشت کتاب" در دایره ی خلا درونی روح، نقطه ی عروج سهراب سپهری: از پدیدار شناسی تا عرفان

پیام:
نوع مقاله:
مقاله پژوهشی/اصیل (بدون رتبه معتبر)
چکیده:
بررسی مضمونی اشعار سهراب سپهری، او را در زمره ی شاعران پدیدارشناسی قرار می دهد که از پس گذر لحظه ها، با متمایل کردن نگاه ناب و عاشقانه ی خود به سوی پدیده های طبیعت، در عین معنا بخشیدن به آن ها، نخستین درها را به روی ادراک و آگاهی از هستی خویش می گشاید و در وحدت با جهان پیرامون، تمایز میان سوژه و ابژه را می زداید. لیکن مسیله ی مورد بحث مقاله ی حاضر، تنها، بررسی تطابق اشعار سپهری با اصول پدیدارشناسی نیست. چرا که پیش از این، مورد توجه برخی پژوهشگران قرار گرفته است. نگارنده در این مقاله، علاوه بر مطاله ی گسترده تر جنبه ی پدیدارشناسی اشعار سپهری، گذر او را از این مسیله، به سوی معرفت شناسی و در نهایت به سوی عرفان مورد مطالعه قرار می دهد. در هر مرحله از شناخت شاعر از پدیده ها، خلایی وسیع تر، از سوی روح او احساس می شود. سپهری، در باور به هستی پدیده ها، نیاز به کنکاش در خویشتن را احساس می کند و نرگس وار در مرکز طبیعت، با خود یکی می شود تا خلایی را آکنده سازد که در ورای آن، وجودی متعالی نهفته است و کشف آن، او را به سوی پر کردن این خلا سوق خواهد داد. هر اندازه خلا گسترده تری برای شاعر محسوس باشد، بدین معنی است که گامی پیشتر نهاده، نیروی بیشتری به پرهای پرواز او در مسیر هستی محض، تزریق می گردد. چرا که این، به عدم کشاندن "من" شاعر و به خلا رساندن و تهی شدن تمام وجود شاعراست که روح مطلق را در درون او احیاء کرده، کوژیتوی (آگاهی به خویش) او را نهایی می کند.
زبان:
فارسی
صفحات:
147 تا 164
لینک کوتاه:
https://www.magiran.com/p2607659