تاملی نظری درباره ی نسبت رشته ی تاریخ و مطالعات فرهنگی
نویسنده:
نوع مقاله:
مقاله پژوهشی/اصیل (دارای رتبه معتبر)
چکیده:
مطالعات فرهنگی بعد از ظهور در بیرمنگام، رابطه ای پیچیده با سایر رشته ها داشت و خود را ذیل هیچ یک از رشته های تعریف شده ی دانشگاهی تعریف نکرد. اما شاید این رابطه پیچیده و پرتنش، به اندازه ی رشته ی «تاریخ» پرابهام نبوده است. درون رشته ی تاریخ نیز مناقشات نظری - فلسفی بیشماری وجود داشته اند و نحله های گوناگونی سعی کرده اند تعاریف متفاوتی از تاریخ و چیستی آن به دست دهند. تاریخ در معنای رانکه ای آن چیزی جز بیان گذشته «آنگونه که واقعا روی داده» نبود. اما با پیشرفت دانشگاهی و آکادمیک تاریخ نیز مجادلات درونی آن نیز افزایش پیدا کرد. تاریخ نگاری آنال، تاریخ روایتی و تاریخ فرودستان نمونه های از این تحولات بودند. از سوی دیگر، مطالعات فرهنگی به مثابه «رشته ای رادیکال» که داعیه ی مداخله ی سیاسی نیز دارد، نتوانست نسبت روشنی با رشته ی تاریخ ایجاد کند. در این مقاله کوشش شده است رابطه ی تاریخ با مطالعات فرهنگی توضیح داده شود. در گام نخست به دو مفهوم اصالت تاریخ و تاریخ بنیادی پرداخته می شود و در گام بعدی به این نکته اشاره می شود که چگونه و در چه روند تاریخی باب «تفسیر» در تاریخ باز شد. در قدم به تحولات «آنال» در فهم از تاریخ اشاره می شود و سپس به مسیله ی بازگشت به روایت و چرخش زبانی اشاره می شود. در گام بعدی نشان داده می شود که چرخش زبانی چگونه توانست «فریادها» برای دادن روایت و صدا به صداهای خاموش شده را محقق کند. در نهایت این مدعا اقامه می شود که تاریخ به مثابه «تاریخ بزنگاهی» یا «تاریخ همایندی» می تواند بسنده ترین فهم را با مطالعات فرهنگی داشته باشد.
کلیدواژگان:
زبان:
فارسی
انتشار در:
صفحات:
225 تا 250
لینک کوتاه:
https://www.magiran.com/p2626781