الگوی مفهومی موانع استقرار سیستم مدیریت یکپارچه (مورد مطالعه: صنایع فلزی کوچک و متوسط استان قزوین)
سیستم مدیریت یکپارچه شامل یک استراتژی برای مدیریت چندین سیستم و افزایش بهره وری به منظور برآورده سازی نیازهای ذی نفعان است که از استانداردهای مختلفی برای توسعه این سیستم ها استفاده می شود. این سیستم ها به منابعی مانند نیروی انسانی، زمان و هزینه نیاز دارند که فشار زیادی را بر سازمان ها وارد می-کنند و منجر به ایجاد موانعی در هنگام اجرای آن و کاهش بهره وری می شوند. در این راستا مقاله حاضر با هدف طراحی الگوی مفهومی موانع استقرار سیستم مدیریت یکپارچه و با استفاده از روش ترکیبی (تحلیل محتوا و مدلسازی ساختاری-تفسیری) انجام شد. جامعه آماری این تحقیق شرکت های کوچک و متوسط در حوزه صنایع فلزی استان قزوین است. نمونه گیری به صورت هدفمند و تا رسیدن به اشباع نظری انجام و بر همین اساس با دوازده نفر از مختصصان و فعالان این حوزه مصاحبه شد. ضمن استخراج مولفه های مربوط به موانع استقرار سیستم مدیریت یکپارچه، الگوی مفهومی تحقیق تدوین گردید و با توجه به مرور پیشینه تحقیق و مصاحبه با خبرگان و روش تحلیل محتوا، 90 کد باز، 28 مفهوم و هفت مقوله با عنوان های ذی نفعان خارجی، کارکنان، منابع و مدیریت، عامل مقرراتی و قانونی، عامل فرهنگی-سازمانی، استقرار و مولفه مالی-اقتصادی استخراج و بر اساس روش مدلسازی ساختاری-تفسیری، الگوسازی شد. همچنین میزان وابستگی و قدرت هدایت هر یک از مولفه ها ارایه شده است.