جستاری در مقایسه و تطبیق وجوه اشتراک جذبه و کشش در عرفان مولوی و عطار
بیان مسیله:
برخی معتقدند تاثیرپذیری مولوی از عطار تا آنجاست که مثنوی ازنظر شکل و قالب و اشتمال بر حکایات، کاملا متاثر از آثار عطار است؛ به همین سبب این پژوهش به دنبال معرفی جذبه و کشش و نشان دادن وجوه اشتراک این دو عارف در این موضوع است. کشش در اندیشه عارفان موهبت خاصی است که خداوند برای انسان رقم می زند. در اندیشه عرفانی، عارفان آدمیان را برای رسیدن به کمال روحانی به جهدی مستمر دعوت می کنند؛ اما از نظر آنان جهد خالی از عنایت، بی ثمر است. بسیاری از صوفیان نامدار و تاثیرگذار، اصالت و اهمیت را به مجاهده و تلاش سالک داده اند و جذبه و عنایت را فرع دانسته اند. برخی دیگر از عارفان بزرگ نظیر مولانا و عطار، کشش را اصل دانسته اند و معتقدند چنانچه جذبه و کشش نباشد، تلاش سالک راه به جایی نمی برد.
این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ای به انجام رسیده است.
نتایج به دست آمده نشان می دهد مولوی و عطار برای تکمیل دین و شریعت عارف و برای رسیدن به معبود، بیشتر به جذبه تمایل دارند و دارای وجوه اشتراک بسیاری در این زمینه هستند؛ از نظر آنها، مجاهدت های سالک تنها تا جایی لازم است که نور جذبه بر سالک بتابد و سالک به مقصود برسد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.