بررسی تطبیقی مشترکات عشق در اعترافات آگوستین قدیس و سوانح العشاق احمد غزالی
«عشق» از محوری ترین مراحل سلوک و متعالی ترین مرحله ی تکامل انسانی در سیر الی الله است. این مرحله سلوک یعنی اتصال به ذات باری از جمله وجوه اشتراک عرفان اسلامی و عرفان مسیحی است. در این مقاله که با روش توصیفی- تطبیقی نوشته شده وجوه مشترک عشق الهی در دو مکتب عرفانی مسیحیت و اسلام با تکیه بر آرای آگوستین و احمد غزالی بررسی و مقایسه شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد احمد غزالی و آگوستین با وجود برخی اختلافات نظری در بعضی زمینه ها دارای وجوه مشترک هستند. این مساله علاوه بر آن که گویای فطری بودن کمال جویی انسان هاست، وجه مشترک تمام ادیان و مذاهب و پیونددهنده آنهاست. مواردی مثل: وجود در هر مرتبه زیباست؛ عشق فرزند زیبایی است؛ زیبایی و حب در همه موجودات سریان دارد؛ با اینکه در عرفان مسیحی تقابل عقل و عشق کمتر به چشم می خورد صحبت از عشق محض است. هر موجودی آینه دار زیبایی خداوند است؛ انسان موجود برگزیده ی خدا و شبیه ترین مخلوق به خالق خویش است آفرینش نتیجه لطف خداوند است. سالک با دل کندن از تعلقات دنیوی، به حیات معنوی و در نتیجه رهیدن از لوث گناه و خودخواهی، دست می یابد. از نظر آگوستین درد به خاطر اندوه محروم ماندن از دیدار پروردگار است ولی برای غزالی، عاملی است که می تواند نویدبخش لطف خداوند به بنده اش باشد. همچنین اتحاد عاشق و معشوق به عنوان رکن جدایی ناپذیر عشق، از بارزترین اشتراکات عرفان مسیحی و عرفان اسلامی است.