تطور قاعده بسیط الحقیقه در فلسفه اسلامی و دستاوردها و نتایج آن
قاعده «بسیطه الحقیقه کل الاشیاء و لیس بشیء منها» از مهم ترین مباحث موجود در مبحث الهیات بالمعنی الاخص است که صدرالمتالهین مدعی شده است کسی به غیر از فلوطین و او بر آن اطلاع پیدا نکرده است. اما آیا دیگر فلاسفه در تطور و تکامل مفاد قاعده موثر بوده اند؟ تکامل این قاعده، چه مشکلات فلسفی را حل کرده و چه دستاوردهایی در حکمت صدرایی به بار نشانده است؟ با توجه به اینکه این قاعده در دو ساحت وحدت در کثرت و ساحت کثرت در وحدت قابل معناکردن می باشد، این نوشته بر آن است با اثبات اینکه ملاصدرا در فهم اصل این قاعده، در هر دو ساحت، وام دار آیات و روایات و شهودات عرفاست، سعی کرده است تطور این قاعده را در میان فلاسفه قبل از ملاصدرا به روش توصیفی-تحلیلی در معرض نقد و کاوش قرار دهد. از این رو فلوطین سعی کرد مفاد این قاعده را در هر دو ساحت بیان کند. اما فارابی، شیخ اشراق و میرداماد، تنها در ساحت کثرت در وحدت، با چشم پوشی از مبانی شان در تطور این قاعده نقش داشته اند. نیز ملاصدرا و پیروانش در سیر تکامل حکمت متعالیه در موارد عدیده ای، مثل رابطه ذات باری تعالی با علمش یا رابطه نفس با قوایش، از این قاعده در هر دو ساحت استفاده کرده اند.
بسیط الحقیقه ، ملاصدرا ، فلوطین ، فارابی ، شیخ اشراق ، میرداماد ، وحدت در کثرت ، کثرت در وحدت
-
تبیین برنامه درسی تربیت سیاسی از منظر امام علی (علیه السلام) در نهج البلاغه :فرا ترکیب بر اساس مدل اروین
مصطفی فریدونی*،
نشریه پژوهش های نهج البلاغه، بهار 1403 -
تبیین اشراقی صدرالدین شیرازی از مقوله «مرگ» در الشواهد الربوبیه
جمال بابالیان*، هادی معمارکوچه باغ، سید ضیاالدین علی انسب
نشریه فلسفه معاصر، بهار و تابستان 1402