بررسی انتقادی قانون اصلاحی حمایت از معلولین راجع به مغفول ماندن حقوق کم توانان ذهنی
قوانین مصوب و اصلاحی حقوق معلولان به منظور تامین نیازمندی های مهم و ضروری این اقشار آسیب پذیر، در چند دهه اخیر تکالیف و تعهداتی بر دوش دولت نهاده است و این گونه متصور می شود که این تعهدات تمامی جامعه هدف را پوشش می دهد. این مطالعه در پی روشنگری این موضوع است که با توجه به ماده 1 (تعریف معلولیت) این قوانین از ابتدا همه افراد به ویژه و به طور مشخص معلولین ذهنی را چگونه تحت حمایت قرار داده اند؟
این پژوهش از نوع مروری است و گردآوری اطلاعات با شیوه کتابخانهای اسنادی صورت پذیرفته است.
معلولیت به عنوان یک مساله اجتماعی کمتر مورد توجه قرار گرفته و همین امر مشکلات و محدودیت هایی را برای معلولان به ویژه معلولین ذهنی به همراه داشته و در نظام سیاستگذاری و قانونگذاری و برنامهریزی (توزیع عادلانه امکانات اجتماعی) کمتر به مسایل آن ها پرداخته شده است.
قانون جامع حمایت از معلولان دارای کاستی هایی است که ناشی از عدم شناخت ویژگی ها و معضلات فردی و خانوادگی این افراد می باشد. تبعیض معلولان ذهنی نسبت به افراد عادی جامعه و حتی نسبت به سایر معلولین به لحاظ جنسیتی (برابرنبودن شرایط یک زن معلول با یک مرد معلول) همچنین واقعیتهای جامعه در رویارویی با این افراد، ضوابط، مناسبات و برنامه ریزی های اجتماعی موجود همگی گواه این مدعی است که تصویر درستی از واقعیت مشکلات این افراد و خانوادهایشان در جامعه منعکس نشده است.