سازمان فضایی شهری و عدالت اجتماعی؛ مطالعه ای میان رشته ای بر عدالت فضایی و توزیع کالبدی شهر یزد در دوره قاجار
یکی از موضوعات متاخر در موضوع عدالت اجتماعی، عدالت فضایی در شهرها می باشد. میزان دسترسی به فضای عمومی و خدمات شهری و تاثیرات این امر بر فضای ذهنی شهروندان محور بحث در این زمینه است. مفهوم عدالت در اسلام، یک مفهوم بنیادین است که ارزیابی آن از منظر عدالت فضایی در شهرهای اسلامی، می تواند کمک زیادی به توسعه معرفت شناختی از یک سو و سیاست گذاری شهری ازسوی دیگر کند. هدف پژوهش حاضر، ارزیابی عدالت فضایی در بخشی از بافت تاریخی شهر یزد در دوره قاجار است. پرسش پژوهش، چگونگی محور عزیمت روشی، ارزیابی میزان دسترسی دو گروه اعیان و افراد عادی به سه شکل از امکانات شهری، یعنی مسجد، آب انبار و بازار است. با استفاده از شواهد معماری و باستان شناسی در محله گلچینیان یزد و نیز نتایج به دست آمده از سامانه اطلاعات جغرافیایی تحلیل انجام گرفت. مبنای تفسیر داده ها نسبت بین عدالت اجتماعی و عدالت دسترسی در سازمان فضایی شهری دوره قاجار است. نتایج نشان داد، طبقه اجتماعی و اقتصادی بر سازمان فضایی محلات تاثیر داشته است. طبقه اعیان در موقعیتی سکنی گزیده اند که بیشترین یا بهترین بهره را از امکانات شهری را داشته باشند. این یافته از منظر عدالت، محل نقد و بررسی است. باوجود این، به نظر می رسد تعاملات اجتماعی مردم، مبتنی بر تضاد طبقاتی یا ادراک نابرابری اجتماعی نبوده است. برخلاف شهر مدرن، شهر سنتی اسلامی اگرچه توزیع نابرابر امکانات دراد، اما به نظر می رسد در مقایسه با جوامع مدرن، این توزیع نابرابر بر ادراک نابرابری تاثیر معناداری نداشته باشد. محققان بر این نظرند که، سازمان فضایی تفکیک نشده، کنش تعاملی بالای طبقاتی، و مفاهیم اسلامی کمک زیادی به کاهش ادراک نابرابری درمیان شهروندان کرده است. به نظر می رسد در زمینه عدالت اجتماعی نیازمند مفهوم سازی و نظریه پردازی مرتبط می باشیم و این موضوع با توجه به بسترهای تاریخی و فرهنگی و ارزش های مرتبط با آن ضرورت جدی دارد. این امر می تواند در رابطه با موضوعات جدید مطمح نظر باشد.