صورت بندی انسان در اندیشه سیاسی جان رالز
انسان شناسی محور تعیین کنندگی اندیشه سیاسی تلقی می شود، در واقع بدون انسان شناسی، اندیشه سیاسی معنا نخواهد داشت. در همین راستا جهت فهم اندیشه سیاسی هر متفکری باید در ابتدا هستی شناختی و انسان شناختی آن متفکر را فهمید. به همین دلیل انسان شناسی جان رالز باعث فهم عدالت و مختصات آن می شود. سوال و هدف محوری این پژوهش تعامل انسان شناسی و عدالت در اندیشه سیاسی جان رالز است. با روش تبیینی می توان گفت که انسان شناسی رالز خاستگاه لیبرالیستی مبتنی بر حق مداری، عقلانیت، برابری و فردگرایی است. در واقع نظریه رالز تلاشی است برای یافتن مبانی فلسفی عمیق تر برای مدل ساده گرایانه خودگرای عقلانی «همو اقتصادی»، که توسط کلاسیک های فایده گرایی ارایه شده است. ایده کانتی از خودمختاری به عنوان توانایی برای تعیین سرنوشت از طریق قانون اخلاقی برای آن استفاده شد. از سوی دیگر، مفهوم «طرح زندگی» که بیانگر عقلانیت علایق و اعمال یک فرد است و موفقیت در آن «خوشبختی» را به همراه دارد، نظریه رالز را به سمت اخلاق فضیلت ارسطویی سوق می دهد.