بسامد فشار روانی بر کودکان و نوجوانان ناقض قوانین جزایی
فشار روانی در ارتکاب اعمال مجرمانه و نیز در واکنش های جزایی نسبت به کودکان و نوجوانان بزه کار که خود قربانیان خاموش شرایط و زندگی نابسامانند، چالشی است قابل ملاحظه که به اقتضای وضعیت اجتماعی ملتهب کنونی، پرداختن به آن، تاملی ژرف و ضرورتی مضاعف را می طلبد. این مهم، مستلزم پژوهشی بدیع و میان رشته ای است که مقاله حاضر، با توجه به مقتضیات زمان و مکان و تفاوت های فردی اجتماعی کودکان و نوجوانان بزه کار، با هدف وصول به عدالت قضایی یکسان و فراگیر به آن پرداخته است.
مقاله حاضر، علاوه بر استفاده از روش توصیفی تحلیلی و گردآوری داده ها به شیوه کتابخانه ای، از نظرات دکترین و متخصصین مربوطه نیز بهره برده و نتایج آن در قالب نمودار ارائه نموده است، لذا این پژوهش، با روش ترکیبی و کاربست مبانی کمی و کیفی پژوهش (طیف لیکرت) صورت گرفته است.
ملاحظات اخلاقی:
در روند تالیف این پژوهش، بر ملاحظات اخلاقی پژوهش کتابخانه ای از جمله اصالت متون، صداقت و امانتداری اهتمام ورزیده شده است.
از مهم ترین یافته های پژوهش حاضر، ارائه مولفه «نقش اساسی عوامل فشار روانی در اغلب اقدامات بزه کارانه کودکان و نوجوانان ناقض قوانین جزائی» است که در پی طرح کارشناسانه عوامل ایجاد فشار روانی، تحلیل واکنش ها و تبیین راهکارهای مدارا، با کاربرد پژوهش کیفی، تحصیل گردید. همچنین بر اساس نظر (82 درصد) دکترین حقوقی و متخصصین مربوطه، «فشار روانی کودکان و نوجوانان، موثرتر از تربیت نادرست آن ها در ارتکاب اعمال مجرمانه می باشد.»
لزوم لحاظ ابعاد گسترده فشار روانی کودکان و نوجوانان ناقض قوانین جزائی در ارتکاب اعمال مجرمانه، اتخاذ راهکارهای پیشگیرانه متناسب با مقتضیات زمان و مکان، را در سیاست جنایی ج.ا.ا می طلبد. همچنین جنبه فشار روانی برخی واکنش های جزایی قانونی نسبت به اطفال و نوجوانان ناقض قوانین جزایی و عدم کفایت جنبه اصلاح و تربیت آن ها، با سنجه مبانی اسلامی تربیتی و اسناد بین المللی، در مواردی نشانگر فاصله معنادار وضعیت موجود با وضعیت مطلوب است.