بررسی و تحلیل استعاره مفهومی نور در دفتر اول مثنوی براساس نظریه جورج لیکاف و مارک جانسون
تحقیقات لیکاف و جانسون در زمینه استعاره ثابت کرد که کاربردهای استعاره به حوزه مطالعات ادبی محدود نیست. آنها معتقدند که استعاره در تفکر ریشه دارد و یکی از مظاهر آن، زبان است. بهمین جهت استعاره مفهومی اصطلاحی است در زبان شناسی که به فهمیدن یک ایده یا یک حوزه مفهومی براساس ایده یا حوزه مفهومی دیگر اشاره میکند. براساس این نظریه استعاره معاصر، کارکردهای استعاره نور و خوشه ای تصویری مرتبط با آن یعنی، بینایی و شنوایی، معرفت، چراغ، خدا و... در مثنوی بیان و مطرح شد. هدف از این پژوهش آن بوده است که استعاره مفهومی نور در مثنوی چگونه میتواند با نظریه معاصر زبان شناسی، مطابقت معنایی هدفمند داشته باشد.
از اینرو در این پژوهش با روشی توصیفی تحلیلی استعاره مفهومی نور براساس نظریه لیکاف و جانسون در دفتر اول مثنوی بررسی گردیده است.
مولانا در مثنوی از استعاره مفهومی نور بعنوان ابزار زبانی جهت گسترش معانی و مفاهیم معرفتی بهره برده است. بهمین دلیل نگارندگان، دفتر اول مثنوی را برای دریافت استعاره مفهومی نور بهمراه واسطه های معنایی کاویده اند و دریافته اند که شناخت در دفتر اول مثنوی یک مقوله معرفتی است و مولانا با این انگاره مفهومی که جهان ملکوت، نور مظلق است، نور محض را بمثابه بینایی و شنوایی و چراغ، وجود و... و نیز وسیله ای برای تبیین مقوله فنا و بقا بر شمرده است.
در این راستا نتایجی چشمگیر حاصل شده است و معانی متعددی از جمله نور به مثابه انسانی کامل، بمثابه خورشید، ماه، خوراک و... بدست آمده است. و نتیجه کلی اینکه فرضیات استعاره مفهومی برای تحلیل و تبیین مقولات انتزاعی مورد نظر مولوی بستری شایسته است.
استعاره مفهومی ، جانسون ، لیکاف ، مثنوی ، نور
-
اطناب در جمله های مرکب مثنوی (تحلیلی بر مبنای دستور نقش و ارجاع)
آرزو شمس، *، فریدون طهماسبی، فرزانه سرخی
نشریه پژوهش های نقد ادبی و سبک شناسی، بهار 1403 -
ریخت شناسی قصه های عامیانه بختیاری بر اساس الگوی ولادیمیر پراپ
مهرانگیز محمودی کوهی، *
نشریه ایلات و عشایر، پاییز و زمستان 1396