متن شناسی دو داستان «ماشو در مه» و «هستی» فرهاد حسن زاده بر اساس نظریه کنش گفتار سرل

نوع مقاله:
مقاله پژوهشی/اصیل (بدون رتبه معتبر)
چکیده:

داستان «هستی» و «ماشو در مه» با مخاطب داستانی نوجوان، دربردارنده انواع مختلفی از کنش های زبانی هستند که هر یک می-تواند هدفی متفاوت را در ژرف ساخت خود داشته باشد. بررسی هر یک از این داستان ها با رویکرد نظریه کنش گفتار جان. آ. سرل نشان می دهد که جملات زبانی در عین داشتن معنایی ظاهری، می توانند معنایی دیگر در ژرف ساخت خود داشته باشند. دستیابی به هر یک از این معانی ثانویه، مستلزم توجه به بافت موقعیتی داستان و شرایط گوینده در هنگام ادای جملات است. جان.آ. سرل پس از بررسی هر یک از گزاره های نظریه آستین در خصوص مفهوم ثانویه کلام، به پنج گزاره متفاوت می رسد. طبق نظریه او، کلام می تواند پنج معنای ثانویه در خود داشته باشد: 1) کنش اظهاری، 2)کنش ترغیبی، 3)کنش عاطفی، 4)کنش اعلامی و 5) کنش تعهدی. پژوهش حاضر چگونگی ارتباط میان کارگفت های کلامی جان. آ. سرل و کیفیت رشدی کودکان و نوجوانان را نشان می دهد. با تطبیق این نظریه بر کارگفت های زبانی دو داستان به این نتیجه رسیدیم که: 1) در داستان «هستی» تمام کارگفت های کلامی نهاده جان. آ. سرل بازنمایی می شود و کنش اظهاری بیشترین بسامد را دارد. 2) در داستان «ماشو در مه» نیز تمام کنش های اظهاری، عاطفی، ترغیبی، تعهدی و اعلامی به کار رفته اند و کنش اظهاری بیشترین کاربرد را دارد. 3) بازنمایی کاربرد این کارگفت های کلامی چگونگی تحقق مولفه های یک رشد سالم در کودکان و نوجوانان را نشان داده است. در داستان هستی، همواره رخدادهایی مشابه با وقایع زیسته مخاطبان اثر، به چشم می خورد که نویسنده در قالب گفتار و عملکرد شخصیت-های داستان، آن ها را بازنمایی می کند؛ این بازنمایی بیانگر موانعی در برابر شکل گیری هویت کودک و رشد سالم او است. در مقابل، داستان ماشو در مه نیز رخدادی مشابه و غیرنو را به تصویر می کشد که بیانگر تلاش شخصیت های داستانی در جهت دست یابی به هدفی یکسان و تاکید بر احتیاجات افراد در مسیر رشد فردی است.

زبان:
فارسی
صفحات:
127 تا 142
لینک کوتاه:
https://www.magiran.com/p2741847